
خسته نباشید

آخرین بازی خیریه سال تیم هنرمندان با پیشکسوتان فوتبال ایران

به گزارش خبرنگار گروه علمی فرهنگی هنری خبرگزاری صدا و سیما، آقای مسعود ده نمکی با حضور در برنامه «اهالی شب» که به صورت هفتگی، پنجشنبهها و جمعهها با اجرای آقای سیدمهرداد ضیایی روی آنتن شبکه چهار سیما میرود، به سؤالاتی در زمینه کار، زندگی و دیدگاههای خود پاسخ داد که در ادامه متن گفتگوی این برنامه با برنامه «اهالی شب» را میخوانید:
حس و حال شما نسبت به شب چگونه است؟
شب برای من آرامش بخش است. ساعات ۸ شب تا ۲ بامداد را برای خودم تقسیم بندی میکنم و به کارهایم مثل مطالعه و دیدن فیلم و ... میپردازم. برای من ساعت مهم نیست بلکه دقیقههای هر ساعت برایم مهم است. همین نظم است که بر روی خروجی کارهای ما تاثیرگذار است. البته بازی با فرزندم سر جایش است، گرگم به هوا بازی با فرزندم را هیچوقت فراموش نمیکنم.
شغل نظامی پدر مسعود ده نمکی تا چه اندازه بر نظم و ترتیب شما تاثیر داشته است؟
پدرم نظامی بود و ۶ صبح هر روز به پادگان میرفت. اما برای خود من شرایط بدین گونه بود که جنگ به زندگی من نظم داد. روزی که میخواستم وارد سینما شوم ۱۰ ایده یک خطی برای فیلمهای سینمایی ام نوشتم و تا امروز هم فقط همین فیلمها را ساخته ام.
برنامه ریزیهای شما کوتاه مدت است یا بلند مدت؟
تا ۴۰ سالگی مشغول انباشت اطلاعات و دادهها بودم و از ۴۰ سالگی به بعد این دادهها را در قالب نرم افزاری منظم کردم. برنامه ریزی هایم را کوتاه مدت و دو سه ساله کرده ام.
انقلاب و جنگ در مسعود ده نمکی چه تفاوتها و تغییراتی را رقم زد.
من سعی میکنم تغییر را به معنای تکامل ببینم. انقلاب، جنگ و اتفاقهای آن زمان همه نوجوانان و جوانان را پخته کرد و برای هر کس یک ایدئولوژی به وجود آورد. جنگ که تمام شد و من هنوز زنده بودم، مسیر زندگی من عوض شد و به این فکر افتادم که باید برای تقویت باورهای اعتقادی جامعه تلاش کنم. وقتی از جنگ برگشتم از خدا خواستم که علاوه بر طول عمر که به من عنایت کرده، عرض عمر هم به من عطا کند تا برای دیگران برکت داشته باشم. اصلا زندگی ماشینی را دوست نداشتم و ندارم و همیشه به این علاقه داشته و دارم که کار من در مسیر اعتقادات و باورهایم باشد.
به شما برچسب تندروی هم میزدند؛ نظر شما در خصوص این واژه چیست؟
زمانی من در نشریه شلمچه حرفهایی را میزدم که به من انگ «تندرو» بودن میزدند؛ بیست سال گذشت و همه همان حرفها را در گوشیهای خود مینویسند و میخوانند. مشخص میشود که من در آن زمان تندرو نبودم بلکه بقیه کُندرو بودند.
سینما برای شما هدف است یا وسیله؟
سینما، روزنامه نگاری و مستندسازی و ... همه و همه برای من وسیلهای در جهت رسیدن به هدفی است که آنها را در ذهن دارم. من با هدف جریان سازی فعالیت میکنم. اگر سوژه مدنظر من در اثر فرد دیگری وجود داشت، من از پرداختن به آن سوژه خودداری میکنم و سعی میکنم به سراغ سوژه جدیدتری بروم. اعتقاد دارم که فیلم من باید دارای بار ایدئولوژیک داشته باشد. سرگرمی در فیلمهای من باید جهت دار باشد.
چند اسم و واژه میگویم و از شما میخواهم نظرتان را در خصوص آنها بگویید.
نخستین اسم «مهدی نصیری» است.
رفیقم؛ در حال حاضر دچار فراز و نشیب است.
یوسفعلی میرشکاک؟
همراه دوران سخت نشریه شلمچه و جبهه. یکی از عرفای معاصر.
موسیقی؟
آهنگران و کویتی پور.
گشت ارشاد؟
یکی باید خود ما را ارشاد کند.
محسن چاوشی؟
خواننده خوبی است. مطلقا به هیچ خوانندهای صفر و صدی نگاه نمیکنم.
مسعود کیمیایی؟
با قیصر او را میشناسم.
پگاه آهنگرانی؟
با مستند «ده نمکی ها» او را میشناسم.
بیست سال آینده را چطور میبینید؟
واقعیت را بخواهید بیست سال آینده را خیلی خوب میبینم. اگر از لحاظ ملی و کشوری نگاه کنیم، میبینیم مسیری را که ما ۴۰ ساله رفتیم، اروپا در ۴۰۰ سال رفته است. این را کسی میگوید که «فقر و فحشا» و «دادِستان» ساخته است. امیدوارم تا بیست سال آینده ظهور محقق شده باشد.

به گزارش مشرق، با پایان سریال موفق دادستان احمد میراحسان درباره سریال نوشت: دادستان دهنمکی چه جایگاهی دارد؟این پرسش هنوز آنقدر کلی است که جز وسیعترین عرصه سنجش را روشنی نمیبخشد. اما وقتی از جایگاه زیباییشناختی، جایگاه اجتماعی- سیاسی، جایگاه تماتیک سریال حرف میزنیم روشنی بیشتری به سؤال خود میبخشیم. و وقتی از جای دادستان در سریالسازی کنونی و نسبت آن با سریالهای موجود از منظر تواناییهای ساختی، تکنیکی یا معناپردازانه و مفهومی حرف بزنیم باز پرتو و آگاهی مشخصتری را دنبال میکنیم. جایگاه مردمشناختی سریال، جایگاه ایدئولوژیک و ایمانی آن جایگاهش در معادلات سیاسی نیروهای مخالف و موافق، اینها همه پرسشهای معینتری است.
راستش من مایلم بهصورت همهسو، همه اینها را به گفتگو بگذارم ولی بدیهی است یک مقاله ولو با بیان فهرستوار موضوعات، کفاف طرح بحث جامع را نمیدهد پس به قدر توان و حوصله نکاتی را باز میگویم: بدیهی است از زاویه دید خودم! و باز بدیهی است که یک آدم شرقگرا یا یک آدم غربگرا و سلطهپذیر لیبرال یا تروریست حرف دیگری دارد!

گفتمان دادِستان
گفتمان دادستان بنابه آنچه ما هستیم و ما میاندیشیم میتواند گفتمانی پیشران و پیشرو باشد یا تبلیغی ارتجاعی! واقعیت کدام است؟
باید دید پشت کلمه مشرقی یا ارتجاعی چه سندیت و برهانی عقلانی و چه مدارک عینی نهفته است؟
باید پرسید چرا پیشرو است و چرا ارتجاعی
کسانی که اعتقاد به ارتجاعی بودن سریال دارند، باور خود را نه به براهین جدید و خاص سریال که بر زمینه واپسگرا دانستن آن گفتمان قرار میدهند که دهنمکی بر آن استوار است، یعنی اسلام ارتجاعی است، انقلاب اسلامی ارتجاعی است، عدالتخواهی ارتجاعی است، مقاومت برابر سلطه جهانی و سرمایهداری خونریز و مدرنیته حاکم ارتجاعی است و کل جمهوری اسلامی فاسد است و دادستان دارد این واپسگرایی و فساد را از زیر تیغ میرهاند. خوب، تکتک این اتهامات نیازمند براهین عقلی و اسناد و مدارک عینی است و دعوا برمیگردد به تقابل خدا و شیطان، حق و باطل، کفر والحاد با دین و یکتاپرستی.
درباره ارتجاعی بودن انقلاب اسلامی ما، هم نیازمند مرور چالش جهان فاسد کشتارگر با این انقلاب هستیم و هم تفکر درباره علت این هجوم و هم تعقل درباره آنچه انقلاب اسلامی در جهان ظلمانی حاضر آن را مطرح کرد، درباره عملکرد این انقلاب هم دادگاهی منصف لازم است تا با دقت رویدادهای انقلاب اسلامی را از مشروطیت تا سال ۵۷ و تکتک رخدادهایی که بر سر انقلاب اسلامی رفته از ترور و جنگ و خیانت درونی لیبرالها و اپوزیسیون خیانت و تا جنگ و کشتار و فشار اقتصادی و همدستی این اپوزیسیون با سیاهترین تفرعن و ظلم جهانی و کثیفترین نظامهای سیاسی و... را سنجید تا ببینیم، عامل اصلی خشونت انقلاب اسلامی و دهنمکیها بودهاند یا همه جریان یکپارچه کفر و الحاد و نفاق محارب که افسار آنها در دست شیطان بزرگ و سرمایه یهودی جهانی بود.

اینها همه مربوط به کل تجربه و تعقل چهلساله است و کسی چون من که پس از فراز و نشیبهای فراوان به این یقین رسید که انقلاب اسلامی فسادستیز با ظلم جهانی است. گفتمان اصلی انقلاب اسلامی و پیشنهاد امام (ره) است. یعنی بحث عدالت، بحث حفظ اصالت انقلاب اسلامی و مبانی الهی آن، بحث تهدیدهای داخلی و خارجی علیه انقلاب اسلامی و نفوذهای دشمن سلطهخواه و نیروهای نااهل داخلی که نقاب یک «دوست» به چهره دارند و به درون قدرت نفوذ میکنند ودر اصل دنباله و ادامه و متحد استراتژیک نیروهای شیطانی و فرعونی جهانی و یکپارچه با هماند. مسئله فساد و تبعیض حاصل از قدرتمداری قشر ممتاز حاکم و بیرنگ شدن تقوای فردی و پیمان دینی و سیاسی و خداترسی و افتادن در دام شیاطین و نفس سوء و خرابکاری و حرامخواری و استحاله انقلاب و زمینهسازی براندازی غایی بهوسیله همین نیروهای سیاسی- اقتصادی و مدیریتی نقابدار که فریادهای انقلابی میزنند و چه راست باشند و چه چپ باوری به آن ندارند و از قدرت برای مطامع شخصی خود و نیز عمل نفاقآلود انحراف مسیر انقلاب اسلامی که ماهواً ضد تفرعن فرعون عصر است به سمت سازش با شرق و غرب سلطهخواه و اعتماد به کفر و شرک محارب بود میبرند که ضداستقلال و آزادی ملت ایران و مسلمان جهان هستند و ضد عدالت و پیشرفت واقعی و مولد با این گفتمان سیاسی اساس آن بر دینداری و تشیع علوی و حقیقت انتظار موعود (عج) قرار دارد و هدف کنونی آن عبور از آتش و خون و توطئه و فریب و نقشههایی است که ساختار کشور پیرامونی و آویزان به کشور کانونی را حفظ کند و مانع رشد و بلوغ و خوداتکایی و گریز از بردگی شود.
گوهر و لب و لباب گفتمان دادستان این است!
بدیهی است این گفتمان دشمنان سرسختی دارد که در برخورد به این سریال هم حتی قبل از نمایش آن پروژه نابودیاش را آغاز کردند و خوشبختانه هیاهوی هیستریک کینهجویانه آنان در امواج اقبال عمومی خنثی شد.
این مخالفان شمشیر از رو بسته، چه مأمور باشند و چه دیدگاهی داشته باشند که از انقلاب اسلامی و استقلال و آزادی ملت از قید بردگی سرمایهداری جهانی و جهان مدرن سلطهجو، منزجر باشد و متحد ماهوی جهان شیطانی سرمایه مالی باشند با لباسهای گوناگون علیه سریال دادستان چون جزئی از جریان اصیل انقلاب اسلامی وارد کارزار شدند، همانطور که درحال جنگ با راه امام (ره) و رهبری آیتالله خامنهای و انقلاب اسلامی هستند. اینان اجمالاً عبارتند از:
۱- نهادهای قدرتمند اقتصاد دلالی و نفتی که منافعشان حفظ ساختار کشور پیرامونی و بیماری صدساله این ساختار سلطهپذیر است که براساس صدور مواد خام و تولید در چهارچوب منابع سرمایهداران جهانی واقتصاد تکپایهای و بهرهبرداری از قدرت برای چپاول دلارهای نفتی دونرخی و حفظ تبعیضات مهلک در همه شئون زندگی ما از تحصیل و بهداشت گرفته تا کار و امنیت شغلی.
۲- جریان متخاصم دیگر با اصول انقلاب اسلامی که سریال دادستان از آن دفاع میکند جریان رفرمیستی داخل قدرت و نگرش لیبرالیستی قشر ممتاز سیاسی است که قدرت در میانشان دست به دست میشود و تنها راه را حفظ همین شرایط اقتصادی بیمار میدانند چراکه همدست چپاولی هستند که از اقتصاد پیرامونی و سیاستهای پولی و بانکی و نفتی و اوراق قرضه و بالا کشیدن دلارهای نفتی و انواع رانتهای دلالی میبرند و ایشان جاده صافکن نظام نولیبرال سرمایهداری مالی جهانی هستند و باوری به اینکه ایران خود به قدرت مستقل بدل شود و مسلمانان از زیر یوغ شیاطین سلطه رهایی یابند، ندارند!
۳- نیروهای مدعی دچار اشرافیت شده و از قدرت بهره برده و چرب و شیرین قدرت چشیده که با صورتک فرسوده انقلابیگری سی سال پیش و «خدمات»شان به انقلاب حالا خواهان سهمشان از نفت و انقلاب و قدرتاند و هرچند در رقابت با اصلاحطلبان غربگرا قرار دارند اما در اهداف غایی و حفظ ساختار بیمار اجتماعی/ اقتصادی/ سیاسی دلالی و غیرمولد با آنان مشترکاند.
مهم نیست این نیروهای در قدرت به چپ و راست و ریشدار و یا با صورت تیغزده با چه ماسکی میان ما زندگی میکنند و ادعای اصلاح دارند یا حفظ ظاهری سنتهای انقلاب اسلامی، مهم آن است که بهطور واقعی حرامخوار، متنفع از مناسبات فعلی دلالی و نظام ضدعادلانه ساختار کشور پیرامونی و خامفروشی و نفی تولید منال مردمی و مانع آن و چپاولگر دلارهای نفتی و دیگر امکانات کشور و رانتخوارهای اشباعشده از سوءاستفاده از قدرت و حراماند و دشمنی قلبی و عملیشان با دادستان، کاملا قابل فهم است، همانگونه که خیانتشان به انقلاب اسلامی و همدستیشان با نظام متفرعن سلطه سرمایه مالی جهانی. آنان که بسیاریشان از طبقات فرودستتر از اقشار متوسط ایران بودند اکنون با زندگی تازه به دوران رسیدگی و اشرافیت توأم با بیهویتی تقیدی و کمیکشان و با فرزندان بیآرمان و بیایمان و بیاخلاقشان، ستون اصلی فساد را در درون حکومت چه از نظر سیاسی چه اقتصادی، تشکیل میدهند. آنان حتی در رؤیاهایشان نمیتوانستند با این وسعت در دل رژیم هزارفامیل شاه که رانتها به خانوادههای اشرافی پهلوی اختصاص داشت به این ثروت افسانهای و این قدرت بلامنازع دست یابند.

۴- مخالفان خشمگین دیگر دادستان، همان کسانی هستند که با انقلاب اسلامی و راه امام (ره) دشمنی قلبی دارند، یعنی جدا از نیروهای درون حکومت، روشنفکران غربگرا و مدرنی که به مرور از مبارزات پیشین علیه سلطه جهانی چشم پوشیدند و هماهنگ و متناسب با وابستگی فکری به وابستگی سیاسی و عملی به غرب رسیدند و نیز نسلهای بعد از انقلاب و نسل امروزی غربگرا که اساسا بیگانه با ایدههای انقلاب اسلامیاند و بهوسیله شبکههای رسانهای و اجتماعی و مجازی غرب حتی در مدارس و دانشگاههای ایران و در مقام مخاطبان تبلیغات شبانهروزی سلطهجویان، به گسست از دین تن در دادند و با جذب به فرهنگ غرب، فریب چشماندازهای دنیاپرستانه جهان سرمایهداری و شیاطین سلطهخواه را خوردهاند و یا از نظر طبقاتی و خانوادگی متعلق به اقشاری هستند که هویت و سبک زندگیشان را با پیوند و بردگی نسبت به تمدن مدرن تعریف میکنند و همان تربیت را پذیرفتهاند و برای آنان مفاهیم دینی و ملی و استقلال و خودپویی و خوداتکایی و برده نبودن بیمعنی است.
در همه این سالها، پروژهها رخنه در باورها و اعتماد ملت نسبت به آزادی و استقلال و منافع خود و تلاش برای آنکه روحاً از آنها مردمی برده و بیاعتنا به هویت انسانی و جمعیشان بسازند، نتیجهاش این گروه چشمگیری از اقشار مدرن شد که چنان تربیت شدهاند تا گوشهایشان را در برابر شنیدن هر سخن حقی و هر گفتاری از انقلاب اسلامی و هر ظلمستیزی و ایمان به آزادگی انسان و عبودیت حق متعال با دو دست مسدود کنند. و بدیهی است سریالی انقلابی مثل دادستان اینان را چه در قالب گروههای سیاسی چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و چه در قالب جوانانی بیشکل که تحل تربیت شبکهها قرار دارند به تقابل در فضای مجازی میکشاند. یعنی هم روشنفکری فعال در قلمرو کارهای فکری و رسانهای هم پایه اجتماعی غربگرای هویتباخته بردگیپذیر که از لقمههای حرام خانوادگی یا شغلیشان برخوردارند این سریال را برنمیتابند.
۵- نیروهای انقلابی بوروکراتیزه شده نیز دستهای دیگر را تشکیل میدهند. فرقی نمیکند اینان از کسانی باشند که سربند یا نشانهای دیگری بر سینه داشته باشند، کافی است به جای زندگی مؤمنانه و پایبند قرآن و اهلبیت (ع) و شاهد دانستن و هدایتگری پروردگار عالم در هر لحظه و ضرورت تقوای الهی در هر دم زندگی، افتاده باشند بر ریل روزمرگی و زندگی تحت لوای قدرت و بهره بردن از این سبک حیات دنیوی، اینان هم با همه آنکه خود را در دل نهادهای انقلابی با سابقه درخشان دفاع از انقلاب جا داده باشند، اینک در عمل همان ویژگی رانتخواران و دنیاپرستان را میپذیرند و قلب که لکه دارند، عمل و خواست و اراده و سخن هم منافقانه میشود. آن میلیاردها ثروت انباشته در بانکها برای آینده آقازادهها، آقازادهها را همسنخ شهدا بار نمیآورد. شبیه آقازادههای بیباوران به انقلاب اسلامی به موجوداتی بیایمان، طلبکار، عشرتطلب و طرفدار تبعیض حرام بار میآورد. زندگی اینان در رفاه –چه در داخل چه در آمریکا و انگلیس و...- از آنان افرادی بیگانه با انقلاب اسلامی میسازد. فردا هم که بر سر کار بیایند، قشر ممتاز ضدمردمی و ضدانقلابی و ضد راه و روش ائمه اطهارمان (ع) و در مسیر خلاف صاحبالزمان مهدی موعود (عج) و جریان عدالتخواهی عمل خواهند کرد و به سود همان ساختار بیمار کشور پیرامونی و برده قدرت جهانی و گاو شیرده!

۶- اقشار فعال در عرصه هنر و تفکر که در این سالها آلوده به لیبرالیته غربگرا و رفرمیسم و راه مخالف راه انقلابی امام خمینی (ره) شدند در هرجا سینما، ادبیات، نقاشی، حوزههای علمیه، دانشگاه، هم جزئی از این جریان مخالف آرمانهای اصیل امام (ره) هستند ولو اگر بیشترین ادعاهای ظاهری هواداری از امام (ره) را داشته باشند ولو اگر از نزدیکان امام (ره) باشند. چه بسا کسی مثل رهبر انصارالله و حزبالله لبنان و یمن هزار بار به روح انقلاب اسلامی نزدیکتر باشد تا این حضراتی که به دیدگاه شاخه مادری متصل به مشاورت آقای بایدن آلودهاند و یا ................زادههایی هستند که از شرافت تفقه و علم ربانی پدر جز نامی و رفتار و کردار اخلاقی متحرمانهای هیچ ندارند، زیرا همه ذهنشان انباشته از دانش و راهحلهای مدرنی است که در ریشه با راهحلهای شیعی فرق دارد زیرا از مغرخودبنیاد و تفکر مدرن و آثار پیشوایان آن زاده شده نه از عقل نورانی که معصوم (ع) آن را معرفی می کند و هر لحظه در آن خداوند هدایتگر است و هیچ جدایی بین قرآن و عترت و این عقل ظلمستیز عدالتخواه علیه تفرعن فرعونان و اهل ایمان و تقوی و محبت به حق و طاعت و زهد و خرد و... وجود ندارد.
خوب، اینان هم با زهرا سفسطه دادستان در راه انقلاب را بیکفایت و با دلایل وهمی میکوشند آن را زیانآور وانمود سازند. بله زیانآور، ولی برابر امنیت فرعونیان و چاکران درگاه سرمایه جهانی و نولیبرالیسم و امنیت رانتخواران و خائنان به انقلاب اسلامی و منافقان و کافران حربی و نفوذیان در قدرت و قشر ممتاز دنباله شیطان بزرگ!
***
میبینیم چه طیف وسیعی از شیاطین و دنبالهروان شیاطین گوش به فرمانان شبکههای فرعونیان با دادستان دشمنی میکنند.
در این میان گرده اندکی از کمالطلبان انتزاعیاندیش هم با سریال دهنمکی شکل دادند زیرا در زمان و مکان نمیاندیشند و بدون درک زمینهها، توقع دارند یک کارگردان اهل ایمان و چشمانتظار موعود (عج) توان دیوید فینچر را در سریالسازی سیاسی بروز دهد. بدیهی است اینان بهجای یادی در ارتقاء کارهای اصیل انقلابی و بهبود ساختار و تکنیک و تفکر آثار، نقش مأیوسکننده ایفا میکنند و هرچند توجه به نقدشان برای بهبود آثار وظیفه دهنمکی است اما نباید وقعی به استهزاء و رفتار یأسآورشان کند.
آیا واقعا ساختار دادستان ویران و مبتذل است؟
حقیقت آن است که اگر پای مقایسه «دادستان» با سریالهای مهم جهان به کارهای دیوید فینچر به میان آید، البته بیتردید نمیتوان در فیلمنامه، کارگردانی، فیلمبرداری، تدوین، بازیگری، صحنهآرایی و موسیقی مدعی کاری در رقابت با آن آثار بود. اما این قیاس ماهواً یک نیرنگ و دروغ برای نهان داشتن اغراض کینه و نفرت سیاسی است. زیرا هیچ چیز فریبندهتر از قیاس در زدودن کانتکس واقعی و ما را برده نیات خصمانه کردن، عمل نمیکند.
این قیاس که ایران، چون امروز مثل آلمان یا ژاپن رفاه مردم را تأمین نمیکند، قیاسی بیشرمانه با حاکم کردن جهل و پنهان کردن علل تاریخی و زمینهای و علل بلاواسطه رنجها و مصائب و چالشهای ماست، واقعگرایی نمیتواند با عوامزدگی آشتی کند، ادراک عقلی و روشنگر و علمی نمیتواند با دروغ و حیله و غرضورزی و جهلزدگی و نشناختن علل درست همنشین باشد، پس بهجای این نوع قیاسها، بیایید ببینیم علت واقعی جوسازی علیه دادستان چیست؟
من درباره مفاهیم تماتیک در یادداشتهای پیشین نکاتی را نوشتم اما اکنون میخواهم درباره مسائل ساختی و تکنیکی دادستان حرف بزنم.
به هر حال نگرش تماتیک دهنمکی در دفاع از معرفت و نگرش شیعی و عرفان قرآنی و سیاست انقلابی و دلبستگیهای مردمی از اخراجیها تا آخرین فیلمش سابقه دارد و همواره تقرب به مردم فرودست و اهل ایمان و وفادار به حق و حقیقت و عدالت و شرافت و ارزشهای اخلاقی و قلبی برای او مهم بوده است و در سریال دادستان هم این خط تداوم یافته است.
من از اخراجیها گفتم علیرغم فیلمسازی غریزی دهنمکی و یک روح فعال خلاق که در قلمرو بیان عامهگرا مهارت و استعداد خدادادی دارد، آثار او در آغاز با همه فاصلهشان با قواعد فیلمسازی حرفهای سینمای دراماتیک غرب یا سینمای خلاق روشنفکرانه و هنرمندانه، هرگز تهی از قوای ابتکار و مهارتهای ساختی بنابه قواعدی کهخود بنا مینهد نبوده است و هرگز از تلاش برای بهبود بیان آثارش نه با تقلید از سینمای مرسوم بلکه بنابه اهداف ارتباطی و بیانگرانهاش دست نکشیده است.
دادستان چهره بارز موفقیتهای ساختاری دهنمکی است و جایگاهش در زمان کنونی برای تقابل با عمل حرام آببندی روایی و ساختی که در سریالسازی مرسوم شده، چشمگیر است.
اولین ویژگی ساختاری سریال دادستان به زبالهدانی سپردن حقه مهوع روایی است. سریالها برای بهره بیشتر مالی، در دوغشان هی آب اضافه میکنند و سریال را کش میدهند. چه بهوسیله تبدیل نمای بیست ثانیهای به یک دقیقهای و سکانس دو دقیقهای به پنج دقیقهای و چه با افزودن ماجراهای بیربط و ملاهتبار مثلا عشقی که فرمول مضحک سریالسازی در ایران است. یعنی یک سریال پلیسی که خودبهخود سرشار از ماجراهای نفسگیر میتواند بود با نویسندگانی فاقد تجریه زیسته، فاقد تحقیقات لازم، فاقد ابتکارات روایی، نیازمند اضافه کردن داستانهای بیروح و بیمارگونه میشود و بهجای ده قسمت تا سی قسمت کش داده میشود.
دومین خصوصیت مشیت سریال دادستان، پایان دادن به یک فریبکاری و آموزش معکوس در سریالهای ماست. روایات و کارگردانیهایی که ماهواً دورو و دوچهره هستند، قرارداد میبندند برای بیان یک نگرش اخلاقی و متناسب با باورهای مذهبی، ملی و بومی و ایرانی ولی لابلای آثارشان ما با موذیگریهای ویرانگر، تخریبهای وحشیانه ارزشها، تبلیغ نگرشهای ضدالهی و ضداخلاقی و مدرن، به مسخره گرفتن موازین زندگی شرافتمندانه و ایجاد اضطراب و اغتشاش در باورهای دینی و ملی روبرو میشویم. سریال دهنمکی از این آموزش ویرانگر و خائنانه و نهانروشانه به دور است.
سومین ویژگی روایی این سریال رهایی از به لجن کشیدن هویت فردی به خانوادگی و اجتماعی ایرانی و اسلامی ماست. شخصیتپردازی بیمارگونه و سیاهکار و دروغپرداز که مایه نفرت و انزجار میشود. شخصیتهای پلشت از پدر و مادر و دایی و عمه و عمو تا هر همسایه و آشنا سریالهای ما را مملو از بدی نفرتانگیز کرده است. بهجای وجود شخصیتهای روشن و دوستداشتنی و نمونهوار و مشوق خیر و خوبی و زیبایی روح و عمل، ما با مردمانی پر از دروغ و خیانت روبروییم.
مرد و زن خسته از واقعیت رنجبار به تلویزیون پناه میبرند تا در آن امیدی به روشنایی و زیبایی و دعوت به خیری ببینند و نیرو و گرما بگیرند، اما فضای سریالها، بدتر از فضای واقیت است. عصبیکننده، افسردگیآور، نومیدیانگیز و بدون روزنی به رهایی.

خوشبختانه سریال دادستان خلاف آثاری چون آثار مهدویان یا تماشای این فیلم ممنوع است یا پارهای از قسمتهای پایتخت یا نون خ، ما را با بلاهت، خودخواهی و دروغ و استهزاء الگوهای اخلاقی ایرانی مواجه نمیکند تا همچنان جهان رؤیایی غرب مدرن به بهشت رفتار و کردار تقابل خیر و شر، قهرمانان دوستداشتنی و قابل اعتماد و احترام ساخته است و ما را به عدالت و مسئولیت و عقل و راستی و ایثارگری برای شرافت و حقیقت دعوت میکند به ایرانی و مسلمان بودن مفتخر میسازد.
هرچند این سریال سیاسی است اما شالوده آن دینپروری است و هویتبخشی و افتخار به ایرانی و مسلمان بودن و درستکار بودن و نفی آن توهم شیطانی که همه ایرانیها دزد و فاسد و دروغگو و بیمسئولیت و خائن و... بوده یا شدهاند!!
۷- روند ماجراسازی سریال، روندی درست با تقسیم درست کشمکش و پاساژهای آرامکننده تنش و مجدداً رخدادهای نفسگیر است. از آغاز پرت شدن دانشجوی عدالتخواه تا پایان سریال ما نوبهنو با رویدادهای تازه و غافلگیرکننده دراماتیک و انواع چالشهای عاطفی، سیاسی، خانوادگی، امنیتی و... روبهروییم و این ساختار، سریال را از آثار فشل و دارای رخوت و یا تشتت تمپو و ضرباهنگ تقسیم ماجراها و حوادث نجات داده است.
۸- رویداهای زیرپوستی سریال چه تماتیک و چه ساختاری همواره با تکنیکهای ابتکاری پشتیبانی میشود، در فحوای هجوم داعش به مجلس و آن همه تحرک در عمل دوربین و کنش شخصیتها، حرفی نهان وجود دارد که هوش تیزآهنگ میتواند به آن پی ببرد. اینهمه لشکر در برابر چند داعشی درنده! و... واکنشهای آنان که در امنیت درهای بسته شعار میدهند و مردمی که گوشت دم تیر درندگان انتحاریاند که از جانشان برای آنچه در آنها قوام یافته یا شستشوی مغزی داده شده چشم پوشیدهاند که کورکورانه آدم بکشند و...
۹- نکته درخشان کارهای دهنمکی و سریال دادستان، زبان عامیانه پرالوان آن و نیز استفاده خیلی زیرکانه از ساختار نمایشهای عامهپسند و فاصلهگذاری در هنر نمایشهای بومی ایران مثل تعزیه یا انواع دیگر یا حتی آوازهای لابلای فیلمهای فارسی یا فاصلهگذاری برشتی تا در وسط نمایش با یک همسرایی یا همخوانی یا یک تصنیف و سرودخوانی، بیننده را به واقعیتی که در آن زندگی میکند بازگرداند. استفاده از تقلید، مضحکه، معرکه که در آثار قبلی دهنمکی سابقه داشت حالا تبدیل به فرم فاصلهگذاری برشتی و... در کلاس درس شده است.
۱۰-سریال آگاهانه شعرا را بهعنوان یک تکنیک رسای بیانی در سریالش به کار گرفته و شجاعانه برابر جوسازیهای هالیوودی و قواعد دگم که در اثر نمایش فیلم و سریال نباید شعار داد، ساز مخالف نواخته است و نشان میدهد در یک متن که به تماشاگر عام میاندیشد اگر خوب بازی و صحنهچینی شود و اگر روایت و ماجرا درست پیش برده شود در جای درست از شعار برای برانگیختن حس خفتگی دادخواهی، میتوان سود جست و مطالبهگری حق علیه باطل را ترویج کرد و با مطالبهگری باطل به بهانه فساد و سود استفاده از فسادهایی که خودشان با آن سنخیت دارند مقابله نمود.
۱۱-سریال دادستان در چهارچوب قواعد یک اثر امنیتی/ سیاسی/ انقلابی، روایت سرراستش را بدون زیادهگویی و ترفندهای کسالتبار پیش برده است.
نکته مهم این سریال رویکرد به زندگی است.
این سریال میتواند راهگشای نوعی از سریالسازی معقول باشد که چهل ساله حتی به تعداد انگشتان یک دست توفیق ظهور نیافت و آن سریالهایی است که بیگانه با واقعیت و زندگی، اجتماع، سیاست، امنیت و جایگاه ما در خاورمیانه و در جهان نیست.
چهل سال است که انقلاب ایران در معرض دو جریان به هم پیوسته و یکپارچه جهانی و داخلی تحت ضربات هلاکتبار قرار دارد. نیروهایی که علناً با انقلاب اسلامی دشمناند، چه تروریستها چه کودتاچیها و چه کسانی که دارای ایدئولوژیهای الحادی محارباند و چه جاسوسان و نفوذیهای نظام جهانی قدرت که انقلاب اسلامی را اعلام مرگ جهانی ناعادلانه به حساب آورده و همه با هم بر سرش ریخته و انواع خشونتها را علیهاش به کار بستهاند، همه و همه علیه صدای جهانی انقلاب اسلامی که بانگش خاورمیانه اسلامی را پر کرده و به اقصای دور تا آمریکای لاتین رسیده و دست به موحشترین توطئهها زدهاند.
پروژه خاورمیانه بزرگ و ایجاد نظم ضداسلامی در خاورمیانه و تثبیت هرمونی صهیونیسم و ماجرای عراق و افغانستان، لبنان و سوریه و یمن و بهویژه فلسطین تحت تأثیر همین صدای رهاییبخش به جنایتهای جهانی علیه اسلام بدل شده است. آنان دهها فیلم و سریال ساختهاند و طی این چهل سال ما خاموش بودهایم. چرا؟ به سبب سیطره نگرش غربگرا در سینما و تلویزیون؟ به سبب هنرمندان غربگرا و بیاعتنا به سوژههای حیاتی برای زندگی ما و آگاهگری درباره مبرمترین مسائل زیست انسانمان؟ به سبب فضای لیبرالی حاکم در قدرت سیاسی و اقتصادی؟ به هر سبب که بوده باشد، جز تم دفاع مقدس و آثار ارزشمند و ناکافی هنرمندان دهساله دفاع مقدس و تکوتوکی نظیر ابراهیم حاتمیکیا، در عرصههای خاورمیانهای، امنیتی، طبقاتی، حاکمیت، مدیریت لیبرالیسم، قشر ممتاز، رانخواری، تبعیضخای موحش، بیعدالتیهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی، انواعی خیانتهای بانکی و مالی و پولی و صنعتی و کشاورزی و مسائل اوراق قرضه و واردات و صادرات و دلارهای نفتی و آقازادهها و انواع جنایت علیه ملت و اسلام و انقلاب اسلامی، کاری صورت نگرفته است.
سریال دهنمکی میتواند راهگشای ارتقای نقش رسانه سینما و تلویزیون در جنگ انقلاب و ضدانقلاب و در بدنه و پیکره نظام و زندگی و جامعه باشد و رفتن به سمت گره زدن مسائل و بحرانها و ایستادگیهای ما با مسائل منطقهای و مسائل جهانی و همچنین تولد آثاری که به وحدت جهانی صف مقاومت اسلامی در برابر کفر جهانی با شالوده عدل موعود (عج) در داستانهای جذاب با ساختار منسجم و مطابق استانداردهای بینالمللی همت میگمارد.
اگر ترکیه در سریالسازی با چهره تحریف اسلام و اشاعه لیبرالیسم پانترکیستی ید طولایی یافته، ما میتوانیم با تولید سریالهای سالم اسلامی و انقلابی با زیربنای ایمان و گرد آوردن مسلمانان تحت پرچم عدالتخواهی جهانی علیه سلطه سرمایه جهانی یهود و شیطان بزرگ و صهیونیسم حرف مهمی برای گفتن داشته باشیم.
***
و در پایان
سریال سرگرمکننده یا با توانهای تکنیکی و ساختاری جذاب ساختن صدالبته امری دلبخواه نیست و استعداد و تواناییهای خلاقانه و فکری میخواهد اما اگر همین سریالسازان موجود کسانی مثل حاتمیکیا، بحرانی، میرباقری، سامان، دهنمکی، آبپرور، مقدم و معظمی گرد آیند و هریک در قلمرو سبک خود، به زندگی و حیات اجتماعی و سیاسی ما از دیدگاهی جهانی- انقلابی به دفاع از حقیقت و مظلومیت انقلاب اسلامی بپردازند و انبوه داستانها و ماجراهای سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی را که چالش قدرتهای جنایتکار جهانی و اذنابشان است به تصویر درآورند. در آن صورت سریال چون منبری برای رسالت آگاهیگری به حق برابر باطل عمل خواهد کرد و نسلها قربانی جهل مرکب نخواهند بود.
شخصیتهای دوستداشتنی و قهرمانهایی پرسوناژهایی نظیر برقنورد و سلیمانی در دادستان، حوادث و بحرانهای زندگی ما و واقعیت زنده حیات ما و جهان اگر با پژوهش و تحقیق و تفکر و نگرش درست درباره موقعیت منطقه خاورمیانه و ایران همراه شود. دهها سریال درجه یک میتواند فراهم آورد که در آن ادغام اهداف ضدانقلاب داخلی، طبقات زیادهخواه، اقشار ممتاز، مدیریت فاسد مالی و بانکی و قضایی و اقتصادی و سیاسی و شهری و تبعیضات غیرقابل پذیرش در جامعه و این قشرهای اجنبی بهرهمند و اهداف نیروهای جهانی ظلم و سلطه به خوبی قابل ردیابی است.

این روزهای فراموشنشدنی را گاهی با دیدن این تصاویر مرور میکنم.
۲۵ اسفند ۱۳۸۷
آغاز اکران اخراجیهای ۲ و ازدحام هزاران نفر از مردم در مقابل سینماهای کشور آن هم به صورت شبانهروزی و سرودخوانی همگانی در پایان فیلم، تکرار نشدنی است

بهجای گرفتن مچ هم، دست هم را بگیرید و به افتادهها امید بدهید

جنگ فقر و غنا
فاصله طبقاتی
![]()
عوامل سریال «دادستان» 17 اسفند با حضور در امور مخاطبان روابط عمومی رسانه ملی «۱۶۲» با مخاطبان به گفتوگو نشستند و سپس پاسخگوی سؤالات اصحاب رسانه بهصورت مجازی در اداره کل روابط عمومی شدند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما، علی سلیمانی، علیرضا استادی، کاوه سماک باشی و هلیا امامیبازیگران این سریال به همراه تهیهکننده و کارگردان مهمانان این نشست بودند.
اقبال بالای مخاطبان
محمدحسین رنجبران، مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی در این نشست خبری بابیان اینکه در حدود یکساعتی که این عوامل در واحد 162 حضور داشتند، پاسخگوی 232 تماس بودند، گفت: بر اساس آمار مرکز تحقیقات صداوسیما، این سریال 16 قسمتی با ۳۸,۵ درصد مخاطب و رضایت بیش از 80 درصد اقبال بالای مخاطب را نشان داد؛ که در مقایسه با سریالهای مشابهی مانند «گاندو» و «خانه امن» که مخاطب 39 درصدی و 45 درصدی داشتند، با وجود تعداد قسمتهای کمتر، جایگاه بسیار خوبی را کسب کرد.
وی افزود: در روزهایی که مردم زمان بیشتری را در خارج از خانه سپری میکنند این اقبال قابلتأمل است و نشان داد این سریال پیام ارزشمندی برای جامعه دارد.
رنجبران با ابراز امیدواری از نقدهایی که به این اثر شده است گفت: سریال «دادستان» توانست همپای سریالهایی با مضمون سیاسی پیش برود و در مقایسه با اثر مشابهی مانند سریال «آقازاده» پایان امیدوارکنندهای را رقم زد.
موضوع مطالبه گری برایمان جدی بود
مسعود دهنمکی کارگردان درباره طرح اولیه این سریال گفت: من از پارسال قصد داشتم این کار را به تولید برسانم. ایده اولیه برای ساخت سینمایی بود اما احساس کردیم قصه این ظرفیت را دارد که بسط بدهیم. به همین دلیل تبدیل به سریال ۱۵ تا ۱۶ قسمتی شد.
وی افزود: در این طرح، خط قصه مشخصی وجود داشت ولی وقتی با مسئولان سیما فیلم مذاکره کردم، از من خواستند طرحی برای ساخت سریال بدهم. دو سه تا ایده هم مطرح بود و آقای رمضاننژاد، رئیس سیما فیلم ایده دادستان را خیلی پسندید و خواست این طرح در قالب سریال شکل بگیرد.
کارگردان «دادستان» با اشاره به مضمون ملتهب سریال متذکر شد: قرار شد طرح سینمایی با تغییراتی به مینی سریال تبدیل شود اما همان ابتدا بر سر موضوع سریال با مدیران سیما فیلم اتمامحجت کردم که ممیزی خاصی در کار نباشد چراکه به نظرم میآمد شاید آنتن تلویزیون محدودیتهایی دراینباره داشته که سینما ندارد، به همین دلیل خواستم به دلیل نگاه متفاوتی که دادستان به مفاهیم عدالتخواهی، فساد اقتصادی و... دارد، پشتکار بایستند. خوشبختانه این اتفاق افتاد و رضایتمندی مردم برای مطالبه گری در این سریال بهخوبی دیده شد.
دهنمکی با اشاره به برخی انتقادهایی که به سریال شد گفت: من برای دفاع از آرمانهایی که در سریال بیان کردم جنگیدهام و تحمل هزینههایش را هم دارم. ولی من همان موقع که هزینه داشت، حضور داشتم، جالب است که این افراد عدالتخواهی را هزینه جناح میکنند تا به اسم آن به کسب قدرت برسند.
وی افزود: موضوع این سریال عدالتخواهی و پدیده نفوذ است. البته سعی کردم روایت قصه برای مخاطبان متفاوت باشد. درواقع بخشی از قصه درباره تشکل دانشجویی است که مطالبه گری میکند و در مسیر عدالتخواهی با مصائبی روبهرو میشود.
دغدغه عدالتخواهی و مطالبه گری
محمد خزاعی با اشاره به سختیهای کار در دوران کرونا گفت: عوامل سریال با وجودنگرانیهایشان پایکار آمدند و امروز بازخورد مثبت آن را از زبان مخاطبان شنیدیم که جا دارد از همه عوامل و مخاطبان تشکر کنم.
وی افزود: سریال دادستان دارای وجوه اجتماعی و سیاسی و امنیتی بود و این سریال برای من در مقام تهیهکننده جذاب بود اما بیش از اینها تم این سریال که بحث عدالتخواهی و مطالبه گری را مطرح میکند، برای من اهمیتی دوچندان داشت. از طرفی حضور آقای دهنمکی که همیشه کارهایشان جذاب و پرمخاطب است و اصولاً برای جریانهای اجتماعی و سیاسی مختلف حساسیتبرانگیز است هم برایم مهم بود.
اثری که دیده شد
کاوه سماک باشی با اظهار خرسندی از اینکه این سریال باوجود تعداد قسمتهای کمش دیدهشده است گفت: هدف هر اثر هنری دیدهشده و رسیدن پیام آن اثر به مخاطب است. امروز با این حس که این سریال بین خانوادهها دیدهشده است و مورد استقبال قرارگرفته است در اینجا حضور داشتم و از بازخوردها بسیار خوشحال بودم.
وی افزود: بسیاری از مخاطبان پیگیر فصل دوم سریال بودند که امیدوارم این قصه ادامه داشته باشد.
اهمیت نقشهای تأثیرگذار
هلیا امامی نیز در اولین همکاری خود با مسعود دهنمکی این همکاری را رضایتبخش دانست و گفت: جا دارد از همه عوامل خصوصاً گروه تهیه و کارگردانی تشکر کنم چراکه آنها بیشتر از خود ما نگران سلامتی ما بودند و شرایط را بهگونهای فراهم میکردند که ما با رعایت کامل دستورالعملهای بهداشتی روزهای فیلمبرداری را سپری کنیم.
وی با اشاره به انتخاب شدنش برای نقش آذر در این سریال گفت: زمانی که فیلمنامه را خواندم نمیدانستم که هر سکانس چقدر میتواند تأثیرگذار باشد. پس از بازی در این سریال و دیدن بازخوردهای نقشم حس کردم چقدر فیلمنامه دقیق نوشتهشده بود و از اینکه مخاطبان من را پذیرفته بودند خوشحال بودم.
مردم بازیها را دوست داشتند
علیرضا استادی با اشاره به تماسهای مخاطبان گفت: نگاه مخاطبان به این سریال مثبت بود و همه از عوامل تشکر میکردند.
وی افزود: این اثر با حضور بازیگران درجهیک توانست نگاه منتقدین و مردم را به خود جلب کند. خواسته بسیاری از مخاطبان ادامه داستان سریال بود و امیدوارم این سریال ظرفیت ادامهدار شدن را پیدا کند.










به گزارش روز خبرنگار فرهنگی ایرنا، مسعود دهنمکی که در نشست خبری سریال دادستان سخن میگفت ضمن بیان این مطلب اظهار داشت: برخی از کسانی که از سریال دادستان ایراد میگیرند خودشان صاحب ضعیف ترین آثار در حوزه نمایشی هستند. آنها به این خاطر دادشان درمیآید که خودشان را مخاطب سریال میدانند. این افراد آدمهایی هستند که صلاحیت رسیدن به مناصب را نداشته و با رانت به پست و مقام رسیدهاند.
این کارگردان برخی نقدها به سریال را هماهنگ شده خواند و افزود: خیلی از منتقدهای قدیمی از سریال دفاع کردند. ولی چند نفر منتقد به اسم مستعار مطلب می نوشتند و در رسانههای مختلف پخش میکردند. درخواست من این است که تعداد معدودی از منتقدان خودشان را به نام اکثر منتقدان قالب نکنند. این کار به اندازه کافی نقاط قوت داشت که نقاط ضعفش دیده نشود.
ده نمکی در پاسخ به این سوال که چرا دیالوگها شعارگونه بود گفت: اگر همین دیالوگ ها در اثر دیگری شنیده می شد می گفتند استاد چه چیزهایی می خواسته بگوید. اینجا چون مطالبه مردم است می گویند شعار است. برخی چون از این حرف ها خوششان نمی آید می گوید شعار است. وقتی درباره مطالبهگری حرف میزنیم نمیتوانیم دیالوگهای طنز داشته باشیم.
اعمال ممیزی را نمی پذیرم
دهنمکی درباره نحوه همکاری خودش با پخش تلویزیون تاکید کرد: روز اول با مسوولان سیما فیلم طی کردم که اگر نظری دارید روی متن بگویید. چون من اعمال ممیزی روی میز تدوین را نمی پذیرم. سریال مثل یک رمان می ماند. مخاطب نمیتواند صفحه اولش را بخواند و کنار بگذارد. باید تا آخر صبر کند و ببیند نتیجه کار چه می شود.
وی افزود: مسوولان سیما فیلم و شبکه ایستادگی کردند که بعضی حرفها زده شود. یک جاهایی ۵ درصد نقطه نظراتی اعمال شد. ولی در نهایت سریال چیزی که می خواستیم شد.
دهنمکی با قدردانی از کسانی که در شرایط کرونا فیلم و سریال ساختهاند بیان داشت: کسانی که در این شرایط فیلم و سریال تولید میکنند کارشان کمتر از مدافعان سلامت نیست.
درباره فصل دوم تصمیم قطعی نگرفتهام
این کارگردان در پاسخ به سوالی درباره ساخت فصل دوم دادستان گفت: هنوز در این مورد فکر نکردم و تصمیم قطعی نگرفتهام. یکی از شخصیتهای سریال در داستان تیر خورده و برای ساخت ادامه باید او را زنده کنیم.
وی درباره چگونگی توافقش با سیمافیلم توضیح داد: طرح اولیه دادستان برای سینما بود. همزمان با مسوولان سیما فیلم مذاکراتی برای ساخت یک سریال داشتم. آنها وقتی این طرح را شنیدند پسندیدند. من اقتضایات آنتن و رسانه ملی و حساسیت هایش را میشناختم. به سیما فیلم گفتم فشارها زیاد است. باید آماده پرداخت هزینه باشید و سمت ممیزی نروید.
وی مضمون سریال دادستان را مطالبه گری و مطالبه نسل امروز از دیروز خواند و گفت: این سریال به شدت مورد اقبال عمومی قرار گرفته و در سایت تلوبیون مجموعا ۳ میلیون بار دانلود شده که شگفت انگیز است.
هلیا امامی، یکی از بازیگران سریال در ادامه جلسه گفت: زمانی که فیلمنامه را خواندم با بخشی متوجه شدم که آذر روبروی یک موسسه مالی دیالوگ میگفت. آن زمان نمی فهمیدم قرار است چه مسوولیت بزرگی بر دوش من قرار بگیرد. الان میفهمم که چه کار کردهام. مردم واقعا من را در آن نقش پذیرفتند و اگر قرار بوده جایزه بگیرم از مردم گرفته ام.
طرف مقابل را خلع سلاح کنیم
علی سلیمانی، دیگر بازیگر سریال نیز اظهار داشت: در سریالها باید اختلاس و آقازادگی را به نیت اصلاح مطرح کنیم. طرف مقابل قصدش از بیان این مسایل تخریب است و اگر ما نیت اصلاح داشته باشیم، طرف مقابل را خلع سلاح کردهایم. من به مسوولان تلویزیون تبریک می گویم که با وجود مخالفت ها شجاعت پخش این سریال را داشتند.
محمد حسین رنجبران، مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا وسیما در پایان سریال ضمن تشکر از نقد سازنده و پایان امیدبخش سریال دادستان به آماری درباره انعکاس اخبار و گزارشهای قوای مجریه، مقننه و قضاییه در تلویزیون اشاره کرد و گفت: بعضی اوقات دوستان دولت گلایه می کنند که در صداوسیما دیده نمی شوند. از ابتدای فرورودین ۹۹ تا اخر بهمن سال جاری از مجموع فضایی که در اختیار سه قوه قرار گرفته ۷۱ درصد آن در اختیار قوه مجریه بوده است و مسوولان در شبکههای مختلف در تهران و شهرستانها خدماتشان را گفتهاند.
به گزارش ایرنا، سازندگان مجموعه تلویزیونی دادستان به کارگردانی مسعود ده نمکی صبح امروز یکشنبه ۱۷ اسفند، از ساعت ۱۱ تا ۱۲ با حضور در واحد ۱۶۲ صدا و سیما با مخاطبان خود به صورت تلفنی گفتگو کردند و پس از آن نیز نشست این سریال به صورت مجازی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روابط عمومی چهارمین دوره جایزه پژوهش سینمایی، مسعود دهنمکی کارگردان سینمای ایران درباره لزوم توجه سینماگران به تحقیق و مطالعه در آثارشان گفت: اگر این پیشفرض را بپذیریم که یکی از مشکلات سینمای ایران بحث فیلمنامه است و یک فیلمنامه خوب و استاندارد متکی به پژوهش است، موضوع و اهمیت بحث پژوهش جایگاه ویژهتری در میان سینماگران و آثارشان پیدا میکند.
وی ادامه داد: طبیعی است هر نویسندهای که میخواهد در حوزهای تخصصی فیلمنامه بنویسد باید در آن زمینه مطالعه و پژوهش داشته باشد و مسلماً اگر این اتفاق نیفتد، فیلمنامه فقیر، کم محتوا و غیرواقعی خواهد بود. موضوع تحقیق و پژوهش اصلی ضروری است و با توجه به ژانری که فیلمنامه در آن نوشته میشود باید جدی گرفته شود. این مسئله میتواند متکی به مطالعه آثار دیگران هم باشد.
دهنمکی در بخش دیگری از صحبتهایش اظهار کرد: یک کارگردان اگر خودش مؤلف باشد برای بیشتر آشنا شدن با موضوع و ملموستر شدن آن باید وارد حوزههای مطالعاتی و یا تحقیقات میدانی نیز شود و اگر این موارد رعایت نشود حتی اگر فیلمنامه قوی باشد اما کارگردان فرم و محتوا را درست نشناسد نتیجه اثر ضعیف خواهد شد.
کارگردان «اخراجیها» با اشاره به لزوم تحقیق در همه حوزهها بیان کرد: در حوزه سینمای جنگ، خیلیها معتقد به تخیل و مسائلی از این دست هستند اما بستر تاریخی در این حوزه آنقدر غنی و بکر است که ما را از تخیل مستغنی میکند. ما در حوزه جنگ میتوانیم آثاری خلق کنیم که منحصر به فرد هستند اما چون پژوهش درباره این مسائل وجود ندارد معمولاً آثار ساخته شده در این زمینه که با خیالپردازی همراه هستند، با بازخوردهای منفی مواجه میشوند. البته من معتقدم خیالپردازی در فیلمنامهنویسی یکی از اصول است اما آن هم باید با قواعد خاص خودش پیش برود.
این کارگردان با تأکید بر این موضوع که عدم توجه به تحقیق تنها در میان سینماگران نیست تصریح کرد: گاهی اوقات ضعف مطالعه و پژوهش حتی در نهادهای نظارتی نیز به چشم میآید و کاملاً ملموس است. یادم میآید زمان ساخت «اخراجیهای 2» وقتی قصه هواپیماربایی و بردن مسافران به یکی از اردوگاههای اسرا را طرح کردم فیلمنامه رد شده بود و من را متهم به نوشتن یک قصه تخیلی و غیرواقعی کردند. در حالی که این روایت مبتنی بر پژوهش بود و تاریخ اسارت شاهد بر این اتفاق است. این ماجرا در فیلم فقط بستر سینمایی و دراماتیک پیدا کرده بود به همین دلیل با واکنش نهادهای نظارتی مواجه شده بود اما بعد از توضیحات لازم و ارائه مستندات مسئولان نظارتی متوجه شدند که اشتباه کردند.
دهنمکی در بخش دیگری از صحبتهایش عنوان کرد: طبیعی است در صورتی که فیلمنامهنویس، کارگردان و یا حتی بازیگرانی که قرار است نقشها را بازی کنند درباره جزئیات کار خودشان تحقیق و مطالعه داشته باشند نتیجه مثبت، ملموس و واقعی در کلیت اثر تجلی پیدا میکند و منجر به ساخت یک اثر خوب میشود چراکه این دو موضوع لازم و ملزوم یکدیگرند.
چهارمین دوره جایزه پژوهش سال سینمایی فروردین ماه 1400 برگزار میشود.

جلیل اکبری صحت در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، درباره سریال «دادستان» چنین اظهار نظر کرد: بسیاری از دعواهایی که پیرامون این سریال مطرح است به خود اثر ربطی ندارد، بلکه به کارگردان آن مربوط میشود. «مسعود دهنمکی» اسمش دارای تاریخچهای است که برخی مواقع در ارزیابی کارهای وی این تاریخچه مد نظر قرار میگیرد. به نظرم بخشی از فرآیند اجتماعی نقد تخریبی که خود مسعود دهنمکی آن را راه انداخت و هماکنون گریبان خودش را گرفته است.
وی افزود: برای همین راه حلی جز تحمل و مدارا وجود ندارد، البته با توجه به گسترش فضای مجازی، نقدها پیرامون «دادستان» خیلی لجام گسیخته رخ داده است، به نحویکه تا حد بسیاری من آن را خارج از کنترل میدانم. برای مثال به اظهار نظر محمد کاسبی بازیگر سریال اشاره میکنم که گفته است؛ من گزیده کار هستم، اما این نقشی که در «دادستان» بازی میکنم باید بازی میکردم؟! این جمله خود یک جواب است.
اکبریصحت درباره ویژگی فنی «دادستان» گفت: مدل برخورد مخاطب با سریال مواجهه خارج از متن است، برای همین همانگونه که گفتم تنها باید پیرامون آن مدارا کرد، اما درباره مسائل فنی باید بگویم، دهنمکی در ساخت فیلم سینمایی یا سریال آدم پروسواسی نیست، اما استانداردهای سینما را به درستی رعایت میکند. با این توضیح این سریال قصه دارد و قصه آن نیز برای همه مردم قابل درک است. درضمن فیلم بازیگر دارد، البته منظورم این نیست که بازیگران بهترین انتخابها هستند، چون میتوانست اگر فیلمساز فرد دیگری بود، بازیگران دیگری هم انتخاب شوند، اما در «دادستان» بازیگران موجود توانستهاند نیازهای کار را تامین کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: معتقدم جامعه هنر باید از فعالیت مسعود دهنمکی در سینما خوشحال باشد، زیرا دهنمکی در سینما بهتر از دهنمکی است که روبهروی سینما قرار گرفته بود، پس به نفع همه است که دهنمکی یا هر فرد دیگری در سینما دیده شود. نکته دیگر پیرامون «دادستان» اینکه برخی از جریانسازیها پیرامون این سریال عمدی است، چون عوامل کار میخواهند به این واسطه کار دیده شود.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - نکتهای کانونی در زندگی انقلاب اسلامی ومسئله جنگ حق و باطل کنونی وجود دارد که افشای آن مایه خشم شیطان و اذنابش است و راه حقیقی پیروزی ماست.تا همین جا سریال دهنمکی، بسیاری از ضعفهای کسالت بارسریالهای رایج و کش داشتنهای مضطرب و پراکندگی، توهین به قدرت فهم داستان سرایی در وجود بییندگانسریالها را و .. ندارد. نیز تدوینی پر ضرب همراه فیلمنامهای فاقددراز گویی دارد، کارگردانیاکشن و کم مانند و با همه بسته بودن دستش در سازماندهیمتناسب نقش بازیگر( به سبب فساد نگرشی بسیاری از سلبریتیها و روح ضد انقلابی سینمای نو لیبرال ما ) گزینشهایش خوب است و ....
در پایان سریال، مفصلاً انشاء الله درباره وجوه ساختاری نوی سریال « دادستان» حرف خواهم زد. قبلاً درباره استفاده بسیار هوشمندانه از سنّت فیلم فارسی و فیلمهای هندسیدر استفاده از ترانه لابلای فیلم، و آمیختن آن با منطق فاصله گذاری برشت برای ظهور آگاهی و مکالمه با واقعیتهای مشخص بیرونی و ضربات هشیار کننده به مخاطب! این گزینش ساختاری به او امکان بیشترین بهرهبرداری انقلابی و آگاهی بخش را از درام و اکشن و جذابیتهای فیلمیک به سود آگاه گری میدهد. یعنی برای او سینما و سریال نه هدف بلکه وسیله گسترش آگاهی درباره زندگی واقعی و ابزار انقلابیگری فرهنگی و مجاهده اجتماعی و سیاسی است و یک منبر علوی در عصرپسا مدرن است. نیز از منظر ساخت تماتیک ، کولاژ ، مفاسد و بحرانهای حاصل از سیاست های نو لیبرالی راست و چپ در مقام قدرت در حوزه اقتصادی و سیاسی در سریال دادستان میکوشد، پازل معنا داری از روندهای فساد و راههای اصلاح پیش چشم قرار دهد.
چیزی که فی البد اهه باید بگویم تا پایان سریال منتظر خواهم ماند تا در صورت تداوم نقدش کنم، موضوع برجسته نکردن فسادی است که درانقلاب اسلامی نفوذ کرده و سبب بیماری و ضعف پیکره نیروند آن شده است. این میکروب ضد انقلاب در اشکال گوناگون، اما یک هویت دارد و باید آن را شناخت و از پرانده نگری و اضطراباراکی خود را نجات داد و گر نه هم بیان مفاسد در معلولها و رویدادهای پراکنده ، مایه تحریف حقیقت میشود و هم راه حلها در چنبره معلولها، برای تغییر بنیادین مسیر انحرافو بازگشت به مسیر انقلاب الهی امام(ره)، گرفتار میگردد و بهره را قدرتمندان دنیا پرست در ادامه دادن نظم منحط میبرند.
و این که سریال به عنوان یک سبک، علیه یک فریبکاری میجنگد و اتفاقاً شجاعانه شور و شعور و شعار و شمائر را میآمیزد و به عرصههای گوناگون دست اندازی نیروهای امتیازجو و نا اهل و فساد آفرین و سودجو سفر میکند و مسئله مسکن، اعتراضات دانشجویی، بیعدالتی ، نفوذ، رانتخواری ، آقا زادگی ، فساد اقتصادی، ساخت نظامی ( امنیتی، مدیریت فاسد کلان، فساد در قوه دادرسی، فشل بودن، بیهودگی زرق و برق شکلی، و اهمیت عمل ایمانی و ووو ....را مطرح میکند، بسیار خوب است، اما همه اینها اگر مسئله اصلی ندیده گرفته شود یعنی بحران اصلی ایران انقلاب ، یعنی تداوم ساختار دچار بیماری مزمن وسیطره مناسبات بنیادین کشور پیرامونی در سیطره اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور« مرکز» اوده شاهی نمیارزد هر تلاشی و شعاری که بدون در نظر گرفتن این بیماری مزمن ساختاری مطرح شود.
نظام جهانی سرمایه داری سلطه جو در شورهای جهان، ساختار کشور در سایه و درجه دو ( در سایه نه به معنی قدرت پنهان) و پیرامونی را تثبیت کرد. امروز شرق و غرب ، نظام های تمرکز گرای روسی و چینی هم تابع همین سیاست جهان نو لیبرال و شیطانی غرب هستند. انقلاب اسلامی، انقلاب الهی و عبودیت خالص الله ، به ما اجازه نمیدهد طوق ملعنت سلطه پذیری هیچ قدرت جز خدا را بپذیریم . قیامآزادی از قید بردگی و استقلال خواهی امام علیه دیکتاتوری داخلی و خارجی و سلطه اجنبی و تسلط اقشار سرمایه سالار بر ملت چیزی جدایی پذیر نیست، نفی سلطه اجنبی خارجی و اجنبی داخلی ظالم ، عدالتخواهی و آزادگی انقلاب اسلامی متکی به فطرت انسان، عقل نوری و الهی، و شریعت دوازده امامی و باور به مهدی موعود(عج) است.
بنای ساختار ایران، بعد از چهل سال تغییر نکرده ما همه رنجهای امام و مقام رهبری ، ما چهل سال وابسته به نفت (که طرح اصل کشورهای سلطه جو برای کشور پیرامون همین نظام تک پایهای صدور مواد خام است) باقی مانده است ورود مواد خام معدنی تنها منحصر به نفت نیست و فاجعه گسترده فروش آنها حکم تاراج دارد و به نفع آقازادههای خائن در قدرت – سیاسی و اقتصادی بوده و رانتخواری ، حق دلالی، انباشت پول کثیف به راه آسان ، پولشویی ، استفاده از سیستم بانکی در خدمت این منافع جنایت آمیز قشر ممتاز وابسته کشور« مادر» - اقتصاد صادرات ، مواد اولیه و کالاهای صنایع دستی و قدیمی و واردات ماتیک ، کاندوم و پودر و خلال دندان و عروسک و هزار قلم کالای مفسده انگیز یا کالاهایی که به قیمت تعطیل تولید داخلی – کالای کشاورزی و صنعتی – وارد میشوند، وجه اقتصادی ویرانگر این ساخته بیمار ضد تولید و سیاست بانکی و پولی و مالی خائنانه به سود قشر ممتاز دلال بوده است که خون به دل اهل ایمان خامنهای ها و سلیمانیها و هر ایران دوست تولید گر کرده است.
این قشر ممتاز که در قوه مجریه و قضائیه – مقننه و حتی گاه در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی اقتدار یافته و مانع رسیدن انقلاب اسلامی به اهدافش شده است ، مدافع ساختار پیرامونی با بیماری مزمن زیر قشر ممتاز ثروت افسانهای از این روابط اقتصادی و بانکی و ضد تولید صنعتی و کشاورزی و به سود تجارت با غرب و شرق به هم میزنند و در غارت منافع ایران دلالیش را میگیرد که یک شبه آنها را به قارون مبدل کرده است.
نتایج اجتماعی این ساختار بیمار به سود قشر ممتاز در همه عرصهها آموزش و پرورش و تحصیلات عالی، بهداشت و مسکن است پس جامعهای تبعیض آلود که اخلاقیات هم در آن کالاست و در این مناسبات سرمایه محور این دزدان و غارتگران با ، اهل و عیال خود بهترین ها را به خود اختصاص میدهند . بیمارستانهای عالی ، مدارس و کلاسهای کنکورهای تضمینی ، قصرهای افسانهای و مدارس ویران ، بیمارستانهای مرگبار ، خانههای تو سری خورده و تورم و فقر و انواع فساد نصیب مردم فرو دست میگردد. اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به اسم عدالت شناخته شده است نه رفاه طبقاتی و پیشرفت سرمایه سالاری و تحولات مادی چشم گیر تکنولوژیست علمی و شهری و ساخت و سازهای مبنی بر تبعیض موحش طبقاتی.
گناه دهنمکی نزدیک شدن به این راز وبسیج مردم بر گرد آگاهی الهی و انقلابی یعنی عدالت خواهی و نفی هرج و مرج و مضحکه رانتخواری ها و کنترل از دست شدگیها ، نظام حاصل از ساختار بیمار است.
او ما را به راه حل نفی یک میراث اقتصاد پیرامون ضد عدالت و فاسد و تبعیض آلود و پر هرج و مرج فرا میخواند. نه صرف توسعه تکنولوژی که در رویایی ترین و افسانهای ترین وضع ما را طی دهههای آتی به جوخه امریکا یعنی ترکیه بدل میکند!!!!
این چه ربطی به انقلاب الهی و آرمانهای فرا خواننده به عبودیت در راه امام و رهبری معظم انقلاب دارد؟ هر نوع تداوم ساختار مزمن بیماری چه مهار در دست غرب باشد یا شرق و اقتصاد دلالی و صادراتی و ضد مولد و ضد مردمی و ضد عدالت ادامه یابد خیانت بزرگ غربگرایان لیبرال است و آنان و اذناب آنان از همین وجه آمار دهنمکی و دادستان هراسان و منزجرند.
احمد میراحسان

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امشب سریال "دادِستان" به ایستگاه پایانی میرسد؛ کار پلیسی و سیاسی که با محوریت عدالتخواهی و فسادستیزی روی آنتن رفت. این مجموعه روایتی از مطالبهگری و عدالتخواهی بود که به دلیل ریتم و فرم مناسب در میان آثار پخش شده از تلویزیون گوی سبقت را ربود.
این مجموعه که در 16 قسمت آماده شد نظر مخاطبان را به دلیل داستان و نوع روایتش به خوبی جلب کرد دهنمکی تلاش کرد در این مجموعه حرف دل مردم را با داستانی جذاب بازگو کند و به واقع مخاطب حرفهایش را با شیوهای دیگر مشاهده کند که برایش قابل تأمل بود. این خواسته سازندگان مجموعه بود که بتوانند روایت مطالبهگری و عدالتخواهی را با شیوهای کاملاً هنری و سینمایی به بیننده ارائه دهند که باتوجه به توجه مخاطب به این مینی سریال موفق شدند.
در همین مدت زمان کوتاه پخش این سریال توانست در تلوبیون به حدود 2 میلیون و 500 هزار بازدید دست یابد که رقم قابل توجهی است و نشان از علاقه مخاطب به سریال را دارد. در فضای رسانه و فضای مجازی درباره آن اظهار نظرات زیادی صورت گرفت.
در توئیتر بحث داغ سریال "دادِستان" بود که علاوه بر هجمههایی که به سریال شد نکات مثبت و ارزشمند آن نیز مورد توجه قرار گرفت. منتقدان و نویسندگان، کارشناسان رسانه، نمایندگان مجلس، تهیهکنندگان و... درباره این سریال اظهارنظر کردند که بخشی از آن را مرور میکنیم:
محمدتقی فهیم: «دادستان» با گفتمانی متفاوت تولید شده است
سریال «دادستان» است که از ویژگی حاکم بر تلویزیون (آنتن پر کن) فاصله دارد و به منظور رساندن یک پیام و درگیر کردن گفتمانی متفاوت تولید شده است. گفتمانی که در زیرلایههای جامعه جریان دارد. گفتمانی که میان افراد دانشگاهی، آکادمیک، روشنفکران و حتی مردم در تاکسی شکل میگیرد.
قصه در بطن دانشگاه روایت میشود، شعار جزء لاینفک این موضوع است. فضای دانشگاهی، دانشجویان و بده بستانها و تعامل این قشر از فعلان روشنفکری اساساً شور، هیجان، جنجال، شعار و جمله پراکنی به جای متنسرایی موجود است این شیوه بیان، شیوهای است که تسلط بر این فضا دارد و درست انتخاب شده است.
«دادستان» این توفیق را داشته تا ریتم مناسب موضوع خودش که موضوع مبارزات جنبش دانشجویی و بحث عدالتخواهی در بستر جنایی پلیسی است، برگزیند. این سوژه، موضوعات و رویکردها ریتم خودش را میطلبد. در سالهای گذشته تلویزیون در این حوزه توفیق کمتری داشته است. و این اهمیت کمی نیست که امروز «دادستان» به آن پیدا کرده است.
محمد صادق کوشکی:سریالی با فرم و ریتم «دادستان» در تلویزیون نداشتهایم
سریال «دادستان» در قیاس با دیگر کارهای سازنده اثر (مسعود ده نمکی) به عقیده من یک قدم روبه جلو به شمار میآید. سریال نسبت به آثار دیگر تلویزیون متفاوت است. سریالهای خانوادگی با مضامین شبیه به هم در تلویزیون تولید وپخش میشود سریال با این ریتم و فرم در تلویزیون میتوان به جرأت گفت که نداشتیم این به عنوان یک تحول در رسانه ملی محسوب میشود و سریالی متفاوت با آثار دیگر روی آنتن رفته است که خود این نکته مثبت سریال است.
سیدمحمد حسینی: «دادستان» خواسته و حرف دل مردم کف خیابان است
سریال «دادستان» بهنظر میرسد خواسته و حرف دل مردم کف خیابان است که در سریال دهنمکی خود را نمایش میدهد، درد مردم فرودست در مواجهه با بازی کثیف ناشی از قدرت و این بار اتفاقاً فرم انتخابی و ساختار روایی هم به مدد مضمون آمده و بهاعتقاد بنده اثری متفاوت از سریالهای تیپیکال صداوسیما را رقم زده است.
سریال فرم غیرمتعارفی دارد که کارگردان انتخاب کرده است، فرمی که شبیه به سریالهای معمول تلویزیون نیست سریالهایی که معمولاً یک موسیقی ثابت زیرمتن بهطور دائم در گوش مخاطب جولان میدهد و همیشه در حال نواخته شدن است و بار عاطفی در ضمیر ناخودآگاه مخاطب ایجاد میکند، باری عاطفی که باعث میشود حفرههای موجود در داستان، اشکالات فنی تصویر و مشکلات و ناتوانی کارگردانی و حتی بازیها خودش را نشان ندهد و نوعی تمهید رسانهای است که در ایران جواب داده است، در حالی که در آثار سریالی مدرن دنیا این پدیده رخ نمیدهد اما سریال "دادِستان" این کار را نمیکند شبیه دیگر سریالهای سرحال و جدّی زمان حاضر، سعی میکند روی متن قدرتمندی که دارد حساب کند و قصهای که برای مخاطب تعریف میکند با تعلیقی است که از دل قصه بیرون میکشد.
فرم و ریتم تندی که برای جامپکاتها، حرکتهای دوربین، زیرصداها و موسیقی انتخاب شده است به التهاب جاری در فیلم کمک میکند، زیرا موضوعی که انتخاب شده ملتهب است و از رانتخواری، آقازادگی و اتفاقات پسپرده سیاستبازیهای کثیف انسانهای نوکیسه مست قدرت که اتفاقاً خبرهای چرک و سیاه این روزهای افکار عمومی کشور است، صحبت میکند ضمن اینکه دهنمکی هوشمندانه لبه ماجرا ایستاده است و محکم بیان میکند، از نظر او و سریالش اتفاقاً فساد در جمهوری اسلامی هست اما مهم این است که فساد سیستمی نیست فساد معلول آدمهایی است که عادت به رانتخواری کردند و راجع به آنها صحبت میکند.
احمد میراحسان :«دادستان» اکشن سیاسی امنیتی جذابی است
دهنمکی ایده رادیکالی درباره «دادِستان» دارد، حق با اوست از نظر تکنیک یک اثر اکشن و سیاسی- امنیتی است و «دادِستان» اتفاقاً برای دوستداران اکشنهای هالیوودی باید اثر جذابی باشد ساختار رها از یاوهگوییهای فیلمنامهای کشدار و حوصلهسربر، که نیازی به خردهداستانهای بلاهتبار و کسالتآور «مثلاً عاشقانه» ندارد تا پول حرام به جیب زده شود، داستانی سرد است و استریت که پیرنگش را بهدرستی پس میگیرد ما با کشاکش و عمل و ماجراهای پیدرپی و درک زمانی و ریتم تمپویی متعادل فاقد مکثهای زاید روبهروییم و البته در وقت نقد و واکاوی ضعفهای فیلمنامهای میتواند با دقت بررسی شود، اما حالا چیزی که عیان است تمایز "دادِستان" با انبوه آثار «آببندیشده» و کند ولی ماجرا و حرّاف و خستهکننده است.
محمود گبرلو: «دادستان» در تلویزیون کم نظیر است
شبکه سه، بی سرو صدا- البته به زعم من - سریالی را پخش میکند که چه بسا در نوع سریالهای تلویزیون ایران کمنظیر باشد. سریال «دادِستان» که توسط مسعود دهنمکی ساخته شده، از لحاظ فرم و تکنیک و چیدمان تمام امکانات و همچنین محتوا قابل تامل و توجه است. لااقل تماشاگر دائمی سریالهای پلیسی میتواند به داخلیها امیدوار باشد و جذابیت آنان دوچندان هست چرا که به سراغ موضوعاتی رفته که مردم به عینه با آن روبرو هستند و برای تماشاگر میتواند جذاب باشد.
اصول اولیه سریالهای پلیسی و معمایی داشتن یک فرم جذاب و پرکشش آنهم با نوع قاببندی، ریتم تدوین، بازی جذاب و البته با گرهافکنیهای متعدد و سپس بازگشایی آن در حالی که گره دیگری ایجاد میشود در فیلمنامه است. آنگونه که تماشاگر مجبور به تعقیب سریال در قسمتهای بعد میشود.
جبار آذین: ده نمکی مخاطب شناس و کاربلد است
مسعود دهنمکی در داستان سازی، پردازش محتوا و تسلط بر ابزار هنری، پختهتر نشان میدهد. دهنمکی به یمن استعداد و توانایی با «دادستان» سرگرم کننده، انتقادی، جوان پسند و جسورانه در مضمون و محتوا، باتکیه بر شناختش از سلیقه و پسند مخاطب، حرفهایی برای گفتن دارد.
اعتراضهای سیاسی جهتدار، درچارچوب قانون و حفظ حریم نظام، احساسات معترضان را قلقلک میدهد. دهنمکی، کارگردانی کاربلد و مخاطب شناس، البته نه از جنس ابراهیم حاتمیکیا، اما در همان فضا و ارتباط است.
یزدان عشیری: «دادستان» مطالبهگر است
این مجموعه به لحاظ ریتم، فرم روایی، جذابیتهای بصری و بازیها و ... مانند سایر آثار ده نمکی موفق است و نسبت به استانداردهای تلویزیون چند گام جلوتر. در قیاس با اغلب سریالهای تلویزیون دارای سر و شکل بهتری است. مزیتهای این سریال در محتوای جسورانه و به روز آن است، مصائب جامعه و بحرانها و دغدغههای اجتماعی و دانشجویی و مشکلات جوانان در این مجموعه بازتاب یافته است.
سریال به همهجا سرک میکشد تا مشکلات مردم را انعکاس دهد و به نقد آقازادگی و اشرافیت میپردازد. از دستهای آلوده پرده برمیدارد و در این راه، مجلس شورای اسلامی را بازخواست می کند و برخی نمایندگان خنثی را به پرسش وا میدارد. قهرمان دانشجویی که کمپین راه میاندازد و در متن جامعه و در میان تجمعات اعتراضی کارگران، بازنشستگان، فرهنگیان و دانشجویان حضور پیدا میکند و... همه اینها ارزشمند است.
"دادستان" شلاق متلکها، طعنهها و انتقادها را در دست دارد و به سراغ کسانی رفته است که آرمانهای مردم و میراث فرهنگی و اخلاقی جامعه را زیرپا گذاشتهاند. از اختلاس، رانتخواهی، کوه خواری، املاک دختر وزیر، سفرهخواران انقلاب و سهم خواهان نظام و جنبش عدالتخواهی و رسالتهای هنر و رسانه متعهد حرف میزند، مجموعه پُر از حرفهای تلخ، گزنده و نیشدار است و از این نظر، نوعی تابوشکنی در تلویزیون است، دادِستان، ضد محافظه کاری و مصلحتاندیشی است. بدون تعارف و ملاحظه است، مطالبهگر است.
نادر طالبزاده: «دادستان» سریالی جذاب که حرفهای انقلاب را میزند
«دادستان» اثر بسیار خوبی است. البته تیتراژ سریال به دلیل سبکش که رپ بود، تغییر کرد. تیتراژ اولیه را بیشتر دوست داشتم. این سریال ضربآهنگ خوبی دارد. در این مجموعه به مطالبهگری دانشجویان توجه ویژهای شده است.
نسلی که میتواند مطالبهگر و موثر باشد، جوانها هستند. تم اصلی سریال نیز همین جوانان مطالبهگر هستند. فرم، ریتم، فیلمبرداری و کستینگ همه خوب است و کار جدی است که توان جذب مخاطب را دارد.
«دادستان» یکی دیگر از کارهای مسعود دهنمکی است که قابل توجه است. آنهایی که با انقلاب مشکل دارند با این کار هم مشکل خواهند داشت اما سریال جذابی از کار در آمده که حرفهای انقلاب را میزند.
طالبزاده در خاتمه تأکید کرد: در بخشی از سریال به نماینده مجلس و موضوعاتی که در مجلس شورای اسلامی رخ میدهد توجه میشود؛ این اتفاق خوبی است؛ چراکه ریشه برخی از فسادهای جامعه را به خوبی دنبال میکند. کار جدید آقای دهنمکی کار قابل توجهی است و دیدنیتر از آثار قبلی درآمده است.
محسن علی اکبری: «دادستان » شفافگو و جذاب است
سریال «دادستان» به نظرم در میان سریالهای پنج ساله اخیر سیما از یک نوآوری و خلاقیت برخوردار است. این مجموعه چه به لحاظ ریتم و چه به لحاظ محتوا بسیار خوب آماده و پخش میشود.
داستان پلیسی معمایی که در دل داستان جنبش دانشجویی روایت میشود و ریتم تند و جوانپسندی که دهنمکی برای این سریال انتخاب کرده مخاطب را با خود به خوبی همراه می کند. این ریتم تند و مناسب در سریالها کمتر دیده میشود و اتفاقا سریال به قدری خوب داستانش را روایت میکند که بیشتر جوانها و نوجوانها با آن همراه شده و خواسته این نسل از سازندگان این نوع سریالهاست. این دست سریالها مخاطب خوبی را میتواند با خود همراه کند و ما باید پیامهایی که میخواهیم به مخاطب این نسل (جوان و نوجوان) انتقال دهیم در قالب این نوع سریالها باشد.
از نکات مثبت این سریال شفافگویی آن است؛ اختلاف بین نسلها و آنچه که تا به امروز از آقازادگی شنیده و دیده بودیم را تغییر میدهد. پسر که مربوط به نسل امروز و پس از انقلاب است، در سلامت است و پدر در اشتباه مسیر را طی میکند که از نکات قابل توجه سریال به شمار میآید. در این مجموعه به مباحث سیاسی روز توجه شده و از همه مهمتر داستان از دل دانشجو و دانشگاه روایت میشود و فضای دانشگاهی را به خوبی به نمایش گذاشته است.
حمید بهمنی: «دادستان» در تاریخچه رسانهملّی نقطه مثبتی است
در سریال «دادستان» این مهم حائز اهمیت است که دهنمکی زد و بندهای سیاسی، رفتارهای غیراخلاقی، گفتمان غیر اصولی، نقش و تاثیرات نمایندگان در مطالبات مردمی همچنین زیادهخواهیها را به خوبی و روشن بیان میکند. همان تأکیداتی که مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان دارند به خوبی در سریال گنجانده شده است.
سریال «دادستان» در تاریخچه رسانه ملّی نقطه مثبتی است که حس بیداری، روشنگری و علاج مشکلات و مطالبهگری را رواج میدهد و اتفاق بسیار خوبی است.
نصرالله پژمانفر: «دادستان» آگاهی بیننده را ارتقاء میدهد
ما در جامعه امروز احتیاج داریم به بخشی از واقعیتها و آسیبهای اجتماعی که در جامعه وجود دارد و متأسفانه این دست آسیبها، آسیب.های عمیقی به پیکره اجتماع همچنین روح و روان جامعه وارد میکند، از جمله فساد در حوزه اقتصادی و... بپردازیم.
برای جامعه اهمیت دارد که به ریشههای این موضوعات و تأثیراتی که در جامعه میگذارد، پرداخته شود و کسانی که به این موضوع توجه دارند و در قالب تولید برنامههای نمایشی (سینمایی و سریال) آگاهی بینندگان را ارتقاء میدهند مسئولیت بسیار مهمی دارند و کار بسیار ارزندهای انجام میدهند.
علی نظری نماینده خمین: «دادستان» گفتمانساز و مطالبهگر است
مسعود ده نمکی در آثارش همیشه مسایلی را مطرح میکند که کمتر کسی جرات گفتن آن را دارد و به صراحت در راستای گفتمان انقلاب و امام(ره) فیلم و سریال ساخته است. در «دادستان» هم تلاش کرده در راستای تأکیدات امام(ره) و رهبری قدم بردارد و حرف و درد مردم را به خوبی در سریال گنجانده است.
این که او در آثارش همیشه تلاش کرده به اندیشههای امام و رهبری توجه کند امری است جدا اما اینکه تلویزیون و مدیران آن شجاعت نمایش آن را داشته، نشان از تغییر راهبردی تلویزیون دارد. در این جا باید از دکتر علیعسگری رئیس رسانه ملی برای تولید و پخش این سریال تشکر کنم که با توجه به فشارهایی که حتما وجود دارد امکان ساخت و نمایش این سریال را داده است.

خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: «مسعود ده نمکی» یکی از کارگردان های مطالبه گر سینما و تلویزیون است و در این سال ها هر کاری را ساخته به نوعی یک مطالبه مردمی در آن مطرح بوده است. از معراجی ها گرفته تا اخراجی ها و رسوایی و دارا و ندار و همین دادستان. سریالی که به موضوع های جدیدی به نسبت سریال های دیگر وی ورود کرده بود. با اینکه این سریال در ۱۷ قسمت و قامت مینی سریال تولید شده بود اما توانست مخاطبانی را با خود همراه کند.
با «مسعود ده نمکی» کارگردان سریال «دادستان» درباره دغدغه هایش در سریال سازی، انتخاب بازیگران، ادامه دادن مسیر عدالت خواهی و ... گفت و گو کردیم.

** آقای ده نمکی ایده کلی داستان این سریال از کجا آمده بود؟ آیا شخصیت های سریال دادستان ما به ازای بیرونی دارند؟
-ایده اصلی و خط کلی کارهای من مضمون فقر و غنا و فاصله طبقاتی و تم اصلی کارها از مستند فقر و فحشا تا دارا و ندار و به ویژه رسوایی ۲ همینطور بوده است. وقتی توافق شد این کار برای تلویزیون ساخته شود من ایده اولیه ای را داشتم برای سینما به اسم دادستان که وقتی قرار شد مینی سریالی ساخته شود قصه را بسط دادیم و به نوعی تجربیات عینی خودم و بحث مطالبه گری بود و تبعات آن و نقدهایی که برخی نهادها و دستگاه هایی که با جریان عدالت خواه برخورد دارند را به صورت داستانی در دل این قصه گنجانده شد و بعضی از این شخصیت ها ما به ازای بیرونی دارند و برخی تخیلی هستند.
** کدامیک ما به ازای بیرونی دارند؟
-شاید کسانی که تیترهای نشریات من را خوانده باشند و سخنرانی های من را در بین تشکل های دانشجویی که به صورت ماهیانه دعوت میکنند و می روم را دیده باشند می بینند که این خط فکری در خصوص مطالبه گری در حرف هایم وجود دارد. اینجا هم می بایست در دل داستان می آمد و شخصیت آذر، عماد و ابوذر به نوعی خاطرات خودم و بچه های جریان عدالت خواهی هستند که در این سریال سینمایی یا دراماتیزه شدند.

** اشاره کردید که طرح این سریال در ابتدا سینمایی بود چه شد که به سریال تبدیل شد؟
-درخواست مسئولین سیما فیلم این بود که سریالی ساخته شود دو سه ایده مطرح بود و همان ابتدا با مدیران صحبت کردم درباره اینکه این ایده مضمون ملتهبی دارد و ممکن است تبعات داشته باشد و باید تحمل شود و اگر مسئولین نظراتی دارند در همان مرحله اولیه و خط کلی داستان و حتی بعدا دیالوگ و نقطه نظرهایشان را بگویند. اما مسئله اینجا است که من برای زدن حرف تکراری به تلویزیون نمی آیم و اگر مسئولین محبتی دارند اجازه دهند این حرف ها زده شود کما اینکه در دوره قبلی که معراجی ها ساخته شد مسئولین قبلی اعتماد کردند و آنهم بازخورد خوبی گرفت. در اینجا هم این اتفاق افتاد.
** شما با این سریال می خواستید مطالباتی را در قالب یک اثر نمایشی ارائه دهید؟
-هم مطالبات مطرح بود به هرحال شما می بینید که بحث ممنوعیت تحصیل فرزندان مسئولین در خارج از کشور آنهم با این سطوح بالا و با این آمار و ارقام اگر تا دیروز در حد نجوا و در گوشی بود الان به مطالبه جمعی تبدیل شده است. مجلس شورای اسلامی باید در این زمینه فکری بکند و گفتمان سازی مهم است یا در خصوص پاسخ به شبهاتی که بعضی ها به اسم تخصص گرایی بعضی ها به اسم امنیت سرمایه گذاری، جواب هایی هست که همیشه درباره انتقادهای جریان های عدالت خواه و مطالبه گر مطرح می کنند که این دوگانه سازی اشتباه است. ما طرح شبهات می کردیم و اینجا پاسخ می دادیم که اگر تشکل های دانشجویی با چنین مدیران و چالش ها و شبهه افکنی هایی برخورد می کنند جوابشان را هم داشته باشند.
** بازیگران سریال شما چطور انتخاب شدند؟
-سعی کردم تکرار بازیگران قدیمی که با آنها کار کردم نباشد و الان بعد از ۷ کاری که در تلویزیون و سینما ساختم بیش از ۱۵۰ بازیگر سطح یک و دو سینما و تلویزیون با ما کار کردند و عده محدودی با ما کار نکردند که برخی ها تلویزیون کار نمی کنند و برخی نیز با توجه به گفتمان اثر کار نمی کنند یا می کنند اما در دادستان سعی کردیم ترکیبی از بازیگرانی که با ما کار کردند و برخی نیز نه و ساختارشکنی هم کردیم که بعضی بازیگران طنز در موقعیت جدی قرار بگیرند. چون زبان کار زبان طنز نیست جز یکی از کاراکترها که علی سلیمانی نقشش را بازی می کند آنهم به خاطر اقتضائات قصه که محبوب شد و وقتی شهید شد تاثر برانگیز بود.
بقیه بازیگران مان جدی هستند مثل هومن برق نورد که بازیگر طنز است اما در دادستان جدی بازی می کند و بهنوش بختیاری و ... نشان دادند در نقش جدی نیزقابلیت خوبی دارند.

** برخی انتخاب های بازیگرانتان دچار حاشیه بودند.
-نه این روند برای خیلی از سریال ها عادی است و بازیگران مدتی محدودیت دارند و بعد از مدتی محدودیت شان برطرف می شود و فیلم و سریال کار میکنند. بالاخره مادام العمر محدودیت ندارند. اینجا هم به فراخور نقش چند گزینه داشتیم که یکی اش هم خانم قریشی بود.
یکی دیگر از مسائل ما این بود که بازیگری که می خواستیم باید تعهد تمام وقت داشته باشد و چون سرعت کار ما بالا بود نمی بایست بازیگر در پروژه های دیگر به صورت همزمان حضور می داشت. برخی ها عادت کردند که همزمان دو سه پروژه می روند و به کار لطمه می زنند. همه این فاکتورها را که کنار هم می چیدیم به بازیگری می رسیدیم که بتواند این نقش را ایفا کند. برای مثال آقای محمد کاسبی جزو گزینه های اولمان نبود و آقای شریفی نیا و برخی دوستان دیگر هم بودند اما قسمت ایشان شد که در دقیقه نود این نقش را بازی کند.
**یعنی آقای شریفی نیا قرار بود ایفاگر نقش شهاب متقالچی باشد؟
-بله اما همان زمان سر کار سینمایی بودند و نشد.
** سحر قریشی انتخاب اول شما بود؟
-انتخاب های دیگری هم داشتیم اما شرایط کاری ایشان مهیاتر بود.

** مدت زیادی است که خانم قریشی کار تلویزیونی بازی نکرده است.
-حالا به هر حال قصه را دوست داشت و نقشی هم که قرار بود بازی کند نسبت به سایر نقش هایش متفاوت تر بود.
** چرا هجمه به سریال هم زمان با آغاز سریال صورت گرفت؟
-خیلی نبودند و گعده ای بودند که در توئیتر حرف هایی زدند و غیرکارشناسی هم بود. اینها از پیش طراحی شده می خواستند سریال را مورد هدف قرار دهند حالا سریال را بزنند و سیما فیلم یا شبکه سه یا تلویزیون را بزنند. به هرحال کسی که از قسمت دوم سریال شروع به حمله می کند و ۲۰ مطلب نوشته و آماده شده با اسامی مستعار مختلف دارد نشان می دهد بحثشان بحث نقد نبود. حالا دلایلش بعدا کشف خواهد شد که از کجا به اینها گفتند چنین کنید. گرچه بعضی ها هم نقد دارند و آزادند نقد کنند و مهم این است که مردم سریال را دیدند و آمار بیننده ها بسیار بالا است و از آن استقبال شده و همین برگ برنده کار ما است.
وظیفه منتقد نقد کردن است و من به آنها هجمه ای ندارم و اینها هم باید زندگی شان اداره شود و اگر با فحش دادن ما زندگی شان اداره می شود خواهش می کنم که اینها را حذف نکنند و اثر را نگاه نمی کنند و قرار است رسالت انقلابی شان را در حذف دیگران انجام دهند ولو اینکه آدم های دیگری پشت سرشان قایم شده باشند. اما همه منتقدان هم اینطور نیستند و خیلی ها هم از کار دفاع کردند جامعه شناسان و استادان دانشگاه و پیشکسوت های عدالت خواهی همه از محتوایی که اینها می گویند سخیف است دفاع کردند. در عرصه رسانه نیز منتقدانی که اصلا توقعش را نداشتم از فرم و ریتم کار دفاع کردند.

حدود ۳ میلیون بار دانلود شدن در تلوبیون یعنی استقبال مردمی گرچه مخاطب ما تلوبیونی نیست و می خواهد در کنار خانواده سریال ببیند. به تعبیر شهید مطهری تا وقتی قطار حرکت نکرده به آن سنگ نمی زنند و قطعا سریال دادستان تاثیر گذار بوده که با چنین واکنش هایی مواجه شده است.
** شما در مقابل این نقدها عکس العملی نداشتید؟
-معتقد بودم خود اثر کارش را خواهد کرد. ما از قسمت سوم سریال استقبال شگفت انگیز مردم را دیدیم و وقتی تمام شد انگار مخاطب شوک زده شد و دوست داشت کار ادامه پیدا کند. این استقبال نشان دهنده این است که هم در فرم و هم در محتوا کارمان را به درستی انجام دادیم.

** حمله داعش به مجلس موضوعی غیر مرتبط به داستان سریال شما بود. چطور شد این موضوع در سریال گنجانده شد و برای تطبیق این حمله از چه منابعی استفاده کردید؟
-فکر می کردم مطالبه گری باید در دل یک قصه اکشن معمایی طرح شود و من سعی کردم از هر فاکتوری که به التهاب قصه اضافه می کند استفاده کنم. از نوع سبک فیلمبرداری موسیقی فیلم و نوع تدوین موازی و ... اما در مورد وقایع معاصر چرا آدم باید بگذرد؟ اگر در غرب چنین اتفاقی می افتاد ده ها بار در ده اثر مختلف از زوایای مختلف از آن استفاده می کردند. یکبار از زاویه داعش وارد می شدند و یک بار از زاویه دید مردم عادی ورود می کردند و یکبار از دید محافظان. ما اینجا از زاویه دید دانشجویانی وارد شدیم که برای جلسه ای مطبوعاتی وارد مجلس شدند که این زاویه ورود جذابی به قصه است. کما اینکه حمله داعش به مجلس زوایای پنهانی داشت و در آخر متوجه شدیم نفوذی هایی در مجلس بودند مثل قصه شیرانی و ملکه و شیرین و خانم خبرنگار و زنی که در مجلس با آنها در ارتباط بوده حلقه های به هم متصل توطئه علیه کشورمان هستند. چه آنهایی که می دزدند و به کانادا می روند و چه سرویس های جاسوسی که بر اینها سوار می شوند برای بهره برداری در تصمیم سازی هایشان و چه آنهایی که به این مردم حمله فیزیکی می کنند همه و همه اضلاع یک مثلث هستند.
مجلس و حمله داعش به مجلس یکی از اقتضائات کار بود کما اینکه دانشجوها به مجلس می روند و با شهاب متقالچی میزگرد برگزار می کنند. نفوذ آدم هایی از طیف داعش و حلقه ای بین نفاق و داعش و حتی جریان فساد مالی و ... و پیوندهایی که اینها با هم دارند همگی در خارج توسط سرویسی مدیریت می شود. یعنی مثلثی شکل می گیرد که ناکارآمدی نظام را رقم بزند و بر اساس واقعیت ها و اطلاعاتی که ما جمع آوری کردیم آن بخش حمله به مجلس به نوعی در خدمت قصه بود و در آخر می بینیم که هم شیرانی نفوذی در ساختار قدرت پیدا کرده و شیرین به عنوان خبرنگار جزو نکات ناگفته حمله داعش به مجلس هستند.
** برای تطبیق حمله داعش به مجلس از چه منابعی استفاده کردید؟
-بخشی از آن فیلم های مستندی بود که دیدیم و شاهدان عینی از جمله بچه های سپاه انصار به عنوان مشاور لحظه به لحظه اتفاق را برایمان تعریف کردند و ما بازسازی کردیم.

** عدالت خواهی کلیدواژه سریال شما است. در فضای امروز جامعه ما این واژه چقدر کاربرد دارد؟
-به نظرم الان دیگر بحث مطالبه گری به خصوص با رسانه های جدید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شده است و از طرفی هم پاسخگو کردن مسئولین. جزو دیالوگ های سریال هست که برخی مسئولین آنقدری که از فضای مجازی و رسانه ها می ترسند از خدا نمی ترسند. این واقعیت است و اگر فضای مجازی نبود آیا فلان قاضی و نماینده مجلس و ... می آمد و از مردم عذرخواهی کند؟ قبلا اینطور نبود و این قدرت رسانه را نشان می دهد یعنی ما مطالبه گری را فرهنگ سازی می کنیم اما از طرف دیگر خود مطالبه گری را مورد نقد قرار می دهیم که باید انصاف داشت و باید به نوعی نیمه پر لیوان را دید و باید برای مطالبه عدالت، عدالت داشت و این حرفی بود که ما سعی می کردیم از زبان ابوذر برای شاگردانش که مطالبه گر هستند به نوعی فرهنگ سازی کنیم.
مطالبه گری و عدالت خواهی تم اصلی همه کارهایم هست و هر نمادی که به این قصه ربط داشته باشد را استفاده می کنم. شما در فقر و فحشا و دارا و ندار و اخراجی ها و رسوایی دست فروش دوره گردی را می بینید که از آکاردئون استفاده می کند و این المان فقر و دوره گردها است. یک زمانی آدم باید زبان اینها شود و زبان دانشجوهای مظلومی شود که به خاطر مطالبه گری بازداشت می شوند و تریبونی ندارند.
حالا رسانه ملی سریالی را می سازد که مردم مال باخته بانک بیانیه می دهند و چه زمانی این اتفاق در دیگر سریال ها افتاده است؟ و چه زمانی بوده که مردم از ساخت یک کار دفاع کرده باشند و از مسئولین بخواهند سریال را دچار ممیزی نکند؟ این وظیفه من هست که در همه آثارم نیم نگاهی به بحث عدالت و مطالبه گری داشته باشم.
** برخی ها می گویند این سریال شعار زده است. شما با این موضوع موافق هستید یا مخالف؟ و اینکه آیا شعار بد است؟
-نه، اتفاقا شعار اصلا بد نیست. اینهایی که چنین حرف هایی را می زنند شعارنزده هستند و از شعار فرار می کنند یا اصلا برخی از اینها به شعاری اعتقاد ندارند. شما فیلم های آمریکایی را نگاه کنید از اول تا آخرش پرچم آمریکا را به عنوان همه نمادها می بینید. اما کافی است در یک فیلم ایرانی پرچم به دست یکی از شخصیت ها بدهید یا روی هواپیمایش بزنید فوری می گویند که اینها شعار می دهند. یعنی اینها کاری می کنند که کسی از ایدئولوژی در فیلم حرف نزند و صرفا یک کار سرگرم کننده اکشن پلیسی انجام دهد و تمام. شما سریال خانه پوشالی را نگاه کنید می بینید کاملا سریال سیاسی است و همه دیالوگ ها هم سیاسی است. بحث بده بستان ها لابی گری و رای آوردن و رای نیاوردن و ... اینجا هم اگر شما درمورد مطالبه گری حرفی می زنید دیالوگ های مرسوم این قصه همین ها است دیگر و پاسخ هایی است که به این شبهات داده می شود.

** نقد شما به جناح یا گروه خاصی اختصاص داشت؟ یا موضوع های مطرح شده فراجناحی بود؟
-شما در سریال دیدید که اصلا سعی شده نمادهای حزبی و جناحی کم باشد مگر مربوط به گفتمانش باشد.برخی ها که فکر می کردند اینطوری است بعدا متوجه اشتباهشان شدند و بازخوردهای اجتماعی و سیاسی نشان داد اشتباه کردند. حتی نمادهایی در اتاق شهاب داشتیم که در قسمت پایانی دیدیم شهاب یکی از بهترین شخصیت ها شد و هیچ کدام از مسئولین ما نمی توانند کاری که او کرد را بکنند.
پس من اگر می خواستم جناحی نگاه کنم چنین رفتاری را به این آدم که نمادهای دیگری از جناح های دیگری در اتاقش بود منتسب نمی کردم. یعنی شهاب متقالچی نماینده یک گفتمان هست که برای مثال پشت او عکس آقای هاشمی هست. یا حرف هایی که شهاب می زند درباره اینها موی دماغ هستند را بعضا در تریبون های نماز جمعه شنیده بودیم که در برابر عدالت خواهان این حرف ها را می زدند. اما آیا این شخصیت متقالچی هم سیاه و سفید است؟ ولو اینکه از جناح دیگری باشد حق درست تصمیم گرفتن ندارد؟ به نظرم خیلی از خودگذشتگی می خواهد که یکی بیاید در مجلس و با اینکه می داند رای هم می آورد انصراف بدهد. آیا آنها در مقابل قهرمان های جناح مقابل چنین کاری کردند؟ چنین کاری نمی کنند و فقط می خواهند سیاهش را ببینند. اما ما در مورد این جریان چنین کاری انجام دادیم.
** در یک خطی قصه سریال شما آمده بود که این سریال کاملا تخیلی است. چرا از چنین جمله ای استفاده کردید؟
-نمی خواستم حرف اصلی سریال قربانی دعواهای جناحی شود کما اینکه یک دولتی بگوید دارند ما را می زنند و یک مجلسی بگویند ما را می گویند برای همین سعی کردم شخصیت های این سریال ما به ازای عینی نداشته باشند. برای مثال شما می بینید که برای بازیگر رئیس مجلس فرد دیگری را گذاشتیم و در مورد دولت ها هیچ شباهت سازی در مورد معاون رئیس جمهوری که شهاب پیش او می رود انجام نمی شود. این تعمد برای این است که به جای حاشیه، متن را ببینیم.
** اما اتفاق هایی که در جامعه ای که در سریال شما تصویر می شود، رخ می دهد انگار که خیلی به زمان حاضر نزدیک است.
-نه، به نظر من اینطور نبود. شما واکنش دولت را به سریال های دیگر دیدید و مشابه سازی هایی که می شود. الان دولت در مقابل سریال ما سکوت کردند. چرا؟ چون دیدند منصفانه حرف می زنیم.

** یعنی فشاری از سمت دولت روی شما نبود؟
-نه اصلا. انقلابی نماها که فشار روی ما آوردند اما دولتی هایی که اصلا توقعی ازشان نمی رفت چیزی نگفت.
** سازمان صداوسیما چقدر حامی شما بود؟
-سازمان هم خط قرمزها و ممیزی های خاص خودش را دارد اما در مورد سریال دادستان خیلی خوب عمل کرد و سعه صدر بالایی داشتند.
** خودتان چقدر تلاش کردید تا مرز بین تخریب و نقد را حفظ کنید؟
-این یکی از گفتمان های سریال ما است و استاد ابوذر مدام به دانشجوهایش همین حرف را تکرار می کند که بین نقد و تخریب فاصله است و روش ها را درست بروید و ما هم سعی کردیم همین باشد. به هر حال اگر کسی سریال را به طور دقیق دنبال کرده باشد می بیند که درباره عدالت بحث علمی می کند و نظریه پردازی می کند. اگر مردم حرف های دیروز آقای عماد افروغ به عنوان جامعه شناس را بخوانند متوجه می شوند حرف این سریال چه بوده است و اهل فن این را درک می کنند گرچه مخاطب عام نیز برداشت خودش را داشت.
** چقدر با این سریال حرف هایی که می خواستید را زدید؟
-ظرفیت یک مینی سریال همه حرف ها نیست و ممکن است بخشی از حرف ها مانده باشد. کما اینکه گره هایی می تواند گشوده شود با دستگیری قاضی یا شیرانی یا حتی سرنوشت شهاب متقالچی که ان شاء الله در کارهای بعدی می توان به لایه های دیگر فساد پرداخت.

** در قسمت پایانی این سریال انصراف شهاب متقالچی طعنه ای بود به مسئولانی که ناکارآمد هستند اما اصرار دارند که روی صندلی خود بنشینند؟
-حتما همین طور بوده است. به این می گویند مدیریت. حتی آدمی که دچار آسیب نفوذ هم شده باشد آیا باید طرف را کاملا حذفش کرد؟ یا مدیریتش کرد؟ به نظرم نقش خانواده در مدیریت شهاب مهم بود که به این تصمیم برسد.
** راه مطالبه گری شما تا چه زمانی ادامه دارد؟
-عدالت، تاریخ مصرف ندارد و افرادی که من را می شناسند می دانند در همه دولت ها نقش مطالبه گر را داشتم. چه با نشریه، چه با حضور خیابانی و چه با مستند و فیلم سینمایی و هیچ دولتی نیست که بگوید فلانی در آن دوره ساکت نشست و کاری نساخت که جنبه انتقادی و نقد درون گفتمانی نداشته باشد.
به نظرم تا وقتی آدم این طرف میز هست مطالبه گر است و وقتی رفت آن طرف میز باید پاسخ گو باشی. به کسانی که سعی می کنند زبان مردم باشند پیشنهاد می دهم که هیچ وقت سعی نکنند بروند آن طرف میز چون مردم اعتماد خودشان را از دست می دهند. مخالف این نیستم که مطالبه گرها وزیر و وکیل شوند اما برخی از این آدم ها پرچم این قصه می شوند و زندگی شان کلا زیر ذره بین می رود. حتی گفتم در یکی از دولت ها پیشنهاد وزارت ارشاد به من داده شد که قبول نکردم. خیلی از افرادی که الان می گویند عدالت و به سریال ما نقدهایی دارند اینها هزینه آنچنانی ندادند و مثل من زندان و توقیف نشریات و فیلم را نکشیدند و از کار بی کار شدن ها و اخراج شدن ها را نکشیدند. من به خاطر همین وجهه مطالبه گری ام هیچ وقت مقام و پست دولتی نداشتم و حتی هیچ وقت نتوانستم کارمند رسمی دولت شوم چون می گفتند یا اینور یا آن ور و اینها موی دماغند. اما جایی هم که فرصتش برایم مهیا بود مطالبه گری را ترجیح دادم.
** دادستان ادامه دارد؟
هنوز تصمیمی نگرفتم.

** قصه ای برای ادامه این سریال دارید؟
-بالاخره این پتانسیل ها وجود دارد اما با توجه به شرایط کرونا باید دید که چه می شود.
** سال ۸۹ در نشست سریال دارا و ندار شما در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره اینکه می گویند ده نمکی از رانت استفاده می کند، شما گفتید من از جگرم استفاده می کنم. آیا هنوز سر حرفتان هستید؟
-برای زدن حرف های متفاوت هیچ گاه فرش قرمز جلوی پای آدم پهن نمی کنند و فکر نمی کنم کسی باشد که به اندازه من بابت حرف ها و آثارش هزینه داده باشد شما از نشریات توقیف شده شلمچه و جبهه بگیرید تا مستند توقیف شده فقر و فحشا و نوع برخوردهایی که با آثار من در جشنواره می شود و هجمه هایی که معمولا می شود. چطور فرش قرمزی هست که وقتی دیگران کاری می سازند با هزاران مسئله و ضعف و ریتم کند، کسی در موردشان حرفی نمی زند چون حقوق می گیرند و وظیفه دارند از این آثار دفاع کنند و به ما که می رسد شمشیرها را تیز می کنند. تازه قسمت اول سریال شروع می کنند به حمله کردن و در پایان متوجه می شویم که مطالبشان از قبل سفارشی و آماده بوده و با اسم مستعار آنها را پخش کردند.
این حتما اسمش رانت نیست و اسمش مطالبه گری و مبارزه است که تاوان دارد. منظورم از جگر، شجاعت بود و وقتی در اخراجی ها می گوید باید جگر داشته باشی. الان جگر زیاد شده منتهی جگر از نوع کلاه قرمزی اش که آدم های حرف گوش کنی هستند و مثل زامبی ها به یک اثر هنری حمله می کنند و یا مثل زامبی ها از آن دفاع می کنند که مدیران یا مرعوب کنند یا مجبورشان می کنند به یک اثر جایزه دهند. وظیفه اینها دفاع یا حمله به یک اثر هست. آنها جگر واقعی در عرصه رسانه هستند.

** فکر می کنید مسیر عدالت خواهی شما تا چه زمانی ادامه دارد؟
-تا زمانی که خودم آلوده نشدم و به سمت ساختار قدرت نرفتم. ابوذر حرف مهمی را به شهاب می زند و می گوید بابا چه زمانی می خواهی وزیر بشوی؟ می گوید چند روز دیگر و نظرش را می پرسد و او هم می گوید نماینده مردم باشی بهتر از این است که نماینده دولت باشی. شهاب می گوید چرا؟ ابوذر می گوید: چون اگر نماینده مردم باشی در موضع مطالبه گری اما وقتی نماینده دولت باشی و به دستگاه اجرایی بروی در موضع پاسخگویی هستی. گرچه این نسبی است و خود نماینده مجلس هم باید پاسخگو باشد. اما برای آدمی که اهل رسانه است موضع مطالبه گری موضع خدایی است.
زمانی بود که به من پیشنهاد وزارت ارشاد داده شد و گفتم من صلاحیت مسئولیت وزارت را ندارم و به همین پادشاهی که دارم قانعم. یعنی کسی که در موضع نقد است همه را نقد می کند و از موضع بالا است. وقتی که نشریه شلمچه را داشتم یک روز دیدم آقای غرضی در دادگاه خیلی عصبانی است و به او گفتم ناراحت نباش و من نمی خواهم جای شما را بگیرم و نه می خواهم وزیر شوم و نه وکیل. گفت بله می دانم وزارت و وکالت خوب نیست و شما می خواهید خدایی کنید. به نظرم خبرنگار، اهل رسانه و اهل هنر و کسی که مطالبه گر هست در موضع خیلی بالاتری نسبت به قدرت قرار دارد.
** ممکن است در آینده وزارت را قبول کنید؟
-تا حالا که قبول نکردم و گول نخوردم. دارم بکوب می خوانم برای بالاتر از شهاب.
** فیلم یا سریال جدیدی دارید؟
-نمی دانم در این شرایط کرونا هیچ چیز معلوم نیست.

** اما شما دادستان را در پیک زمان کرونا ساختید.
-بله و خیلی هم سخت بود. با تعدد لوکیشن و هنرور و بازیگر کار پر ریسکی بود.
** نمی توانستید تولید را به زمان دیگری موکول کنید؟
-وقتی شما مردم را به خانه ماندن دعوت می کنید باید حتما خوراک فرهنگی تان را هم تامین کنید. کسانی که الان در حوزه تلویزیون و سینما دارند کار می کنند و اثری تولید می کنند شبیه به مدافعان سلامت هستند. شغل های دیگر می توانند حین کار ماسک بزنند اما بازیگرها مقابل دوربین نمی توانند از ماسک استفاده کنند.
** زمان پخش سریال دادستان خیلی به زمان انتخابات نزدیک بود. این خواسته خودتان بود؟ با توجه به اینکه یکسری پیام های انتخاباتی هم داشتید.
-پیشنهادم این بود که خیلی نزدیک به زمان برگزاری انتخابات این سریال پخش شود چونکه تاثیر اجتماعی بیشتری دارد نه تاثیر جناحی. مثلا دو هفته مانده به انتخابات. اما خب به هر حال دوستان معذوریت های خودشان را داشتند و اگر دو هفته مانده به انتخابات پخش می شد دیگر دولت هم مستقر نبود و برداشت جناحی هم از سریال نمی شد. منظورم از این سریال آگاهی بخشی بود و آنجایی که جلوی صندوق های اعتباری تظاهرات می شود و دانشجو می گوید به جای اینکه الان کفن بپوشید و به خیابان ها بریزید آن زمانی که کاندیدایتان دارد صحبت می کند به حرف های اصلی اش گوش دهید تا اینکه فقط یک جمله اش درباره گشت ارشاد و جداسازی پیاده رو ها برایتان پررنگ باشد و به تز های اقتصادی و ایدئولوژی هایشان گوش کنید.ابوذر هم در سریال می گوید ما در عالم سیاست دو وظیفه داریم انتخاب درست و در جای درست و بعدی هم مطالبه گری و اینکه اگر کاندیدای خودمان بود نگوییم نباید نقدش کنیم.
** این سریال با تکنیک دوربین روی دست تصویربرداری شده است و همین تشویشی به مخاطب منتقل می کند.
-از هر فاکتوری که بتواند به ریتم و هیجان کار کمک کند استفاده می کنم. افرادی که سریال های روز دنیا را می بینند مطمئن باشند حرکت ها و تکان های دوربین در بسیاری از سریال های پلیسی روز دنیا خیلی بیشتر از دادستان است. این سریال در سکانس های اکشن، حمله داعش به مجلس، بازجویی ها این نماهای غیرمتعارف را دارد اما در خیلی از سریال های دنیا شما در سکانس های محزون هم این حرکت های نامتعارف دوربین را می بینید. شاید در قسمت های ابتدایی مخاطب به خاطر عادتش به سریال های ایرانی و ریتم کند و دوربین های ثابت شاید اذیت می شد اما از یک جایی به بعد شگفت زده قصه را دنبال می کرد و در پایان می گفت چرا زود تمام شد؟ و آنقدر ریتم تند بود که مجال از دست دادن یک سکانس را هم نداشتیم.

** چرا تعداد قسمت ها بیشتر نشد؟
یکی از دلایلی که کار جذاب شد به خاطر این بود که در ظرف زمانی محدودی به اندازه کافی قصه گنجانده شد و نمی خواستیم به قصه آب ببندیم. کما اینکه هنوز قصه ما پتانسیل ادامه دادن به اتفاق های دیگری هم دارد که می توان از زوایای دیگری به قصه ورود کرد.

خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: «مسعود ده نمکی» یکی از کارگردان های مطالبه گر سینما و تلویزیون است و در این سال ها هر کاری را ساخته به نوعی یک مطالبه مردمی در آن مطرح بوده است. از معراجی ها گرفته تا اخراجی ها و رسوایی و دارا و ندار و همین دادستان. سریالی که به موضوع های جدیدی به نسبت سریال های دیگر وی ورود کرده بود. با اینکه این سریال در ۱۷ قسمت و قامت مینی سریال تولید شده بود اما توانست مخاطبانی را با خود همراه کند.
با «مسعود ده نمکی» کارگردان سریال «دادستان» درباره دغدغه هایش در سریال سازی، انتخاب بازیگران، ادامه دادن مسیر عدالت خواهی و ... گفت و گو کردیم.

** آقای ده نمکی ایده کلی داستان این سریال از کجا آمده بود؟ آیا شخصیت های سریال دادستان ما به ازای بیرونی دارند؟
-ایده اصلی و خط کلی کارهای من مضمون فقر و غنا و فاصله طبقاتی و تم اصلی کارها از مستند فقر و فحشا تا دارا و ندار و به ویژه رسوایی ۲ همینطور بوده است. وقتی توافق شد این کار برای تلویزیون ساخته شود من ایده اولیه ای را داشتم برای سینما به اسم دادستان که وقتی قرار شد مینی سریالی ساخته شود قصه را بسط دادیم و به نوعی تجربیات عینی خودم و بحث مطالبه گری بود و تبعات آن و نقدهایی که برخی نهادها و دستگاه هایی که با جریان عدالت خواه برخورد دارند را به صورت داستانی در دل این قصه گنجانده شد و بعضی از این شخصیت ها ما به ازای بیرونی دارند و برخی تخیلی هستند.
** کدامیک ما به ازای بیرونی دارند؟
-شاید کسانی که تیترهای نشریات من را خوانده باشند و سخنرانی های من را در بین تشکل های دانشجویی که به صورت ماهیانه دعوت میکنند و می روم را دیده باشند می بینند که این خط فکری در خصوص مطالبه گری در حرف هایم وجود دارد. اینجا هم می بایست در دل داستان می آمد و شخصیت آذر، عماد و ابوذر به نوعی خاطرات خودم و بچه های جریان عدالت خواهی هستند که در این سریال سینمایی یا دراماتیزه شدند.

** اشاره کردید که طرح این سریال در ابتدا سینمایی بود چه شد که به سریال تبدیل شد؟
-درخواست مسئولین سیما فیلم این بود که سریالی ساخته شود دو سه ایده مطرح بود و همان ابتدا با مدیران صحبت کردم درباره اینکه این ایده مضمون ملتهبی دارد و ممکن است تبعات داشته باشد و باید تحمل شود و اگر مسئولین نظراتی دارند در همان مرحله اولیه و خط کلی داستان و حتی بعدا دیالوگ و نقطه نظرهایشان را بگویند. اما مسئله اینجا است که من برای زدن حرف تکراری به تلویزیون نمی آیم و اگر مسئولین محبتی دارند اجازه دهند این حرف ها زده شود کما اینکه در دوره قبلی که معراجی ها ساخته شد مسئولین قبلی اعتماد کردند و آنهم بازخورد خوبی گرفت. در اینجا هم این اتفاق افتاد.
** شما با این سریال می خواستید مطالباتی را در قالب یک اثر نمایشی ارائه دهید؟
-هم مطالبات مطرح بود به هرحال شما می بینید که بحث ممنوعیت تحصیل فرزندان مسئولین در خارج از کشور آنهم با این سطوح بالا و با این آمار و ارقام اگر تا دیروز در حد نجوا و در گوشی بود الان به مطالبه جمعی تبدیل شده است. مجلس شورای اسلامی باید در این زمینه فکری بکند و گفتمان سازی مهم است یا در خصوص پاسخ به شبهاتی که بعضی ها به اسم تخصص گرایی بعضی ها به اسم امنیت سرمایه گذاری، جواب هایی هست که همیشه درباره انتقادهای جریان های عدالت خواه و مطالبه گر مطرح می کنند که این دوگانه سازی اشتباه است. ما طرح شبهات می کردیم و اینجا پاسخ می دادیم که اگر تشکل های دانشجویی با چنین مدیران و چالش ها و شبهه افکنی هایی برخورد می کنند جوابشان را هم داشته باشند.
** بازیگران سریال شما چطور انتخاب شدند؟
-سعی کردم تکرار بازیگران قدیمی که با آنها کار کردم نباشد و الان بعد از ۷ کاری که در تلویزیون و سینما ساختم بیش از ۱۵۰ بازیگر سطح یک و دو سینما و تلویزیون با ما کار کردند و عده محدودی با ما کار نکردند که برخی ها تلویزیون کار نمی کنند و برخی نیز با توجه به گفتمان اثر کار نمی کنند یا می کنند اما در دادستان سعی کردیم ترکیبی از بازیگرانی که با ما کار کردند و برخی نیز نه و ساختارشکنی هم کردیم که بعضی بازیگران طنز در موقعیت جدی قرار بگیرند. چون زبان کار زبان طنز نیست جز یکی از کاراکترها که علی سلیمانی نقشش را بازی می کند آنهم به خاطر اقتضائات قصه که محبوب شد و وقتی شهید شد تاثر برانگیز بود.
بقیه بازیگران مان جدی هستند مثل هومن برق نورد که بازیگر طنز است اما در دادستان جدی بازی می کند و بهنوش بختیاری و ... نشان دادند در نقش جدی نیزقابلیت خوبی دارند.

** برخی انتخاب های بازیگرانتان دچار حاشیه بودند.
-نه این روند برای خیلی از سریال ها عادی است و بازیگران مدتی محدودیت دارند و بعد از مدتی محدودیت شان برطرف می شود و فیلم و سریال کار میکنند. بالاخره مادام العمر محدودیت ندارند. اینجا هم به فراخور نقش چند گزینه داشتیم که یکی اش هم خانم قریشی بود.
یکی دیگر از مسائل ما این بود که بازیگری که می خواستیم باید تعهد تمام وقت داشته باشد و چون سرعت کار ما بالا بود نمی بایست بازیگر در پروژه های دیگر به صورت همزمان حضور می داشت. برخی ها عادت کردند که همزمان دو سه پروژه می روند و به کار لطمه می زنند. همه این فاکتورها را که کنار هم می چیدیم به بازیگری می رسیدیم که بتواند این نقش را ایفا کند. برای مثال آقای محمد کاسبی جزو گزینه های اولمان نبود و آقای شریفی نیا و برخی دوستان دیگر هم بودند اما قسمت ایشان شد که در دقیقه نود این نقش را بازی کند.
**یعنی آقای شریفی نیا قرار بود ایفاگر نقش شهاب متقالچی باشد؟
-بله اما همان زمان سر کار سینمایی بودند و نشد.
** سحر قریشی انتخاب اول شما بود؟
-انتخاب های دیگری هم داشتیم اما شرایط کاری ایشان مهیاتر بود.

** مدت زیادی است که خانم قریشی کار تلویزیونی بازی نکرده است.
-حالا به هر حال قصه را دوست داشت و نقشی هم که قرار بود بازی کند نسبت به سایر نقش هایش متفاوت تر بود.
** چرا هجمه به سریال هم زمان با آغاز سریال صورت گرفت؟
-خیلی نبودند و گعده ای بودند که در توئیتر حرف هایی زدند و غیرکارشناسی هم بود. اینها از پیش طراحی شده می خواستند سریال را مورد هدف قرار دهند حالا سریال را بزنند و سیما فیلم یا شبکه سه یا تلویزیون را بزنند. به هرحال کسی که از قسمت دوم سریال شروع به حمله می کند و ۲۰ مطلب نوشته و آماده شده با اسامی مستعار مختلف دارد نشان می دهد بحثشان بحث نقد نبود. حالا دلایلش بعدا کشف خواهد شد که از کجا به اینها گفتند چنین کنید. گرچه بعضی ها هم نقد دارند و آزادند نقد کنند و مهم این است که مردم سریال را دیدند و آمار بیننده ها بسیار بالا است و از آن استقبال شده و همین برگ برنده کار ما است.
وظیفه منتقد نقد کردن است و من به آنها هجمه ای ندارم و اینها هم باید زندگی شان اداره شود و اگر با فحش دادن ما زندگی شان اداره می شود خواهش می کنم که اینها را حذف نکنند و اثر را نگاه نمی کنند و قرار است رسالت انقلابی شان را در حذف دیگران انجام دهند ولو اینکه آدم های دیگری پشت سرشان قایم شده باشند. اما همه منتقدان هم اینطور نیستند و خیلی ها هم از کار دفاع کردند جامعه شناسان و استادان دانشگاه و پیشکسوت های عدالت خواهی همه از محتوایی که اینها می گویند سخیف است دفاع کردند. در عرصه رسانه نیز منتقدانی که اصلا توقعش را نداشتم از فرم و ریتم کار دفاع کردند.

حدود ۳ میلیون بار دانلود شدن در تلوبیون یعنی استقبال مردمی گرچه مخاطب ما تلوبیونی نیست و می خواهد در کنار خانواده سریال ببیند. به تعبیر شهید مطهری تا وقتی قطار حرکت نکرده به آن سنگ نمی زنند و قطعا سریال دادستان تاثیر گذار بوده که با چنین واکنش هایی مواجه شده است.
** شما در مقابل این نقدها عکس العملی نداشتید؟
-معتقد بودم خود اثر کارش را خواهد کرد. ما از قسمت سوم سریال استقبال شگفت انگیز مردم را دیدیم و وقتی تمام شد انگار مخاطب شوک زده شد و دوست داشت کار ادامه پیدا کند. این استقبال نشان دهنده این است که هم در فرم و هم در محتوا کارمان را به درستی انجام دادیم.

** حمله داعش به مجلس موضوعی غیر مرتبط به داستان سریال شما بود. چطور شد این موضوع در سریال گنجانده شد و برای تطبیق این حمله از چه منابعی استفاده کردید؟
-فکر می کردم مطالبه گری باید در دل یک قصه اکشن معمایی طرح شود و من سعی کردم از هر فاکتوری که به التهاب قصه اضافه می کند استفاده کنم. از نوع سبک فیلمبرداری موسیقی فیلم و نوع تدوین موازی و ... اما در مورد وقایع معاصر چرا آدم باید بگذرد؟ اگر در غرب چنین اتفاقی می افتاد ده ها بار در ده اثر مختلف از زوایای مختلف از آن استفاده می کردند. یکبار از زاویه داعش وارد می شدند و یک بار از زاویه دید مردم عادی ورود می کردند و یکبار از دید محافظان. ما اینجا از زاویه دید دانشجویانی وارد شدیم که برای جلسه ای مطبوعاتی وارد مجلس شدند که این زاویه ورود جذابی به قصه است. کما اینکه حمله داعش به مجلس زوایای پنهانی داشت و در آخر متوجه شدیم نفوذی هایی در مجلس بودند مثل قصه شیرانی و ملکه و شیرین و خانم خبرنگار و زنی که در مجلس با آنها در ارتباط بوده حلقه های به هم متصل توطئه علیه کشورمان هستند. چه آنهایی که می دزدند و به کانادا می روند و چه سرویس های جاسوسی که بر اینها سوار می شوند برای بهره برداری در تصمیم سازی هایشان و چه آنهایی که به این مردم حمله فیزیکی می کنند همه و همه اضلاع یک مثلث هستند.
مجلس و حمله داعش به مجلس یکی از اقتضائات کار بود کما اینکه دانشجوها به مجلس می روند و با شهاب متقالچی میزگرد برگزار می کنند. نفوذ آدم هایی از طیف داعش و حلقه ای بین نفاق و داعش و حتی جریان فساد مالی و ... و پیوندهایی که اینها با هم دارند همگی در خارج توسط سرویسی مدیریت می شود. یعنی مثلثی شکل می گیرد که ناکارآمدی نظام را رقم بزند و بر اساس واقعیت ها و اطلاعاتی که ما جمع آوری کردیم آن بخش حمله به مجلس به نوعی در خدمت قصه بود و در آخر می بینیم که هم شیرانی نفوذی در ساختار قدرت پیدا کرده و شیرین به عنوان خبرنگار جزو نکات ناگفته حمله داعش به مجلس هستند.
** برای تطبیق حمله داعش به مجلس از چه منابعی استفاده کردید؟
-بخشی از آن فیلم های مستندی بود که دیدیم و شاهدان عینی از جمله بچه های سپاه انصار به عنوان مشاور لحظه به لحظه اتفاق را برایمان تعریف کردند و ما بازسازی کردیم.

** عدالت خواهی کلیدواژه سریال شما است. در فضای امروز جامعه ما این واژه چقدر کاربرد دارد؟
-به نظرم الان دیگر بحث مطالبه گری به خصوص با رسانه های جدید به گفتمان غالب جامعه تبدیل شده است و از طرفی هم پاسخگو کردن مسئولین. جزو دیالوگ های سریال هست که برخی مسئولین آنقدری که از فضای مجازی و رسانه ها می ترسند از خدا نمی ترسند. این واقعیت است و اگر فضای مجازی نبود آیا فلان قاضی و نماینده مجلس و ... می آمد و از مردم عذرخواهی کند؟ قبلا اینطور نبود و این قدرت رسانه را نشان می دهد یعنی ما مطالبه گری را فرهنگ سازی می کنیم اما از طرف دیگر خود مطالبه گری را مورد نقد قرار می دهیم که باید انصاف داشت و باید به نوعی نیمه پر لیوان را دید و باید برای مطالبه عدالت، عدالت داشت و این حرفی بود که ما سعی می کردیم از زبان ابوذر برای شاگردانش که مطالبه گر هستند به نوعی فرهنگ سازی کنیم.
مطالبه گری و عدالت خواهی تم اصلی همه کارهایم هست و هر نمادی که به این قصه ربط داشته باشد را استفاده می کنم. شما در فقر و فحشا و دارا و ندار و اخراجی ها و رسوایی دست فروش دوره گردی را می بینید که از آکاردئون استفاده می کند و این المان فقر و دوره گردها است. یک زمانی آدم باید زبان اینها شود و زبان دانشجوهای مظلومی شود که به خاطر مطالبه گری بازداشت می شوند و تریبونی ندارند.
حالا رسانه ملی سریالی را می سازد که مردم مال باخته بانک بیانیه می دهند و چه زمانی این اتفاق در دیگر سریال ها افتاده است؟ و چه زمانی بوده که مردم از ساخت یک کار دفاع کرده باشند و از مسئولین بخواهند سریال را دچار ممیزی نکند؟ این وظیفه من هست که در همه آثارم نیم نگاهی به بحث عدالت و مطالبه گری داشته باشم.
** برخی ها می گویند این سریال شعار زده است. شما با این موضوع موافق هستید یا مخالف؟ و اینکه آیا شعار بد است؟
-نه، اتفاقا شعار اصلا بد نیست. اینهایی که چنین حرف هایی را می زنند شعارنزده هستند و از شعار فرار می کنند یا اصلا برخی از اینها به شعاری اعتقاد ندارند. شما فیلم های آمریکایی را نگاه کنید از اول تا آخرش پرچم آمریکا را به عنوان همه نمادها می بینید. اما کافی است در یک فیلم ایرانی پرچم به دست یکی از شخصیت ها بدهید یا روی هواپیمایش بزنید فوری می گویند که اینها شعار می دهند. یعنی اینها کاری می کنند که کسی از ایدئولوژی در فیلم حرف نزند و صرفا یک کار سرگرم کننده اکشن پلیسی انجام دهد و تمام. شما سریال خانه پوشالی را نگاه کنید می بینید کاملا سریال سیاسی است و همه دیالوگ ها هم سیاسی است. بحث بده بستان ها لابی گری و رای آوردن و رای نیاوردن و ... اینجا هم اگر شما درمورد مطالبه گری حرفی می زنید دیالوگ های مرسوم این قصه همین ها است دیگر و پاسخ هایی است که به این شبهات داده می شود.

** نقد شما به جناح یا گروه خاصی اختصاص داشت؟ یا موضوع های مطرح شده فراجناحی بود؟
-شما در سریال دیدید که اصلا سعی شده نمادهای حزبی و جناحی کم باشد مگر مربوط به گفتمانش باشد.برخی ها که فکر می کردند اینطوری است بعدا متوجه اشتباهشان شدند و بازخوردهای اجتماعی و سیاسی نشان داد اشتباه کردند. حتی نمادهایی در اتاق شهاب داشتیم که در قسمت پایانی دیدیم شهاب یکی از بهترین شخصیت ها شد و هیچ کدام از مسئولین ما نمی توانند کاری که او کرد را بکنند.
پس من اگر می خواستم جناحی نگاه کنم چنین رفتاری را به این آدم که نمادهای دیگری از جناح های دیگری در اتاقش بود منتسب نمی کردم. یعنی شهاب متقالچی نماینده یک گفتمان هست که برای مثال پشت او عکس آقای هاشمی هست. یا حرف هایی که شهاب می زند درباره اینها موی دماغ هستند را بعضا در تریبون های نماز جمعه شنیده بودیم که در برابر عدالت خواهان این حرف ها را می زدند. اما آیا این شخصیت متقالچی هم سیاه و سفید است؟ ولو اینکه از جناح دیگری باشد حق درست تصمیم گرفتن ندارد؟ به نظرم خیلی از خودگذشتگی می خواهد که یکی بیاید در مجلس و با اینکه می داند رای هم می آورد انصراف بدهد. آیا آنها در مقابل قهرمان های جناح مقابل چنین کاری کردند؟ چنین کاری نمی کنند و فقط می خواهند سیاهش را ببینند. اما ما در مورد این جریان چنین کاری انجام دادیم.
** در یک خطی قصه سریال شما آمده بود که این سریال کاملا تخیلی است. چرا از چنین جمله ای استفاده کردید؟
-نمی خواستم حرف اصلی سریال قربانی دعواهای جناحی شود کما اینکه یک دولتی بگوید دارند ما را می زنند و یک مجلسی بگویند ما را می گویند برای همین سعی کردم شخصیت های این سریال ما به ازای عینی نداشته باشند. برای مثال شما می بینید که برای بازیگر رئیس مجلس فرد دیگری را گذاشتیم و در مورد دولت ها هیچ شباهت سازی در مورد معاون رئیس جمهوری که شهاب پیش او می رود انجام نمی شود. این تعمد برای این است که به جای حاشیه، متن را ببینیم.
** اما اتفاق هایی که در جامعه ای که در سریال شما تصویر می شود، رخ می دهد انگار که خیلی به زمان حاضر نزدیک است.
-نه، به نظر من اینطور نبود. شما واکنش دولت را به سریال های دیگر دیدید و مشابه سازی هایی که می شود. الان دولت در مقابل سریال ما سکوت کردند. چرا؟ چون دیدند منصفانه حرف می زنیم.

** یعنی فشاری از سمت دولت روی شما نبود؟
-نه اصلا. انقلابی نماها که فشار روی ما آوردند اما دولتی هایی که اصلا توقعی ازشان نمی رفت چیزی نگفت.
** سازمان صداوسیما چقدر حامی شما بود؟
-سازمان هم خط قرمزها و ممیزی های خاص خودش را دارد اما در مورد سریال دادستان خیلی خوب عمل کرد و سعه صدر بالایی داشتند.
** خودتان چقدر تلاش کردید تا مرز بین تخریب و نقد را حفظ کنید؟
-این یکی از گفتمان های سریال ما است و استاد ابوذر مدام به دانشجوهایش همین حرف را تکرار می کند که بین نقد و تخریب فاصله است و روش ها را درست بروید و ما هم سعی کردیم همین باشد. به هر حال اگر کسی سریال را به طور دقیق دنبال کرده باشد می بیند که درباره عدالت بحث علمی می کند و نظریه پردازی می کند. اگر مردم حرف های دیروز آقای عماد افروغ به عنوان جامعه شناس را بخوانند متوجه می شوند حرف این سریال چه بوده است و اهل فن این را درک می کنند گرچه مخاطب عام نیز برداشت خودش را داشت.
** چقدر با این سریال حرف هایی که می خواستید را زدید؟
-ظرفیت یک مینی سریال همه حرف ها نیست و ممکن است بخشی از حرف ها مانده باشد. کما اینکه گره هایی می تواند گشوده شود با دستگیری قاضی یا شیرانی یا حتی سرنوشت شهاب متقالچی که ان شاء الله در کارهای بعدی می توان به لایه های دیگر فساد پرداخت.

** در قسمت پایانی این سریال انصراف شهاب متقالچی طعنه ای بود به مسئولانی که ناکارآمد هستند اما اصرار دارند که روی صندلی خود بنشینند؟
-حتما همین طور بوده است. به این می گویند مدیریت. حتی آدمی که دچار آسیب نفوذ هم شده باشد آیا باید طرف را کاملا حذفش کرد؟ یا مدیریتش کرد؟ به نظرم نقش خانواده در مدیریت شهاب مهم بود که به این تصمیم برسد.
** راه مطالبه گری شما تا چه زمانی ادامه دارد؟
-عدالت، تاریخ مصرف ندارد و افرادی که من را می شناسند می دانند در همه دولت ها نقش مطالبه گر را داشتم. چه با نشریه، چه با حضور خیابانی و چه با مستند و فیلم سینمایی و هیچ دولتی نیست که بگوید فلانی در آن دوره ساکت نشست و کاری نساخت که جنبه انتقادی و نقد درون گفتمانی نداشته باشد.
به نظرم تا وقتی آدم این طرف میز هست مطالبه گر است و وقتی رفت آن طرف میز باید پاسخ گو باشی. به کسانی که سعی می کنند زبان مردم باشند پیشنهاد می دهم که هیچ وقت سعی نکنند بروند آن طرف میز چون مردم اعتماد خودشان را از دست می دهند. مخالف این نیستم که مطالبه گرها وزیر و وکیل شوند اما برخی از این آدم ها پرچم این قصه می شوند و زندگی شان کلا زیر ذره بین می رود. حتی گفتم در یکی از دولت ها پیشنهاد وزارت ارشاد به من داده شد که قبول نکردم. خیلی از افرادی که الان می گویند عدالت و به سریال ما نقدهایی دارند اینها هزینه آنچنانی ندادند و مثل من زندان و توقیف نشریات و فیلم را نکشیدند و از کار بی کار شدن ها و اخراج شدن ها را نکشیدند. من به خاطر همین وجهه مطالبه گری ام هیچ وقت مقام و پست دولتی نداشتم و حتی هیچ وقت نتوانستم کارمند رسمی دولت شوم چون می گفتند یا اینور یا آن ور و اینها موی دماغند. اما جایی هم که فرصتش برایم مهیا بود مطالبه گری را ترجیح دادم.
** دادستان ادامه دارد؟
هنوز تصمیمی نگرفتم.

** قصه ای برای ادامه این سریال دارید؟
-بالاخره این پتانسیل ها وجود دارد اما با توجه به شرایط کرونا باید دید که چه می شود.
** سال ۸۹ در نشست سریال دارا و ندار شما در پاسخ به سوال خبرنگار فارس درباره اینکه می گویند ده نمکی از رانت استفاده می کند، شما گفتید من از جگرم استفاده می کنم. آیا هنوز سر حرفتان هستید؟
-برای زدن حرف های متفاوت هیچ گاه فرش قرمز جلوی پای آدم پهن نمی کنند و فکر نمی کنم کسی باشد که به اندازه من بابت حرف ها و آثارش هزینه داده باشد شما از نشریات توقیف شده شلمچه و جبهه بگیرید تا مستند توقیف شده فقر و فحشا و نوع برخوردهایی که با آثار من در جشنواره می شود و هجمه هایی که معمولا می شود. چطور فرش قرمزی هست که وقتی دیگران کاری می سازند با هزاران مسئله و ضعف و ریتم کند، کسی در موردشان حرفی نمی زند چون حقوق می گیرند و وظیفه دارند از این آثار دفاع کنند و به ما که می رسد شمشیرها را تیز می کنند. تازه قسمت اول سریال شروع می کنند به حمله کردن و در پایان متوجه می شویم که مطالبشان از قبل سفارشی و آماده بوده و با اسم مستعار آنها را پخش کردند.
این حتما اسمش رانت نیست و اسمش مطالبه گری و مبارزه است که تاوان دارد. منظورم از جگر، شجاعت بود و وقتی در اخراجی ها می گوید باید جگر داشته باشی. الان جگر زیاد شده منتهی جگر از نوع کلاه قرمزی اش که آدم های حرف گوش کنی هستند و مثل زامبی ها به یک اثر هنری حمله می کنند و یا مثل زامبی ها از آن دفاع می کنند که مدیران یا مرعوب کنند یا مجبورشان می کنند به یک اثر جایزه دهند. وظیفه اینها دفاع یا حمله به یک اثر هست. آنها جگر واقعی در عرصه رسانه هستند.

** فکر می کنید مسیر عدالت خواهی شما تا چه زمانی ادامه دارد؟
-تا زمانی که خودم آلوده نشدم و به سمت ساختار قدرت نرفتم. ابوذر حرف مهمی را به شهاب می زند و می گوید بابا چه زمانی می خواهی وزیر بشوی؟ می گوید چند روز دیگر و نظرش را می پرسد و او هم می گوید نماینده مردم باشی بهتر از این است که نماینده دولت باشی. شهاب می گوید چرا؟ ابوذر می گوید: چون اگر نماینده مردم باشی در موضع مطالبه گری اما وقتی نماینده دولت باشی و به دستگاه اجرایی بروی در موضع پاسخگویی هستی. گرچه این نسبی است و خود نماینده مجلس هم باید پاسخگو باشد. اما برای آدمی که اهل رسانه است موضع مطالبه گری موضع خدایی است.
زمانی بود که به من پیشنهاد وزارت ارشاد داده شد و گفتم من صلاحیت مسئولیت وزارت را ندارم و به همین پادشاهی که دارم قانعم. یعنی کسی که در موضع نقد است همه را نقد می کند و از موضع بالا است. وقتی که نشریه شلمچه را داشتم یک روز دیدم آقای غرضی در دادگاه خیلی عصبانی است و به او گفتم ناراحت نباش و من نمی خواهم جای شما را بگیرم و نه می خواهم وزیر شوم و نه وکیل. گفت بله می دانم وزارت و وکالت خوب نیست و شما می خواهید خدایی کنید. به نظرم خبرنگار، اهل رسانه و اهل هنر و کسی که مطالبه گر هست در موضع خیلی بالاتری نسبت به قدرت قرار دارد.
** ممکن است در آینده وزارت را قبول کنید؟
-تا حالا که قبول نکردم و گول نخوردم. دارم بکوب می خوانم برای بالاتر از شهاب.
** فیلم یا سریال جدیدی دارید؟
-نمی دانم در این شرایط کرونا هیچ چیز معلوم نیست.

** اما شما دادستان را در پیک زمان کرونا ساختید.
-بله و خیلی هم سخت بود. با تعدد لوکیشن و هنرور و بازیگر کار پر ریسکی بود.
** نمی توانستید تولید را به زمان دیگری موکول کنید؟
-وقتی شما مردم را به خانه ماندن دعوت می کنید باید حتما خوراک فرهنگی تان را هم تامین کنید. کسانی که الان در حوزه تلویزیون و سینما دارند کار می کنند و اثری تولید می کنند شبیه به مدافعان سلامت هستند. شغل های دیگر می توانند حین کار ماسک بزنند اما بازیگرها مقابل دوربین نمی توانند از ماسک استفاده کنند.
** زمان پخش سریال دادستان خیلی به زمان انتخابات نزدیک بود. این خواسته خودتان بود؟ با توجه به اینکه یکسری پیام های انتخاباتی هم داشتید.
-پیشنهادم این بود که خیلی نزدیک به زمان برگزاری انتخابات این سریال پخش شود چونکه تاثیر اجتماعی بیشتری دارد نه تاثیر جناحی. مثلا دو هفته مانده به انتخابات. اما خب به هر حال دوستان معذوریت های خودشان را داشتند و اگر دو هفته مانده به انتخابات پخش می شد دیگر دولت هم مستقر نبود و برداشت جناحی هم از سریال نمی شد. منظورم از این سریال آگاهی بخشی بود و آنجایی که جلوی صندوق های اعتباری تظاهرات می شود و دانشجو می گوید به جای اینکه الان کفن بپوشید و به خیابان ها بریزید آن زمانی که کاندیدایتان دارد صحبت می کند به حرف های اصلی اش گوش دهید تا اینکه فقط یک جمله اش درباره گشت ارشاد و جداسازی پیاده رو ها برایتان پررنگ باشد و به تز های اقتصادی و ایدئولوژی هایشان گوش کنید.ابوذر هم در سریال می گوید ما در عالم سیاست دو وظیفه داریم انتخاب درست و در جای درست و بعدی هم مطالبه گری و اینکه اگر کاندیدای خودمان بود نگوییم نباید نقدش کنیم.
** این سریال با تکنیک دوربین روی دست تصویربرداری شده است و همین تشویشی به مخاطب منتقل می کند.
-از هر فاکتوری که بتواند به ریتم و هیجان کار کمک کند استفاده می کنم. افرادی که سریال های روز دنیا را می بینند مطمئن باشند حرکت ها و تکان های دوربین در بسیاری از سریال های پلیسی روز دنیا خیلی بیشتر از دادستان است. این سریال در سکانس های اکشن، حمله داعش به مجلس، بازجویی ها این نماهای غیرمتعارف را دارد اما در خیلی از سریال های دنیا شما در سکانس های محزون هم این حرکت های نامتعارف دوربین را می بینید. شاید در قسمت های ابتدایی مخاطب به خاطر عادتش به سریال های ایرانی و ریتم کند و دوربین های ثابت شاید اذیت می شد اما از یک جایی به بعد شگفت زده قصه را دنبال می کرد و در پایان می گفت چرا زود تمام شد؟ و آنقدر ریتم تند بود که مجال از دست دادن یک سکانس را هم نداشتیم.

** چرا تعداد قسمت ها بیشتر نشد؟
یکی از دلایلی که کار جذاب شد به خاطر این بود که در ظرف زمانی محدودی به اندازه کافی قصه گنجانده شد و نمی خواستیم به قصه آب ببندیم. کما اینکه هنوز قصه ما پتانسیل ادامه دادن به اتفاق های دیگری هم دارد که می توان از زوایای دیگری به قصه ورود کرد.

یکی از تولیدات جدید مرکز سیما فیلم، سریالدادستان است که به تهیهکنندگی محمد خزاعی و کارگردانی مسعود دهنمکی ساخته و از شبکه سه روانه آنتن شدهاست. دهنمکی کارش را با ساخت مستند فقر و فحشا شروع کرد. بعد از آن سراغ ساخت آثار سینمایی رفت و در طول سالهای فعالیتش دو مجموعه تلویزیونی دارا و ندار را برای نوروز ۸۸ شبکه پنج و معراجیها را سال ۹۳ برای پخش از شبکه یک کارگردانی کرد. هر دو این اثر طنز بود اما اینبار دهنمکی سراغ یک موضوع امنیتی، پلیسی و جاسوسی رفت و سریالدادستان را کارگردانی کرد که به مفاهیمی همچون عدالتخواهی، نفوذ و مفاسد اقتصادی پرداخت. نکته قابل تامل اینکه دهنمکی در قصههای فرعی به موضوعات مهم سالهای اخیر مثل حمله داعش به مجلس هم پرداختهبود. همچنین این سریال جزو کارهای پرشخصیت و پرلوکیشن است و همین، کار سازندگان اثر را دشوارتر میکرد. گرچه قصه سریالدادستان واقعی نبود و مربوط به هیچ دولتی هم نمیشد! اما جالب است که به موضوعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرداخت کرد که حرف امروز جامعه و مردم است. البته پخش این سریال با بازتابهای مثبت و منفی فراوانی هم روبهرو شد که درباره همه حاشیهها، انتقادها و... به گپ و گفت نشستیم.
تلویزیون مردم را برای تماشای سریال آماده کرد
اگر مسیر فیلمسازی شما را مورد بررسی قرار بدهیم، متوجه خواهیم شد آثاری که برای سینما و تلویزیون ساختهاید به مفاهیمی همچون عدالتخواهی، طرح مفاسد اقتصادی و... پرداختید. این اتفاق در سریالدادستان هم پیش آمدهاست. آیا قبل از شکلگیری طرح قصد داشتید این مسیر را ادامه بدهید یا در حین گپ و گفت با مسؤولان تلویزیون به این نتیجه رسیدید؟
طرح اولیه سینمایی دادستان نوشته شدهبود و من از پارسال قصد داشتم این کار را به تولید برسانم. در این طرح، خط قصه مشخصی وجود داشت ولی وقتی با مسؤولان سیمافیلم مذاکره کردم، از من خواستند طرحی برای ساخت سریال بدهم. دو سه تا ایده هم مطرح بود و آقای رمضاننژاد، رئیس سیمافیلم ایده دادستان را خیلی پسندید و خواست این طرح در قالب سریال شکل بگیرد. من در ابتدا گفتم مضامین سریالدادستان ملتهب است، شاید آنتن تلویزیون محدودیتهایی در اینباره داشتهباشد که سینما ندارد، به همین دلیل خواستم بهدلیل نگاه متفاوتی که دادستان به مفاهیم عدالتخواهی، فساد اقتصادی و... دارد، پشت کار بایستد. پیشنهادهایی هم مسؤولان سازمان همچون آقای علیعسکری و آقای رمضاننژاد برای سریال داشتند و قرار شد طرح سینمایی با تغییراتی به مینیسریال تبدیل شود. البته شخصا درباره ساخت مینیسریال دغدغههایی داشتم و اینکه مینیسریال تا میان مردم جا بیفتد، تمام میشود و در این صورت مخاطب چندانی نخواهد داشت اما اعتقاد داشتم اگر تلویزیون نگاه متفاوتی به کار داشتهباشد و تیزر و تبلیغات درست انجام شود، مردم را برای تماشای سریال از ابتدا آماده خواهد کرد که خوشبختانه این اتفاق افتاد. البته مردم برای سریالهای مناسبتی نوروز که ۱۳ قسمت هستند، همیشه آمادگی را دارند اما این آمادگی برای مینیسریالهایی که در طول سال تولید و پخش میشود، کمتر است. بعد از رسیدن به توافقهایی از دو دوست آقایان خودسیانی و کریمی دعوت کردم تا به گروه ملحق شوند و طرح را برای ساخت یک مینیسریال بسط بدهند.
ایکاش گوش شنوا از سالیان قبل بود
شما از سالها پیش و از زمانی که روزنامهنگار بودید، دغدغهتان عدالت اجتماعی بود و این موضوع را در کارهای مختلفتان نشان دادهاید. اگر بخواهیم عدالت اجتماعی را موضوعی مرکزی نشان بدهید به چه وجوهی در دادستان پرداخت کردید و چه بخشهایی نقص داشته و جای کار دارد؟
کسانی که نشریاتی همچون شلمچه را از قبل میخواندند، میدانند که من همیشه سعی کردهبودم حرفهایی را بزنم و قبلتر هم در عالم سیاست یعنی در سالهای ۶۹ و ۷۰ وقتی حرفهایم را در نشریاتم میگفتم، خیلیها این حرفها را تندروی میدانستند. حال پس از ۳۰ سال مسؤولان همین حرفها را میزنند. پس اینها کندروی کردند. اگر گوش شنوایی در آن دههها بود، جلوی خیلی از آسیبها گرفته میشد. اگر عدالتخواهی و قانونگرایی به سطح بپردازد به معلولها میپردازد و نه به علتها. بعضی مواقع رفتارهای غلط نمادین شدهاست. مثل نمازجمعهها و طبقهبندی جایگاه و ... . من همه این موارد را به زبان طنز در نشریه شلمچه مطرح میکردم و الان ائمهجمعه این موضوعات را مطرح میکنند. بنابراین اگر نگاه کنید این نوع نگاه و کارهای هنری در زمان خودش پیشرو بود. همچنین به یاد دارید که مستند فقر و فحشا چقدر دیده شد اما در همان مقطع جلوی آن را گرفتند، اما مانع دیدهشدنش نشد و میلیونها نسخه تکثیر شد. نکته قابلتامل این است که همان زمان روزنامه آمریکایی این مستند را با فیلمهای بزرگ مقایسه میکرد. گرچه قبل از فقر و فحشا هم به چنین آسیبهایی پرداخته شدهبود اما به معلولها میپرداختند نه به علتها. ما نشان دادیم که آسیبهای اجتماعی معلول فقر است نه اینکه دنبال متهم باشیم و انگشت اتهام را به سمت دختران فراری بگیریم. این نوع گفتمان در بقیه آثارمان دیده میشود و به موضوعاتی همچون فاصله طبقاتی، اشرافیت، مدیران فاسد و ... پرداخت کردم و هشدار دادم. گرچه زبان دادستان طنز نیست اما به چنین مفاهیمی پرداختهام و ما به فسادهای آقاها و آقازادهها میپردازیم که بهراحتی به آنها پناهندگی خارج از کشور داده میشود. آنها چند ضلع مثلث هستند که شامل دشمن خارجی، نفوذ و فساد اقتصادی هست و هرکدام دیگری را همپوشانی میدهد. یکی میدزدد و سریع به او پناهندگی میدهند.
برای کدام سریال مردم بیانیه دادند؟
چند درصد اتفاقات سریالدادستان واقعی است و چقدر نشأتگرفته از تخیل شماست؟ میخواهیم بدانیم حواشی شخصیتها تا چه میزان واقعیت دارد؟ زیرا ما در این سریال حواشی حملهداعش را هم میبینیم؟
خط کلی قصه واقعی است.
خودتان مصداق دارید؟
بله، مصداق وجود دارد. آدمهایی که اینطور گرفتار شدند، باج دادند و اطلاعات میدهند.
نهادهای امنیتی هم در این بخشها با شما همکاری کردند؟
نه، این چیزهایی بود که در پژوهش خودمان به این نتیجه رسیدیم. بگذارید مثالی بزنم مگر آگاتا کریستی وقتی داستان پلیسی مینوشت پلیس بهاو اطلاعات دادهاست یا اینکه خودش پلیس بوده؟ باید گفت هیچکدام. همه این موارد نشأت گرفته از ذهن خلاق او بود. این موارد هم نتیجه پژوهش و ذهن خودمان بود که در موضع شاکی، نفوذی، بازجو و... قرار دادیم. ضمن اینکه بخشهایی که دانشجویان در سریالدادستان مطالبهگری میکنند، خاطرات خودم است که بهخاطر مطالبهگری پایم به دادگاه کشیده شدهبود. حرفهای ابوذر (برزو ارجمند) از جنس سخنرانیها و نصیحتهای خودم است که در تشکلهای دانشجویی گفتهام. زمانی آرزوی ما این بود که وزیری به دلیل اشتباهاتش محاکمه شود اما این اتفاق نمیافتاد و فقط رسانهها مینوشتند اما امروز وکیل، وزیر و شهردار هم به دادگاه میآیند و محاکمه میشوند. اینکه دیر این ماجرا انجام شده، بحث دیگری است اما همه این موارد نتیجه مبارزات عدالتخواهی است. در واقع صحبتهای ابوذر، عماد و آذر (برزو ارجمند، کاوه سماکباشی و هلیا امامی) نتیجه تجربههای شخصی خودم برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است.
بخشی از انتقادها مربوط به دیالوگهای این سه شخصیت است و میگویند غیرواقعی است. شما چه نظری دارید؟
خانه پوشالی سریال سیاسی است و مخاطب در این سریال رقابت دو حزب را میبیند و ۹۰درصد دیالوگهایش سیاسی است و درباره رای دادن، رای خریدن، نفوذ و... بنابراین ما در یک سریال سیاسی که مطالبات عدالت اجتماعی داریم نمیتوانیم دیالوگهای عاشقانه بگذاریم. باید دیالوگها سیاسی باشد. اتفاقا بازخورد خوب مردم نشان میدهد که مردم شخصیتها را باور کردند. وقتی ۱۰قسمت بالای دو و نیم میلیون مخاطب در تلوبیون دارد، رکورد کمی نیست. مردم با تماشای سریالدادستان آن را نماینده و تریبون خودشان میدانند. وقتی مالباختگان بانکها بیانیه میدهند نشان از دیده شدن سریال است. کی سابقه داشته که مردم برای یک سریال بیانیه بدهند و قدردانی کنند که سریال حرف دل آنها را زدهاست؟ سریالدادستان زبان مردم است و این حجم استقبال میگوید که در گفتمانسازی سریال موفق بودهایم.
مردم بازیها را دوست داشتند
برخی انتقاد میکنند بازیها اگزجره شده است. بهعنوانمثال در صحنهای که صادق (علی سلیمانی) وارد خانه شیرین (سحر قریشی) میشود و در اتاقی شاهد سلاحهاست، بازی غلو شده دارد. درحالیکه تعداد سلاحها خیلی هم زیاد نیست. آیا خودتان این مساله را میپذیرید؟
این موضوع قابل نقد است. اتفاقا مردم با بازیگران این سریال ارتباط برقرار کردند. در صفحات اجتماعی هم شاهد بازخوردهای بالای مردم هستیم. این نشان میدهد شخصیت برای مردم محبوب است. حتی جالب است یکی از بازیگران به من گفت مردم از تشکلهای کارگری به او پیام دادند که سخنگوی آنها شود؛ یعنی مردم در این حد نقشها را باور کردند، البته برای اینکه یک سریال محبوب باشد، عوامل زیادی جمع میشود تا مورد استقبال قرار گیرد. مردم این اثر را با دقت دیدهاند و وقتی یک کاری خوب است نباید زحمات رسانه ملی را ضایع کنیم. وقتی سریال دادستان روز جمعه پخش نشد با پیامهای زیادی روبهرو شدیم که میگفتند اگر جلوی سریال گرفتهشده، اعتراض کنند. یا وقتی صادق (علی سلیمانی) به شهادت میرسد با پیامهای زیادی روبهرو شدهبود که مردم ناراحت شدهبودند که چرا صادق به شهادت رسید. همه این موارد نشان میدهد سریال دادستان در میان مردم موفق است.
مسأله نفوذ، جدی است
ما در صحنهای از سریال میبینیم محمد کاسبی که ایفاگر نقش نماینده مجلس است بهراحتی اعتماد میکند و راهی یک کشتی میشود و فقط یک سوال میپرسد که آیا آبمیوه الکل دارد یا نه و بعد از خوردن آن بیهوش میشود و برایش ماجراهای مختلفی پیش میآید. این صحنه از دید من مخاطب باورپذیر نبود که چطور یک فرد که سیاسی هم هست به این راحتی گولمیخورد؟
آنهایی که اطلاع دارند، میدانند بسیاری از آدمهایی که درگیر نفوذ شدند و خودشان تبدیل به عامل شدند با یکسری اتفاقات ساده به تور دامهای جاسوسی افتادهاند. بهویژه اینکه برای بهدست آوردن چیزهایی خیلی راحت مورد اخاذی قرار گرفتند و مجبور شدند به معاندین باج بدهند. پدیده نفوذ همین است.
یعنی به این سادگی رجال سیاسی گول میخورند؟!
بحث گول خوردن نیست، بلکه این است که راحت طرف را نمکگیر میکنند و بعد او تبدیل به عامل و نفوذ میشود. به عنوان مثال مدیری را با یک ویزای دو تابعیتی نمکگیر میکنند. البته همین موضوع هم شرایطی دارد و وقتی فردی ویزای دو تابعیتی میگیرد باید منافع آن کشور را لحاظ کند و در غیر این صورت لغو میشود. یا فرزندان برخی مسؤولان در کشورهای دیگر تحصیل میکنند و بعد از بازگشت تبدیل به عامل میشوند. از این زوایا خیلی آسیب دیدهایم، حتی برخی مواقع این گاف مدیران باعث میشود که از مسیر نتوانند برگردند. در این مواقع یا باید پناهنده شوند یا دستگیر شوند یا مدیریت شوند. در سریالدادستان ما به خیلی از این مسائل پرداختهایم و راه متفاوتتر هم نشان دادیم.
نه به پیشنهاد وزارت، قانع بودن به پادشاهی
برخی انتقادهایی کردند مبنی بر اینکه دهنمکی برای ترویج عدالتخواهی کنترلشده این سریال را ساخته است. البته ما موافق این موضوع نیستیم اما چنین صحبتهایی هم شده است. نظر شما چیست؟
عموما برخی کسانی که این حرفها را میزنند، خودشان عامل نهادهای مختلف هستند. برخی با اسم عدالتخواهی در خدمت جریانهای مختلف هستند هم پول میگیرند و هم اینکه دیگران را میزنند. زمانی که عدالتخواهی هزینه داشت، اینها کجا بودند؟ الان که باوجود شبکههای اجتماعی مثل تلگرام و... هزینه ندارد. ولی من همان موقع که هزینه داشت، حضور داشتم، زندانش را هم رفتم. جالب است که این افراد عدالتخواهی را هزینه جناح میکنند تا به اسم آن به کسب قدرت برسند. خودم به خیلی از این افراد قلمزدن را یاد دادم، حال آنها امروز مدعی شدند. معتقدم برای عدالتخواهی باید عدالت داشت.
یعنی چی؟
یعنی اینکه با حدس و گمان نمیتوان قضاوت کرد. امام علی (ع) تأکید کردند فاصله حق و باطل چهار انگشت است. یا حضرت آقا فرمودهاند که برای عدالت اجتماعی وارد مصادیق نشوید. باید بهدنبال راهحلها، اتاق فکر، محتوا و... بود. خیلیها اگر فرصت مرا داشتند پیشنهاد وزارت در دولت را میپذیرفتند اما وقتی در دولتی پیشنهاد وزارت به من شد، گفتم برای وزارت صلاحیت ندارم به پادشاهیام قانع هستم. بعضی از این افراد عدالتخواهی را در سطح تراز جناحها میآورند که من مخالفم و نمیگذارم مصادره جناحها شود.
بعضیها حسادت میکنند
خودتان هم در نوشتن دیالوگهای ملتهب سریال نقش داشتید؟
بله، من سرپرست نویسندگان بودم و طرح کلی را مشخص میکردیم و درباره اتفاقات میگفتیم. بخشهایی را آقای کریمی و بخشهایی را آقای خودسیانی مینوشت، اما دیالوگهای ملتهب سیاسی نوشتههای خودم بود که برخی از آنها هم سر صحنه شکل میگرفت. مردم در این سریال که نمیخواهند تیراندازی و اکشن ببینند، اگر اینطور بود سریالهای خیلی بهتری وجود داشت که میتوانند ببینند. مردم در دادستان به دنبال چیز دیگری بودند، میخواستند حرفهای خودشان را بشنوند و به نظرم این اتفاق در سریال ما افتاد. کسانی که این نقدها را مطرح میکنند به این دلیل است که میبینند دیالوگهای سریال، حرف و دغدغه خودشان نیست. البته بعضی از آنها وابسته به قدرت هستند و بعضی دیگر هم ناشی از حسادت است که من به آنها اهمیت نمیدهم. هرچند بخشی هم ناشی از سلیقه افراد است که نمیتوان آن را کاری کرد. اگر کسی سلیقهاش این دیالوگها نیست وقتی خودش سریال ساخت آنها را ننویسد، کسی که اجبار نکردهاست.
حل مشکلات بازیگران با تهیهکننده
نقش شیرین را سحر قریشی بازی کرد که در تلویزیون ممنوع الکار بود. گرچه به بازی او هم نقد است اما اگر قرار بود دوباره انتخاب کنید، آیا سراغ او میرفتید؟
این موضوع برای خیلی از بازیگران پیشآمده است. چطور آنها میتوانند بازی کنند اما در سریال ما نمیشود. این اولین بار نیست و نمیخواهم نام ببرم اما باید بگویم این بخش به کارگردان مربوط نمیشود، بلکه شامل زحمات تهیهکننده و مدیران سازمان است. وقتی بازیگری جزو گزینههاست، اگر مشکلی داشتهباشد تهیهکننده وارد مذاکره میشود و موضوع را حل میکند و کارگردان دخیل نیست. ضمن اینکه من قبلا باخانم قریشی کار کردهبودم و معتقدم نقشش را هم خیلی خوب بازی کرده است.
گزینهای دیگر بهجای سحر قریشی برای ایفای این نقش داشتید؟
دو سه گزینه بودند اما درنهایت ما به خانم قریشی رسیدیم و از این انتخاب هم راضی هستیم.
سوژه بعدیام معلوم نیست
شما دوباره به سمت سینمای دفاعمقدس و سریالسازی در این حوزه میروید؟
هنوز به این موضوع فکر نکردم.
از دانشنامه آزادگان چهخبر؟ نمیخواهید فیلمنامه بنویسید؟
دانشنامه آزادگان انشاا... تا سال آینده کامل میشود.این دانشنامه میتواند مرجع نوشتن دهها فیلمنامه، رمان، داستان و... باشد و در اختیار کسانی که قصد دارند فیلمنامه یا رمان بنویسند یا پژوهش کنند قرار خواهدگرفت تا ادامه کار را عزیزان دیگر انجام دهند.
ماجرای انفجارها
یکی از پرمخاطبترین و ملتهبترین بخشهای سریال شما، قسمت حمله به مجلس است. در مورد ساخت این سکانسها بگویید.
مجلس، شنبه تا چهارشنبه جلسه علنی دارد و دفاتر نمایندگان برای مراجعات مردمی باز است. روزهای پنجشنبه و جمعه اما مجلس تعطیل است و ما هم فقط حق داشتیم در این دو روز فیلمبرداری کنیم بنا بر این سه هفته به مجلس رفتیم و سکانسهای مربوط به حمله داعش را ضبط کردیم.
سکانسهای مربوط به راهروها و سالن انتظار در خود مجلس فیلمبرداری شد اما سکانسهای لابی و صحن مجلس کروماکی است و سکانسهای اتاق جلسات را هم جای دیگر ساختیم و فیلمبرداری کردیم. یعنی برای ضبط آن قسمتها ناچار شدیم چند جا برویم و در تدوین کنار هم قرار دهیم.
نکته جالبی که میتوانم برایتان بگویم این است که در آن صحنههای پر از تیراندازی و اکشن، جز یک شیشه که شکست و همان روز هم شیشهبر آن را عوض کرد و یک در که خودمان آوردیم و آن را منفجر کردیم و بعدا در اصلی را سرجایش گذاشتیم دیگر هیچ چیز واقعی نبود و همه آنچه دیدید جلوههای ویژه کامپیوتری بود.
سکانسهای خیابان را هم برای اینکه مزاحم مردم نشویم ساعت ۵ روز جمعه تا ساعت ۹ صبح ضبط کردیم تا کسی هم نتواند بگوید دهنمکی رانت دارد و مزاحم عبور و مرور مردم میشود.
در اتاق نمایندگان را منفجر کردید؟
بله، اتفاقا شنبه هم که نمایندهها سرکارشان میآمدند اصلا متوجه نمیشدند که روز گذشته در اتاقشان سکانسهای جنگی ضبط شدهبوده.
در حمله داعش به مجلس حدود ۱۵نفر به شهادت رسیدند اما ما فقط سه چهارنفر را در فیلم دیدیم که شهید شدند. برای همین هم حتی نوشتهبودند که دهنمکی اغراق و بزرگنمایی کردهاست! جوری که واقعا نمیتوان گفت قصد این نقدها واقعا سازندهاست و تخریب و نیتهای دیگر در آن دخیل نیست.
واکنش خود اعضای سپاهانصار که حفاظت از مجلس را برعهده دارد بعد از پخش این سکانسها چه بود؟ همکاری آنها برای ساخت سریال چطور بود؟
آنها استقبال کردند و میگفتند خیلی واقعی و مشابه چیزی که آن روز رخ داد، در آمدهاست و از این بابت هم من خوشحالم. مشارکت سپاهانصار هم واقعا خیلی خوب بود. تصاویر و فیلمهای مربوط را کامل در اختیارمان گذاشتند و خیلی خوب به ما کمک کردند.
اندازه یک سریال آپارتمانی خرج کردیم
در خصوص هزینه تولید سریال شما هم حرف و حدیثهای مختلفی وجود دارد.
این بحثها را قاعدتا باید تهیهکننده سریال پاسخ دهد چون برآورد و هزینه با کارگردان نیست اما در کل میتوانم بگویم هزینهای که برای این سریال شد و برآورد آن در حد سریالهای آپارتمانی تلویزیون است با این که پروداکشن سریال ما قابل مقایسه با کارهای آپارتمانی نیست. من از این جهت متاسفم کسانی که این شایعات را درست میکنند خودشان میدانند برآورد ما آن چیزی نیست که آنها میگویند. مثلا یک ناظر سریالهای آپارتمانی در فضای مجازی شایعه درست کرده که برآورد دادستان زیاد بوده در حالی که تهیهکننده هم به او توضیح داده و آن فرد متوجه اشتباهش شده اما برخی افراد به قدری بیاخلاقند که حاضر نیستند از دروغشان عذرخواهی کنند.
من البته از کسانی که منصفانه نقد میکنند واقعا ممنونم و باعث میشوند صاحب اثر در کارهای بعدی خود آن نقدها را لحاظ کند؛ اما افرادی که مغرضانه نقد میکنند هیچ وقت دیده نمیشوند و مردم هم میفهمند آنها از روی حب و بغض آثار هنری را تخریب میکنند.
جریانهای سازماندهی شده علیه سریال
ما در سریال شاهد دیالوگهای حاشیهداری هستیم. به عنوان مثال در صحنهای برزو ارجمند خطاب به محمد کاسبی که نقش پدرش را بازی میکند، میگوید، نماینده مجلس مگر چقدر حقوق میگیرد که باغ ۴۰۰۰متری در لواسان داشتهباشد؟ از این دست دیالوگها در سریال زیاد است. آیا پیششرط برای رسانه ملی گذاشتهبودید که سریال شما با ممیزی زیادی روبهرو نشود؟
روند سریالسازی در تلویزیون سالهاست با شیب ملایم به سمت فضای بازتر حرکت کردهاست. به نوعی رقابتیتر با فضای مجازی، شبکه نمایش خانگی و سینما عمل میکند وگرنه اگر تلویزیون اینطور عمل نکند، حتما مخاطب خودش را از دست میدهد. مسؤولان سازمان نسبت به من و سریالهای معراجیها، دارا و ندار و دادستان لطف داشتند و اعتماد کردند زیرا از قبل میدانستند من خطقرمزها را میدانم. به یاد دارم آقایان دارابی و فرجی (معاون سیما و مدیر شبکه وقت) خیلی همراهی کردند و معراجیها با کمترین ممیزی در زمان خودش که با زبان طنز مفاهیم ملتهب جامعه را مطرح میکرد، پخش شد. برای سریالدادستان هم ما مسؤولان تلویزیون را مجاب کردیم که اگر نظری دارند در مقطع فیلمنامه طرح کنند و در همین مرحله بگویند تا با هم تعامل داشتهباشیم و نه تقابل. به هر حال اگر من فیلمنامه را برای سینما مینوشتم، حتما چند میلیارد فروش میکرد و درآمد مالی و مادی آن برای من بیشتر بود، تا اینکه بیایم و در تلویزیون کار سخت سریالسازی را در شرایط کرونا انجام دهم. اما وقتی میپذیریم کاری برای تلویزیون ساخته شود، به هر حال باید همدلی هم برای پخش وجود داشتهباشد. خوشبختانه سازمان علیرغم فشارهایی که از بیرون وارد و هجمه تبلیغات منفی که از قسمت اول آغاز شد، همراه کار بود و این هجمه تبلیغات و جریان پشتپرده که به سازمان حمله کردند تا دست مسؤولان رسانه ملی نسبت به ممیزی قوی شود، بیتاثیر بود. گرچه این جریانات میخواستند کار اخته شود، اما با کمترین ممیزی پخش شد.
این جریانی که شما به آن اشاره کردید، مربوط به کجا بود و فکر میکنید وابسته به جای خاصی بود؟
بله، حتما بخشی از آن سازماندهیشدهبود. وقتی بعد از پخش دومین قسمت از سریال ۲۰ تا ۳۰ مطلب آماده و پخش میشود، با تصمیم و اراده صورت گرفته، زیرا هنوز با دو قسمت، سریال دیده نشدهاست. حتی مطالب با اسامی مستعار در رسانهها منتشر شد. وقتی اینطور عمل میکنند حتما جریان سازماندهی بود که با کوبیدن سریال نگاه مدیران و مردم را نسبت به سریال خراب کنند.
رانتخوار من هستم؟
برخی نویسندگان و کارگردانان معتقد هستند، نمیشود روی برخی مباحث کار کرد و سانسور میشود، حتی میگویند این اجازه فقط به کسانی مثل دهنمکیها داده میشود که رانت دارند. وقتی چنین حرفهایی میشنوید چه واکنشی دارید؟
اگر من رانت داشتم که نشریاتی همچون شلمچه متوقف نمیشد یا جلوی مستند فقر و فحشا را نمیگرفتند. اخراجیها رکورد مخاطب را در جشنواره شکست، اما چه حرفهایی به من زدند یا فیلم رسوایی این همه مورد استقبال قرار گرفت، اما بعد کلی به این فیلم حمله کردند. برای زدن حرف متفاوت کسی فرش قرمز برای آدم پهن نمیکند. وزیر اطلاعات چند روز پیش مصاحبه کرد که چند فیلم را برای تولید حمایت کرد و این فیلمها هم پول گرفتند و هم این همه جایزه. مجوز هم خودشان دادند و هیچ دردسری هم نداشتند، حال من رانت بگیر هستم؟ همه کارهایی که من ساختهام حرف دل خودم بود و به سفارش نهادی نساختم.
یعنی شما بهواسطه سفارش وارد میدان نشدید؟
نه، حرف دل خودم را زدم. برای من راحتتر بود دادستان را فیلم میساختم و کلی به لحاظ مالی، آورده برایم داشت. اینهایی که میگویند آمار دارند، بروند در بیاورند که ما وقتی سریال معراجیها را ساختیم از دلش یک فیلمسینمایی در آوردیم و همین فیلم بودجه کل سریال را در آورد. کدام سریال را سراغ دارین که اینطور عمل کردهاست. بعد این همه به من سنگاندازی میشود. حال اینها رانت است، پس بیاید به ما هم یاد بدهید!
چرا تیرهای داعشیها تمام نمیشود؟!
در سکانسهای مربوط به شهادت علی سلیمانی میبینیم که همکاران او با هلیکم ماجرا را میبینند اما چطور به کمک او نمیروند؟
سینماست دیگر! من دیدم یکی از منتقدان نوشتهبود این چه فیلمی است؟ چرا تیرهای داعشیها تمام نمیشود؟ یعنی حتی تعداد شلیکهای داعشیها را شمردهبود در حالی که متوجه نیست در سینما این مساله حل شدهاست. اما در خصوص سکانس مورد اشاره شما باید بگویم فاصله حیاط تا آنجا را باید در نظر بگیرید ضمن اینکه همزمان مشغول آپلود اطلاعات بودند. یعنی چنان این اتفاقات نزدیک به هم رخ میداد که زمانی برای نجات علی سلیمانی باقی نمیماند.البته این دقتها برای من جالب و خوشحالکنندهاست و در نظرات مردم هم میبینم که دائم از جزئیات وقایع سریال سوال میکنند. مثلا میگویند دستگیری سحر قریشی هم یکی از همین ایرادات سریال بود. تعداد نیروی زیادی به صحنه آمدهبود برای دستگیری یک نفر! در حالی که تیمهای عملیات ویژه تعداد استاندارد دارند ضمن اینکه ساختمان برای نیروها ناشناس بود و باید با تعداد زیاد به صحنه میآمدند. در کل باید بگویم همه اینها سینماست. شما در فیلمهای خارجی میبینید طرف ۱۰ گلوله میخورد اما نمیمیرد یا هر قدر شلیک میکند تیرهایش تمام نمیشود؛ آنجا کسی نمیگوید چرا چنین اتفاقاتی رخ میدهد اما به تولیدات ایرانی که میرسد این سوالات مطرح میشود که به نظرم بدعادت کردن مخاطب ایرانی است و باعث میشود بدیهیات سینما و سریالسازی را لحاظ نکنند. برای همین است که در کارهایمان میبینیم خیلی آب بسته میشود. مثلا کاراکتر میگوید میخواهم بروم بانک. ما کل مسیر حاضر شدن تا بانک رفتن او را میبینیم در حالی که در تولیدات خارجی اینطور نیست و بلافاصله به سکانس داخل بانک کات میخورد. البته این مدل فیلمسازی برای برخی سریالسازها هم خوب است چون میتوانند با آب بستن به سریال، درآمد بیشتری کسب کنند!
حرکت دوربین درخدمت ریتم کار بود
شما در صحبتهایتان اشاره کردید میخواستید در این کار از همه لحاظ شکل جدید و نوآورانهای داشتهباشید. یکی از نکات سریال شما حرکات زیاد دوربین بود. مخاطبان زیادی میگویند این حرکات زیاد باعث سردرگمی یا حتی سردرد ما شده است! با این موضوع موافقید؟
در آثار معمایی و پلیسی هر چیزی که بتواند به تعلیق و ریتم کار کمک کند حتما باید استفاده شود. من پلیسیساز نبودم اما به فرم آثار محبوب پلیسی دقت کردم و دیدم یکی از مهمترین شاخصهای آنان، همین حرکت دوربین و تکنیکهای فیلمبرداری است. موسیقی و حتی رنگ اثر هم به محتوای آن کمک میکند و در این سریال هم میبینیم که رنگ به سمت آبی و سرد رفته است. یکی دو قسمت اول شاید مخاطب به دلیل ناآشنایی با این فرم در سریال ایرانی غافلگیر شود اما از قسمت دوم به بعد دیگر ارتباط برقرار میکند. حتی برخی میگفتند حرکت دوربین را اصلاح کردید؟ گفتیم نه، شما به این فرم عادت کردید. این حرکت دوربین را شما درصحنههای ملتهب مثل بازجویی میبینید اما در جاهایی که نیاز نیست مثل خانه یا دادگاه دوربین کامل ساکن است، چون در ریتم کار قرار است اینگونه باشد. دادستان کاری کرد که ذائقه و توقع مخاطبان را نسبت به سریالها تغییر داد. با همین فیلمنامه هم میشد ۳۰قسمت بسازیم اما برای ما ریتم خیلی مهم بود و به همین دلیل در ۱۶قسمت سریال را جمع کردیم. به هر حال تجربهای بود و شاید در کارهای بعدی با دوربینهای دیگری کار کنیم که به شفافیت تصویر کمک کند.

به گزارش مشرق، «عماد افروغ» جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره سریال «دادستان» و تاثیرات آن در جامعه در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس گفت: بدون آن که بخواهم وارد ارزیابی فنی بشوم، سریال دادِستان به نظر من دارای مضمونی مسئله مند و مبتلا به جامعه است. کسانی که با نیازهای حداقلی و طبیعی خود دست و پنجه نرم می کنند و کسانی که درد عدالت و انقلاب اسلامی و آرمان عدالت خواهانهٔ آن را دارند حس می کنند که ما دچار چه بی توجهی ها و فاصله ها و شکاف هایی شده ایم. آن چه بعضاً در جمهوری اسلامی اتفاق می افتد (در قالب سیاست ها و رفتارها) الزاماً نسبتی با گفتمان انقلاب اسلامی ندارد. سال ۸۲ بنده مفهومی را با مرور بر اتفاقات و مصلحت اندیشی های کاذب و خلط های فاحش و توجیحات ناروا و برای دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی تحت عنوان نقد درون گفتمانی طرح کردم. به این معنا و با این نیت که ما از انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب معیار نقدی برای ارزیابی سیاست ها و رفتارهایی به دست دهیم که سنخیتی با انقلاب اسلامی ندارد. با این معیار می توان سره از ناسره کرد و به دفاع از سره ها نیز پرداخت. سیاست هایی که همخوان با گفتمان انقلاب اسلامی و اهداف آزادی خواهی و حریت، عدالت خواهی و اخلاق مداری آن است مورد تایید است، اما فاصله گیری و تعارض ها باید نقد شود. اگر نقد نشود گفتمان رقیب می آید و به حیثیت و هیمنهٔ انقلاب اسلامی که ریشه در تاریخ، هویت و خواسته های دینی مردم دارد آسیب وارد می کند.
«عماد افروغ» جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره سریال «دادستان» و تاثیرات آن در جامعه در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس گفت: بدون آن که بخواهم وارد ارزیابی فنی بشوم، سریال دادِستان به نظر من دارای مضمونی مسئله مند و مبتلا به جامعه است. کسانی که با نیازهای حداقلی و طبیعی خود دست و پنجه نرم می کنند و کسانی که درد عدالت و انقلاب اسلامی و آرمان عدالت خواهانهٔ آن را دارند حس می کنند که ما دچار چه بی توجهی ها و فاصله ها و شکاف هایی شده ایم. آن چه بعضاً در جمهوری اسلامی اتفاق می افتد (در قالب سیاست ها و رفتارها) الزاماً نسبتی با گفتمان انقلاب اسلامی ندارد. سال ۸۲ بنده مفهومی را با مرور بر اتفاقات و مصلحت اندیشی های کاذب و خلط های فاحش و توجیحات ناروا و برای دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی تحت عنوان نقد درون گفتمانی طرح کردم. به این معنا و با این نیت که ما از انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب معیار نقدی برای ارزیابی سیاست ها و رفتارهایی به دست دهیم که سنخیتی با انقلاب اسلامی ندارد. با این معیار می توان سره از ناسره کرد و به دفاع از سره ها نیز پرداخت. سیاست هایی که همخوان با گفتمان انقلاب اسلامی و اهداف آزادی خواهی و حریت، عدالت خواهی و اخلاق مداری آن است مورد تایید است، اما فاصله گیری و تعارض ها باید نقد شود. اگر نقد نشود گفتمان رقیب می آید و به حیثیت و هیمنهٔ انقلاب اسلامی که ریشه در تاریخ، هویت و خواسته های دینی مردم دارد آسیب وارد می کند.
*کارنامه خوبی در عدالت اجتماعی نداریم
وی ادامه داد: به هرحال متاسفانه اتفاقاتی که شاهدش هستیم و سراغمان آمده و کاستی هایی که با آن دست و پنجه نرم می کنیم همگی ریشه در فاصله گیری از انقلاب اسلامی دارد. اگر این انقلاب را فهم می کردیم و توجه عملی بیشتری به اهداف و ارزش هایش می کردیم این فاصله ها را نداشتیم. یکی از فاصله ها مربوط به آرمان عدالتخواهی انقلاب است. کارنامه خوبی در خصوص عدالت اجتماعی نداریم. یکی از اهداف درخشان و جاذب انقلاب اسلامی عدالتخواهی است که متاسفانه به دلیل برخی مصلحت اندیشی هایی که از نظر بنده به هیچ وجه موجه نبوده است مغفول واقع شده است.
*جای سریالهایی مثل «دادستان» در تلویزیون خالی است
در مورد سوژه اصلی این سریال نیز که مربوط به یکی از نمایندگان یا حتی برخی از نمایندگان مجلس است، تنها نمایندگان مجلس و یا افرادی که سابقه نمایندگی داشته اند شهوداً درک می کنند تا چه اندازه لابی به تصویر کشیده شده صحت دارد.
افروغ درباره ساخت این دست سریال ها و تداوم ساخت آن گفت: جای این سریال ها خالی است، امیدوارم ساخته و بدون سانسور پخش بشود. البته به ورطه تکرار نیافتد. سریال خلاقیت و نوآوری و به روز بودن خاص خودش را می طلبد.
وی درباره مباحث فنی سریال تاکید کرد: من وارد ارزیابی فنی نمی شوم. ممکن است نقدهایی هم داشته باشم، اما ارزیابی فنی کار را باید به اهلش سپرد. اما کارهای آقای ده نمکی یک تم تکراری خاص دارد که اگر این تم خاص تکرار نشود از نظر بنده بهتر است. چون این تم خاص هیچ ربطی به سوژه و متن فیلم و سریال ندارد، شاید به قول سینمایی ها به خاطر جاذبه های بصری اثر باشد.
*باید مراقبت کرد از سریال بهرهبرداری سیاسی و جناحی نکنند
افروغ در ادامه درباره تاثیرگذاری سریال در جامعه امروز گفت: سریال «دادستان» حاکی از یک آرمانخواهی و مطالبهٔ عدالتخواهی است و می تواند در راستا و ذیل گفتمان انقلاب اسلامی حساسیت بجا و مورد انتظاری در جامعه ایجاد کند. در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی یک جریان مطالبه گری را دامن می زند و بسط و نشر می دهد و این خوب است. فقط نکته اینجاست که باید مراقبت شود دیگران بهره برداری سیاسی و جناحی نکنند. من این هشدار را می دهم با شناختی که حتی از رسانه ملی دارم ممکن است رسانه ملی از این سریال ها بهره برداری سیاسی و جناحی کند. جای این نگرانی وجود دارد که از این مطالبات پاک و ناب که مربوط به گفتمان انقلاب اسلامی است بهره برداری جناحی شود.
*اگر شعارهای انقلاب را مرور کنند مخالفتی با «دادستان» نخواهند داشت
وی دربارهٔ انتقادهایی که به سریال صورت گرفته است، گفت: در جریان این انتقادها نیستم، اما مخالفت با فساد و تبعیض جزء ارزش های وجودی هر انسانی است. حتی به نظرم اگر کسی انقلاب اسلامی را بشناسد و سابقه حضور در انقلاب را داشته باشد یا شعارهای انقلاب را مرور کند مخالفتی با این گونه سریال ها نخواهد داشت. چون حداقل آن است که یادآور خاطره و یک نوستالژی است.
*جای سریالهای انتقادی و حقیقتگرا در تلویزیون خالی است
وی تاکید کرد: جای این سریال ها در تلویزیون که ادعاهای خاصی دارد، خالی است. تلویزیون هم به این مباحث توجه نکرده است. هرچند گاهی این مضامین را در برخی از فیلم های سینمایی شاهد بوده ایم که از تلویزیون پخش شده است. ممکن است برخی مفاهیم متعالی را تلویزیون کار کرده باشد، نمی خواهم از دایره انصاف خارج شوم، اما جای سریال هایی که انتقادی و حقیقت گرا باشند و رک و صریح و البته با رعایت موازین اخلاقی و آداب قضیه به هدف بزنند بسیار خالی است.
*«دادستان» به دردهای مردم توجه کرده است
وی با بیان اینکه ما کارنامه درخشانی در بحث عدالت نداریم، تصریح کرد: اگر کسی منکر این قضیه است رجوع کند به خواسته های مردم در پیمایش های ملی و داده های عینی. بیش از ۷۸ درصد مردم، مشکلات را اقتصادی می دانند و ۸۱ درصد معتقدند نارضایتی اقتصادی باعث برخی رویدادها و اعتراضات جمعی سال های اخیر شده است. معلوم است که مردم چه حس و حالی نسبت به مطالبه عدالت و برعکس نسبت به بی عدالتی دارند. در این سریال روی مطالبه عدالتخواهی و فساد اقتصادی و جریان عدالتخواهی انگشت گذاشته شده و به انقلاب و دردهای مردم توجه شده است.
وی در پایان گفت: اما نکته حائز اهمیت اینکه آقای ده نمکی باید مراقب باشد از این دغدغه ها بهره برداری جناحی نشود. بحث عدالتخواهی جناح برنمی دارند و مربوط به گروه ها و اقشار مختلف مردم است. حتی اگر افراد در حال حاضر و در ظاهر چندان گرایشی به عدالتخواهی نداشته باشند، باید دلایل و علل آن را واکاوی کرد. حداقل آن که برخی از این افراد در گذشته گرایشی به عدالتخواهی داشته اند و این سریال ها حکم یک یادآوری خواهد داشت.

یکی از تولیدات جدید مرکز سیما فیلم، سریالدادستان است که به تهیهکنندگی محمد خزاعی و کارگردانی مسعود دهنمکی ساخته و از شبکه سه روانه آنتن شده است.
دهنمکی کارش را با ساخت مستند فقر و فحشا شروع کرد. بعد از آن سراغ ساخت آثار سینمایی رفت و در طول سالهای فعالیتش دو مجموعه تلویزیونی دارا و ندار را برای نوروز ۸۸ شبکه پنج و معراجیها را سال ۹۳ برای پخش از شبکه یک کارگردانی کرد. هر دو این اثر طنز بود اما اینبار دهنمکی سراغ یک موضوع امنیتی، پلیسی و جاسوسی رفت و سریالدادستان را کارگردانی کرد که به مفاهیمی همچون عدالتخواهی، نفوذ و مفاسد اقتصادی پرداخت.
نکته قابل تامل اینکه دهنمکی در قصههای فرعی به موضوعات مهم سالهای اخیر مثل حمله داعش به مجلس هم پرداختهبود. همچنین این سریال جزو کارهای پرشخصیت و پرلوکیشن است و همین، کار سازندگان اثر را دشوارتر میکرد. گرچه قصه سریالدادستان واقعی نبود و مربوط به هیچ دولتی هم نمیشد! اما جالب است که به موضوعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرداخت کرد که حرف امروز جامعه و مردم است. البته پخش این سریال با بازتابهای مثبت و منفی فراوانی هم روبهرو شد که درباره همه حاشیهها، انتقادها و... به گپ و گفت نشستیم.
تلویزیون مردم را برای تماشای سریال آماده کرد
اگر مسیر فیلمسازی شما را مورد بررسی قرار بدهیم، متوجه خواهیم شد آثاری که برای سینما و تلویزیون ساختهاید به مفاهیمی همچون عدالتخواهی، طرح مفاسد اقتصادی و... پرداختید. این اتفاق در سریالدادستان هم پیش آمدهاست. آیا قبل از شکلگیری طرح قصد داشتید این مسیر را ادامه بدهید یا در حین گپ و گفت با مسؤولان تلویزیون به این نتیجه رسیدید؟
طرح اولیه سینمایی دادستان نوشته شدهبود و من از پارسال قصد داشتم این کار را به تولید برسانم. در این طرح، خط قصه مشخصی وجود داشت ولی وقتی با مسؤولان سیمافیلم مذاکره کردم، از من خواستند طرحی برای ساخت سریال بدهم. دو سه تا ایده هم مطرح بود و آقای رمضاننژاد، رئیس سیمافیلم ایده دادستان را خیلی پسندید و خواست این طرح در قالب سریال شکل بگیرد. من در ابتدا گفتم مضامین سریالدادستان ملتهب است، شاید آنتن تلویزیون محدودیتهایی در اینباره داشتهباشد که سینما ندارد، به همین دلیل خواستم بهدلیل نگاه متفاوتی که دادستان به مفاهیم عدالتخواهی، فساد اقتصادی و... دارد، پشت کار بایستد. پیشنهادهایی هم مسؤولان سازمان همچون آقای علیعسکری و آقای رمضاننژاد برای سریال داشتند و قرار شد طرح سینمایی با تغییراتی به مینیسریال تبدیل شود. البته شخصا درباره ساخت مینیسریال دغدغههایی داشتم و اینکه مینیسریال تا میان مردم جا بیفتد، تمام میشود و در این صورت مخاطب چندانی نخواهد داشت اما اعتقاد داشتم اگر تلویزیون نگاه متفاوتی به کار داشتهباشد و تیزر و تبلیغات درست انجام شود، مردم را برای تماشای سریال از ابتدا آماده خواهد کرد که خوشبختانه این اتفاق افتاد. البته مردم برای سریالهای مناسبتی نوروز که ۱۳ قسمت هستند، همیشه آمادگی را دارند اما این آمادگی برای مینیسریالهایی که در طول سال تولید و پخش میشود، کمتر است. بعد از رسیدن به توافقهایی از دو دوست آقایان خودسیانی و کریمی دعوت کردم تا به گروه ملحق شوند و طرح را برای ساخت یک مینیسریال بسط بدهند.

به گزارش مشرق، «امیرحسن اوصالی» گفت: آنچه هنرمند امروز باید مدرک آن باشد دو مسئله حیاتی است که اولی نسبت وی با انقلاب و دومی نسبتش با مردم است، این مردم هم شامل حاشیهنشینهای شهر میشود و هم شامل کسانی که ایستاده برای «فروشنده» دست میزنند.
وی ادامه داد: ما خواسته و ناخواسته در متنی به عنوان «انقلاب» در حال زندگی هستیم که در رویارویی با عصرمدرن در حال حرکت است و ناگزیریم نسبتمان را با آن مشخص کنیم چراکه حضور و غیبت ما در متنِجامعه در گرو نسبت ما با انقلاب نهفته است. حال رسانهای که میخواهد خوراک مردم را تأمین کند اگر نسبتی با انقلاب و مردم برقرار نکند چه فاجعهای رخ میهد؟ معلوم است! مخاطب زباله پسند میشود. جامعهای که در آن هنرمندش متعهد نباشد یقینا رو به تاریکبینی رفته و همهچیز را خاکستری میبیند و راه علاجی غیر از هایوهوی به ذهنش خطور نمیکند، و چنین جامعهای یقینا محکوم به شکست است.
وی تاکید کرد: من نه آنچه فرهادی میسازد را تکذیب میکنم و نه هرآنچه دهنمکی میسازد را تصدیق، بلکه مسئله در نسبت اثر هنری با انقلاب و رشد مردم است. وقتی ادعا میکنیم با آرمانهایی که در نظر گرفته بودیم هنوز فاصله داریم و منتقد وضع موجود هستیم، آیا نشان دادن سیاهی وظیفه هنر متعالی است یا روایت مشکلات به سمت راهحل؟ یقینا ساختن فروشنده در سینما و پایتخت۶ در تلویزیون هزینه نمیخواهد! چرا که مردم سکون را بر حرکت ترجیح میدهند. اما ساختن منصور در سینما و «دادستان» در تلویزیون هزینه میطلبد! و هزینهاش آبروست! که ننگ فیلمساز حکومتی و ارزشی میزنند و تخریب.
وی ادامه داد: سخت است در فضایی حرکتکردن که منفعت بسیاری از افراد در احمق پنداشتن مخاطب است. هرچقدر مخاطب «هزارپا» پسندتر همانقدر خیال برخی آسودهتر! یقینا هزارپا مخاطبی منتقد و مصلح و مطالبهگر پروس نمیدهد. آنچه دهنمکی به خوبی آن را درک کرده نسبت هنر با انقلاب میباشد که فیلم باید از جنس زندگی باشد و معتقد و مصلح! که نمونهاش را در اخراجیها دیدیم که مردم زیادی را با سینما آشتی داد.
وی با بیان اینکه دهنمکی اینبار با «دادستان» به تلویزیون آمده تا سودای مطالبهگری و عدالتخواهیاش را بر مخاطب نشان دهد، اظهارداشت: نکته بارز اهمیت در دادستان بهروز بودن مسائل روایتشده در اثر است که مخاطب را بهوضوح در جامعه دیده است و اینبار با نگاهی دیگر در قاب دهنمکی مشاهده میکند. حملهبهمجلس، خودسوزی، مطالبهگری، عدالت خواهی و... خیلی از مسائل دیگر که بازارشان در جامعه داغ است و بکر و دهنمکی به خوبی آن را در داستان گنجانده است و به شکلی صدای مردمی شده است در برابر مسئولینی که آمالشان سلفی با موگرینی بود!
وی اظهارداشت: اما آفتی که دهنمکی باید بدان توجه کند این است که مخاطب محتوای بیفرم را تا حدی میتواند قبول کند و با آن ارتباط بگیرد، او باید بداند برای تمامی مردم که پای جعبه جادویی در منزل نشستهاند فیلم میسازد نه فقط برای قشری خاص! کاری که دهنمکی در دادستان کرده تقریبا سرآغاز یک انقلاب در تلویزیونی است که با جومونگ و پایتخت۶ به قهقرا رفته بود و با انقلاب و مردم به کلی قطع ارتباط کرده بود.
وی ادامه داد: دهنمکی را میتوان خطشکن روایتهای ساختارشکنانه در سینما و تلویزیون دانست، او با اخراجیها جنگ را از دست روایتهای نوستالژی و همیشه پیروزی دفاع مقدس نجات و تلویزیون را از طنزهای بیمورد و تکرار سریالهای خستهکننده منقطع کرد. یقینا چنین اثری خطشکن دوربینبازیها و دوربینرودستهای بیمورد در برخی قسمتها و همچنین عدم همخوانی پرستیژ بازیگر با نقش و ارتباط آن با فرم و محتوای قصه را نیز داراست که باید در آثار بعدی دهنمکی به آنها توجه کند و امیدواریم فضا برای او تنگ نشود تا ادامه چنین مسیری را البته نه به شکل اخراجیهای ۳ در تلویزیون مشاهده کنیم.

یادم است برای ایفای نقش یک آدمی با اچ آی وی مثبت در فیلم آقای جوزانی فردی اینچنینی را دیدم و اصول کاریم به گونه ای است که باید قبل از شروع کار شبیه به فردی که می خواهم او را بازی کنم را از نزدیک ببینم. اما در کارهایی مثل دادستان دسترسی به افراد و مامورین امنیتی سخت است و نمی توان هر لحظه سوالی از این افراد پرسید. هرچند این را هم باید در نظر بگیرید که ماموران امنیتی به خاطر اقتضای کاری خودشان نباید اطلاعاتی به کسی بدهند. در قسمت ۱۵ دادستان دیدیم که صادق شهید می شود و همسرش را هم نمی بیند و احساس می کنم افرادی که در چنین موقعیت هایی زندگی می کنند، افراد خاصی هستند.
** خاطره ای از حضور در پشت صحنه این سریال دارید؟
یک روز کارشناس نیروی انتظامی آمده بود سر ضبط سریال دادستان و من باید در سکانسی رانندگی می کردم اما به دلیل اینکه گواهینامه ام را گم کرده بودم پشت فرمان ننشستم.
** تحصیلات شما در زمینه بازیگری است و کار خود را از کجا شروع کردید؟
کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد بازیگری دانشگاه سینما و تئاتر دارم و کارم را از تئاتر شروع کردم و از سال ۹۰ با کار آقای جامی وارد سینما شدم که در جشنواره مقاومت به نمایش درآمد. بعد از آن در سریال آرام می گیریم یکی از اعضای تیم عملیاتی آتیلا پسیانی بودم و بعد از آن هم در گاندو بازی کردم.
** گاندو یکی از اولین سریال های جاسوسی امنیتی بود که در تلویزیون ساخته شد و بعد از پخش نیز حواشی بسیاری برایش بوجود آمد. در گاندو نقش یکی از اعضای تیم سایبری را بازی می کردید؟
بله، در این سریال نقش یک هکر را بازی کردم و برای خودم نقش بسیار جذابی بود. به این خاطر که از دو سال قبل از اینکه نقش علی سایبری در گاندو به من پیشنهاد شود، شخصیت های هکر را خیلی دنبال می کردم و زندگی شان برایم بسیار جذاب بود. در کل شخصیت هایی که در فضای سایبری به سر می برند برایم خیلی جذابند.
** یعنی عوامل گاندو از دغدغه و علاقه شما نسبت به این نوع شخصیت ها خبر داشتند؟
نه، خیلی اتفاقی بود. اما برایم جالب بود زمانیکه من این شخصیت ها را دنبال می کردم، پیشنهاد چنین نقشی در سریال گاندو را داشتم. روزهای ابتدایی حس واقعی شدن آرزویم را داشتم. بعد از پخش گاندو کسانی که این سریال را دیده بودند فکر می کردند من واقعا نیروی امنیتی هستم و اصلا به این فکر نمی کردند من بازیگرم! تصورشان این بود که برای این سریال یکی از اعضای واقعی نیروهای امنیتی را آوردند.
** این روزها فصل دوم گاندو با نام دیگری در سکوت خبری در حال تولید است. شما در فصل دو این سریال بازی می کنید؟
هنوز مشخص نشده است و اطلاعی از آن کار ندارم تا ببینم در آینده چه اتفاقی می افتد. اما همان سال که در این سریال حضور داشتم مردم فکر می کردند شغل واقعی ام است.
** شاید به دلیل علاقه ای که به این شخصیت داشتید، خیلی باورپذیر آن را ایفا کردید.
بله درست است. از طرفی دیپلم من ریاضی بود و شاید اینکه می گویند شبیه به نیروهای امنیتی و هکرها هستی به این ربط داشته باشد که اهل ریاضی خواندن بودم.
** یعنی معتقدید اگر بازیگری خصوصیات رفتاری و اخلاقی نزدیکی به نقشش داشته باشد و بر همان اساس هم انتخاب شود، در بازخوردهای مردم موفق تر عمل می کند و مردم بهتر او را باور می کنند؟
بله اما معمولا در سینما بازیگرها را بر اساس آنچه هستند انتخاب می کنند نه اینکه بر اساس توانمندی هایشان. گاهی اوقات کارگردان و نویسنده ها زمان زیادی برای ارائه توانایی بازیگر نمی گذارند و بیشتر به داشته های بازیگر توجه می کنند. اگر دقت کرده باشید اغلب بازیگران ما چند کار پشت سر هم دارند که همه یک نوع بازی و در یک قالب را بازی کردند.
* بعد از سریال دادستان، مشغول کار دیگری نشدید؟
پیشنهادهایی هست اما هنوز به قطعیت درباره آنها نرسیدم و با پروژه ای قراردادی نبستم.
* اگر باز هم نقش های اینچنینی در قالب نیروی امنیتی به شما پیشنهاد شود قبول می کنید؟
نمی دانم واقعا. هر نقشی درست است که می تواند نیروی امنیتی باشد اما به نظرم پیچیدگی های خاص خودش را دارد. یعنی اگر گاندو را با دادستان قیاس کنید می بینید که خیلی از هم متفاوتند و اگر ببینم تفاوتی در آن کار وجود دارد و می توانم جنبه جدیدی از خودم را در آن کار نشان دهم احتمالش هست که قبول کنم اما از الان نمی توانم نظری بدهم و باید فیلم نامه را بخوانم و ببینم چقدر نقش جای کار دارد.
*جمله پایانی.
از آقای خزایی بسیار ممنونم که این فرصت را در اختیار ما قرار داد و همین جا از این دوستان تشکر ویژه ای دارم.
به گزارش فارس، مسعود ده نمکی کارگردان و محمد خزایی تهیه کنندگی این سریال را به عهده دارد. محمد کاسبی، جواد هاشمی، برزو ارجمند، علی سلیمانی، هلیا امامی، هومن برق نورد، کاوه سماک باشی، نیا شاهرخ شاهی، علیرضا استادی، سحر قریشی و ... در این سریال به ایفای نقش پرداختند.

به گزارش مشرق، این شب ها سریال «دادستان» به کارگردانی مسعود ده نمکی از شبکه سه در حال پخش است. سریالی که به طور مستقیم به زندگی شخصی و کاری نماینده های مجلس می پردازد و از طرفی نیز به ماجراهای داخل دانشگاه و حمله داعش به مجلس شورای اسلامی نیز اشاره هایی می کند.
پدرام کریمی که همزمان اجرا و نویسندگی را پیش می برد برای دومین بار بعد از معراجی ها در سریال دادستان با ده نمکی همکاری کرده است. با کریمی درباره ویژگی های قصه، محدودیت هایی که برای نگارش داشته و همچنین جزئیاتی درباره بازسازی حمله داعش به مجلس گفت و گو کردیم.
** آقای کریمی بازخوردهایی که تا به حال دریافت کردید چطور بوده است؟
-آنچه تا به حال شنیدم نظرهای مثبت بوده چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی و خدا را شکر از سریال استقبال شده و با توجه به آمار بیننده ها که به دستمان رسیده بینندههای دادستان بیشتر از سریال های دیگر بودند.
**به نظر می رسد یک بخشی از ماجرا پیرامون قصه ای است که در این سریال روایت میشود.
-دقیقاً همین است. مخاطب در وهله اول با داستان درگیر می شود و بعد برایش بازیگر و کارگردان مهم است.
** زمان پخش و شبکه مناسبی هم برای پخش در نظر گرفته شده است.
-بله به خاطر اینکه بیشتر مردم باید تا قبل از ساعت ۹ شب به خانه برسند و می توان گفت زمان خوبی است. با همه اینها در جذب مخاطب موفق بوده است.
** اما کم و بیش نقدهایی هم به سریال شما وارد شده است.
-در این مدت تنها ۵ یا ۶ نقد جدی خواندم. تمرکز نقدها روی شخصیت آقای ده نمکی است و روی سریال نبوده. اینها هم بلافاصله بعد از پخش قسمت ۳ و ۴ این نقدها را نوشتند و خیلی منطقی نیست چون که منتقد باید یک سریال را به طور کامل ببیند و در پایان آن را نقد کند و نمیشود با چهار قسمت حکمی برای یک سریال صادر کرد.
** در خلاصه قصه شما نوشته است که این سریال تخیلی است و اشاره ای به هیچ دولتی ندارد. اما در جزئیات قصه اینطور نیست و حمله داعش هم دال بر این است که قصه در همین چند سال اخیر روایت شده است.
-بله منظور این است که به دولت و گرایش خاصی اشاره نمیکنیم و منظورمان دولتها و گرایشهای مختلف است. بحث ما گفتمان عدالت خواهی است و گفتمان در یک مرحله بزرگتر صورت می گیرد و برخی از تاکید های مان در قصه برای چند دولت قبل است و ممکن است بعضی تاکیدها به همین دولت هم ارتباط پیدا کند.
** درباره شکلگیری کلیت قصه این سریال می فرمایید.
-آقای دهنمکی ایده کلی داشت که درباره نماینده ای بود که قرار بود وزیر شود و حواشی پیرامون آن. قصه هایی که تا به الان دیدیم بیشتر درباره آقا زاده ها بوده اما در این سریال قصه آقاها را می بینیم و آقازاده ها در وهله بعدی هستند و ما در این سال ها قصه هایی درباره آقاها کمتر دیدیم. از طرفی زمان کمی داشتیم برای آماده کردن فیلمنامه. در ابتدا هم قرار بود یک مینی سریال ساخته شود اما در دل کار که قرار گرفتیم و درباره شخصیت ها صحبت کردیم دیدیم که قابلیت این را دارد که سریالی با تعداد قسمت های بیشتر هم باشد.
** در پروسه نگارش آقای دهنمکی به شما مشاوره می داد؟
-بله سریال داستان دو نویسنده دارد من به همراه آقای خودسیانی نگارش آن را به عهده گرفتیم و در جلسه های مان آقای دهنمکی نیز حضور داشتند و درباره جزئیات قصه سه نفری تصمیم گرفتیم. به همراه آقای ده نمکی برخی قسمت ها ماند و یا سه بار هم توسط آقای ده نمکی اصلاحیه می خورد تقسیم کار هم به این صورت بود که تمام قسمت های دانشگاه نماینده و قسمت های مربوط به خانه هایشان و داخل سازمان را من نوشتم و قسمت های پلیسی و کلانتری و زندان را کریم خودسیانی نوشت. ما به جایی رسیدیم که نقطه اتصال با یکدیگر داشتند که آنها را با هم دیگر و به صورت مشترک پیش می بردیم که خیلی از هم جدا نیفتاد.
مجموعه ها و سریال هایی که دو نویسنده دارد خوبی اش این است که درباره شخصیت ها حین نگارش صحبت های بیشتری می شود. زمانی که این اتفاق رخ میدهد به دیدگاه کاملی درباره هر شخصیت می رسیم و طرفین کاملاً می دانند که در آن سکانس چه اتفاقی می افتد و بازخورد شخصیتی نوع و لحن دیالوگ هایشان را متوجه می شوند و زمان نگارش چند دستگی به وجود نمیآید.
** بخش زیادی از این سریال از روی واقعیت نوشته شده است اما تخیلی هم که گفتید جای سوال دارد.
-نه بخش زیادی از قصه واقعیت نیست. شما ما به ازاهای بیرونی می بینید که هر اتفاق می تواند ما به ازای بیرونی داشته باشد حتی برای مثال مستندهایی که از روی واقعیت ساخته میشوند هم دقیقاً عین واقعیت است شخصیت هایشان را نشان نمی دهند قطعاً زاویه دوربین و نوع روایت آن چیزی است که از بیرون به کار تزریق می شود حالا چه برسد به کاری که داستانی است و تخیل هم چاشنی آن شده است.
** یعنی شما به شخص مشخصی در این سریال اشارهای نداشتید؟
-نه ما به شخص حقیقی اشاره ای نداشتیم اما یک لحظاتی می بینیم که یک دوره را نشان می دهد که نماینده میخواهد رای اعتماد بگیرد و این در واقعیت وجود داشته و ما حالا بخشی از آن را برای قصه برداشتیم اما برای مثال در قسمت ۳ که حمله داعش به مجلس بود این واقعیت را نشان دادیم.
** این قسمت را شما به نگارش در آوردید؟
-بله قسمتی که به حمله داعش به مجلس برمیگشت عین واقعیت است و منطبق بر واقعیت است و هر آنچه اتفاق افتاده را به تصویر کشیدیم.
** برای سکانس حمله داعش به مجلس چه اطلاعاتی از طریق چه ارگانی به شما داده شد؟
-بخشی از این اطلاعات توسط فیلمهایی بود که به دست ما رسید فیلم هایی که از دوربین های داخل مجلس استخراج شده بود که حدود ۳۰ فیلم بود و بخش های مختلف داخل ساختمان بود و حدود ۱۰۰ صفحه گزارش و مصاحبه با آدم هایی که آن روز آنجا بودند. این مصاحبه ها از جاهای مختلف و با پیگیری آقای ده نمکی به دستمان رسید. یکی از آنها حراست مجلس بود. حتی برخی پلان ها دقیقا عین دوربینهای مدار بسته مجلس گرفته شد. سعی کردیم عین واقعیت را نشان دهیم.
یادم هست یکی با تعجب گفته بود در آن روز حمله ایندهمه گلوله شلیک شده بود؟ و من گفتم بله حتی در واقعیت تعداد گلوله ها بیشتر از این بود و ما به خاطر اینکه در هر قسمت ۴۵ دقیقه باید می گرفتیم به خاطر محدودیت زمانی باید در این زمان می گنجید.
** در زمان حمله داعش به مجلس در فضای مجازی فیلم های زیادی منتشر شده بود و مردم مستند هایی را دیده بودند. همین ماجرا برای شما حساسیت ایجاد نمیکرد که مردم سریال تان را با سکانس های واقعی این حمله قیاس کنند.
-دقیقا حساسیتمان به همین خاطر بود و آقای ده نمکی هم از ما خواستند که عین به عین واقعیت را بنویسیم که خدای نکرده یک وقت خانواده شهیدی از ما دلگیر نشوند و باید بدانید که قبل از پخش این یک قسمت حفاظت مجلس آن را دیده بودند و تائید کردند و تعجب کردند که چطور تا این اندازه واقعی تصویر شده است.
نظر ما نویسنده ها این بود که یک قسمت کامل به حمله داعش اختصاص ندهیم چون که از کلیت و اصل قصه دور می شدیم اما آقای ده نمکی تاکیدشان این بود که بالاخره در یک جایی از تاریخ باید این حمله ثبت شود و بهترین جا هم همین جا است.
** اتفاقاً این هم جای سوال است که حمله داعش به مجلس چه کارکردی در قصه شما داشت؟
-نظر ما هم همین بود که به لحاظ نگارش و فنی یک قصه فرعی به داستان اصلی مان اضافه نکنیم اما یک اتفاقی در تاریخ کشورمان افتاده که تنها جایی که می شد به آن پرداخت همین جا بود و ممکن بود فرد دیگری به این حمله ورودی نداشته باشد در ادامه ما گفتیم بهتر است در این سریال یک جایی را بگنجانیم که مردم بدانند در برهه ای چه اتفاقی در کشورشان افتاده است. به خاطر همین دیدیم این موضوع ارجح تر است به مسائل فنی فیلم نامه.
** چرا حمله داعش به حرم امامخمینی(ره) را نداشتید؟
-نه آنجا مثل مجلس گسترده نبود. اما کوتاه به این هم اشاره کردیم. حمله داعش به حرم مطهر آنقدر ابعاد وسیعی نداشت به خاطر همین در سریال در دوربین ها فقط این جمله را می بینیم.
** برای نگارش این یک قسمت چقدر دچار مشکل شدید؟ با توجه به اینکه اطلاعات لازم نیز در اختیارتان بود.
-این مصاحبه ها و فیلم ها در فضای مجازی هم قابل رویت هستند اما اینکه باید نعل به نعل واقعیت به این قصه ورود میکردیم کمی کار را سخت تر می کرد که مبادا بازمانده های این حادثه ناراحت شوند.
**بعد از پخش بازخورد مثبتی از خانواده شهدا داشتید؟
-خیلی زیاد. حتی خانواده شهدا بیانیه ای هم دادند و تشکر کردند و خیلی راضی بودند و همین برای ما کافی بود و نشان می دهد کار به درستی رسالتش را انجام داده است.
** بخشی از این قصه فضای دانشگاه و دانشجوها را روایت میکرد چقدر خودتان در این فضاهای دانشجویی حضور داشتید با توجه به اینکه خودتان هم دانشجوی دانشگاه در رشته هنر بودید.
-بله ما از این فضا دور نبودیم در کنار آن سابقه نگارش سریال معراجیها را هم داشتیم و آن سریال هم قصه دانشجویی را روایت میکرد.
** در بخش هایی می توان گفت دادستان در تکامل اتفاق هایی است که در معراجی ها رخ داد.
-بله. ما در دوران دانشجویی مان از این فضا دور نبودیم و چه بسا در دانشگاه هنر احساسی تر با این موضوع ها برخورد می شد اتفاقا آن زمان دانشجوی ما تحولاتی در دولت ها رخ داد که یادم هست خیلی شدیدتر از این بود که در سریال نمایش دادیم.
** یعنی شما از اتفاقهایی که پیرامون خودتان در همان سال های دانشجویی رخ می داد برای این سریال وام گرفتید؟
-بله قطعا. در همان دوره آقای ده نمکی آن در دانشگاه ها سخنرانی می کردند و از فضای دانشگاهی دور نبودند. آن زمان ها یادم است فضای دانشگاه ها بیشتر احساسی بود اما الان بیشتر عقلانی شده است و دانشجوهای الان با زمان ما متفاوتند اما خب شباهت هایی هم دارند.
** در این بین افرادی هستند که سریال دادستان را به شعارزدگی متهم می کنند نظر شما در این باره چیست؟
-شعار برای این سریال است مگر غیر از این است؟! از طرفی مگر میشود در یک سریال درام اجتماعی از شعار استفاده کرد؟ در صورتیکه شعار برای ذات سریال دادستان است و شعار اصلا بد نیست. به این معنی که مفهوم کوتاه و خلاصه شده یک جمله میشود شعار. اما در کل ذات این سریال می طلبد که در آن شعار دهیم.
** سریال دادستان خیلی با جسارت به بیان برخی موارد پرداخته است که ممکن است مثل سریال هایی مثل خانه امن و گاندو منجر به ایجاد گلایه و دلخوری شود. این موضوع شما را دچار محدودیت نمی کرد؟ با توجه به اینکه از خیلی خط قرمزها در بخش دیالوگ ها عبور کردید.
-ما خط قرمزی را رد نکردیم. واقعیت این است که تا به حال این حرف ها بیان نشده بود و این دفعه اول بود. ما درباره گفتمان عدالت خواهی صحبت می کنیم و مطالبه گری که خاص عصر ما هست و برای بیانش تازگی وجود دارد چراکه حرف هایی است که تا به حال در جایی بیان نشده است.کلیت این است که حرف عجیب و غریبی زده نشده است. حتی حراست یک سازمان وقتی متوجه شد من نویسنده دادستان هستم تشکر کرد و گفت خیلی ممنون که حرف مردم را در سریال تان می زنید.
اینها حرف مردم است و رسانه نیز حرف مردم را پخش می کند.
گاندو سریال سیاسی نبود بلکه پلیسی امنیتی بود و حرف هایش طعنه می زد و وزن پلیسی امنیتی اش می چربید به وزن سیاسی اش. هر نکته ای که فکر کنید خط قرمز است می شود در رسانه مطرح کرد اما نوع گفتن و ادبیات گفتنش مهم است که به کسی برنخورد. آقای ده نمکی این هوشمندی را دارد و می داند کجا در چه فیلمی و در چه موقعیت و چه سالی این حرف ها زده شود.
** اصلی ترین هدف این سریال دعوت مردم به سمت مطالبه گری است؟
-بله زنده کردن فرهنگ مطالبه گری است که خواستگاهش دانشجوهای دانشگاه هستند. مضمون سریال همین است و حرف اخلاقی سریال همین گفتمان عدالت خواهی است.
** شما در نقش انتخاب بازیگرها حضور داشتیم و به آقای دهنمکی مشورت می دادید؟
-بله نویسنده ها در کل شکل مشورتی در انتخاب بازیگران دارند دلیلش هم این است که تنها فردی که به متن ها و شخصیت ها اشراف دارند نویسنده است و در کارها مشورت با نویسنده ها صورت می گیرد و در نهایت کارگردان و تهیه کننده نظر قطعی را اعلام می کنند ممکن است از نظر من برخی از بازیگران این سریال مناسب نباشند اما به خاطر محدودیت زمانی ما و شرایط تولید توانسته باشیم از بازیگری استفاده کنیم. اما در کل که قسمت های پخش شده سریال را می بینم متوجه شدم که چیزی از کار بیرون نزده و همه بازیگرها سرجایشان به درستی قرار گرفتند.
** خلق و طراحی هر کدام از شخصیت ها چطور انجام شد؟
-برخی مواقع فیلمنامه ها بر اساس شخصیت ها نوشته می شوند که فیلم نامه محکم تری هم دارد اما برخی مواقع نه و شخصیت ها بر اساس داستان طراحی می شوند و دادستان طوری بود که داستان شخصیت ها را به فیلم نامه نویس معرفی می کند.
** با توجه به نزدیکی به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پخش این سریال قبل از این زمان، گویی می خواستید با پخش بری دیالوگ ها به تبلیغ انتخابات بپردازید.
-بله درست است چنین موضوعی آگاهانه بود و ما پیشبینی میکردیم که زمان پخش ما نزدیک به زمان انتخابات باشد. این حرفها حرفهای عجیب و غریبی هم نیست و حرف هایی بوده که در گذشته هم بوده جمله هایی شبیه اینکه زمانی که می خواهید رای بدهید حواستان را جمع کنید که به چه کسی رای می دهید.
** از اجرا فاصله گرفتید؟
-چون هم نویسندگی و هم اجرا می کنم نمی توانم همزمان هر دوی اینها را جلو ببرم. چون هر کدام شان زمان خاص خود را میخواهد مخصوصاً فیلمنامه که تمرکز زیادی هم میخواهد. وقتی که فیلمنامه دستم می گیرم دیگر پیشنهاد اجرا قبول نمی کنم و زمانی که از کار نویسندگی فارغ می شوم به سمت اجرا می روم. سعی میکنم که تعادلی بین این دو برقرار کنم. البته تمرکز اصلی هم روی فیلمنامه نویسی است و نویسندگی را ترجیح می دهم.
سریال «دادستان» به کارگردانی مسعود ده نمکی هر شب از شبکه سه سیما پخش می شود.

«دادستان» قبل از انتخابات پخش میشد، بهتر بود
مسعود ده نمکی، کارگردان و سرپرست گروه نویسندگان «دادستان» میگوید: طرح اولیه «دادستان»، یک فیلم سینمایی بود که سال گذشته می خواستم بسازم ، ولی به دلیل شیوع ویروس کرونا نشد و برای اینکه این طرح سینمایی گسترش پیدا کند دو نویسنده به گروه اضافه شد و قصه را بسط دادیم و نوشتیم تا در قالب 16 قسمت برای تولید آماده شد.
وی درباره به کارگیری بازیگران ثابت ساختههای پیشین خود در این سریال توضیح میدهد: بخشی از بازیگران در آثار قبلی با ما همکاری داشتهاند، ولی در «دادستان» نقشی متفاوت ایفا کردهاند، مثلاً بهنوش بختیاری نقش متفاوتی داشت. بعضی از بازیگران هم جدیداً اضافه شدهاند مثل هومن برق نورد که در اینجا نقشی جدی دارد. به نظرم همه بازیگران به خوبی ایفای نقش کردهاند و این همکاری و همدلی سبب شد «دادِستان» این قدر به دل مردم بنشیند.
ده نمکی در پاسخ به این مطلب که کارهایی که میسازید واکنش برانگیز هستند، رمز آن چیست، توضیح میدهد: نوع نگاه و پرداختن به مضامینی که کمتر سمتش میروند یا دغدغهاش را دارند واکنش برانگیز است و حرف را باید در زمان خودش زد.
وی ادامه میدهد: به هر حال ما آن موقع که سریال «دارا و ندار» را برای شبکه پنج ساختیم، دیدیم که بسیار استقبال شد و تنه به تنه شبکههای پرمخاطب دیگر زد، یا زمانی که سریال «معراجیها» ساخته شد تاثیر اجتماعیاش این بود که بعد از آن در خصوص دفن پیکر شهدا در هیچ دانشگاهی مسئلهای نداشتیم و به بسیاری از شبهات پاسخ دادهشد. حالا هم درخصوص سریال «دادستان» خیلیها فکر میکنند مطالبهگری یعنی سیاهنمایی، یعنی نقد انقلاب و دستاوردهایش. «دادِستان» سعی میکند هم حرف مردم را بزند و هم به سمت سیاه نمایی نرود.
به گفته وی، بعضیها هم مخاطب خاص سریال هستند که بهشان برمیخورد. الان میبینیم بسیاری از آقازادههایی که در مسندها قرار دارند با استفاده از رانت و ملاک و معیار در مسئولیتها و رابطه و لابیهای پشت پرده بودهاست. آنها وقتی سریال را میبینند واکنش نشان میدهند، یا به هر حال بعضی از اصحاب قلم دغدغهای غیر از نقد سریال دارند. یک روزنامه نمیتواند علیه سریالی که قسمت اول آن پخش شده، شش مطلب بزند و این نشان میدهد که از قبل مطلب داشته و همزمان با پخش سریال آنها را منتشر کردهاست.
این نویسنده و کارگردان می افزاید: این مضمون شمشیر دو لبه است و اگر آن را کارگردان دیگری میساخت ممکن بود به ضد خودش تبدیل شود. به هر حال من حرفهای خودم را زدم و مخاطب خودش را داشت.
ده نمکی در پاسخ به این پرسش که بعضیها صداوسیما را سازمانی محتاط میدانند، چه اتفاقی افتاد که «دادستان» را با این موضوع حساس پخش کرد، توضیح میدهد: مسئولان سازمان در هر دورهای اجازه دادهاند که کارها ساخته شود و هم من حرفم را زدهام و هم سازمان مخاطبش را داشته، یعنی معاملهای برد - برد بودهاست. اگر این مضمون را به جای تلویزیون در سینما میساختم، آورده بیشتری برایم داشت و شاید زمان کمتری صرف میشد، ولی وقتی سریالی را میسازم سازمان ملاحظاتی دارد و من هم ملاحظاتی دارم، ولی وقتی با تعامل و همراهی باشد این همکاری نتیجه مثبتی دارد. هرچند درخصوص «دادستان» هجمهها بیشتر به این سمت بود که سازمان و مسئولانش را ترغیب کنند که دست به سانسور بزنند و مضامین التهابآور قسمتهای بعد مطرح نشود. این یک حمله سازماندهی شده بود و اینگونه که شما فکر میکنید، نبود، بلکه جریان نقد سینمایی رسانهای در پس آن بود.
وی با اشاره به تعامل خوب سازمان در ساخت این سریال و زمان پخش آن، میگوید: اگر جای سازمان بودم از این ظرفیت استفاده بهتری میکردم. شما میدانید که آمار مخاطبان بالاست، مخاطب ما مخاطب کف خیابان است و حتی نمیخواهد آن را از طریق فضای مجازی ببیند، کارگر، روستایی زحمتکش، شهرستانی و همه آنهایی که دغدغه عدالت دارند سر ساعت سریال را نگاه میکنند، به هر حال این جهش در جذب مخاطب میتوانست به صورت مثبت تری جلوه داده و به مردم منتقل شود، از بعد تبلیغاتی عرض میکنم.
ده نمکی در پاسخ به این پرسش که چرا سریال را در 16 قسمت تولید کرده، تصریح میکند: به دنبال این بودم که با ضرباهنگی تند با بیننده صحبت کنم. اگر قرار بود بر اساس استانداردهای مرسوم سریال سازی آن را بسازم می توانستم تا ۳۰ قسمت قصه را پیش ببرم. قصد من این بود که استاندارد جدیدی در سریال سازی در زمینه ضرباهنگ به مخاطب ارائه دهم که مورد استقبال هم واقع شده است، یعنی مخاطب با سریالی نفسگیر روبهروست.
وی ادامه میدهد: اگر جای مسئولان سازمان بودم این سریال را قبل از انتخابات روانه آنتن میکردم، چون تاثیر اجتماعی بیشتری داشت.
این کارگردان به هدفگذاری و انتظاراتش از ساخت «دادستان» اشاره میکند و میافزاید: به نوعی میتوان گفت که گفتمان عدالت پاشنه آشیل کارهای من است؛ از مستند «فقر و فحشا» گرفته تا «رسوایی 1 و 2»، «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟»، «دارا و ندار» و اکنون هم به طور عیانتر «دادِستان». به نظر من در این مرحله نگاه جدیدتری به بحث عدالت و مطالبهگری لازم بود. یک نقد درون گفتمانی هم در خصوص مطالبهگری صورت پذیرفت که حساسیت برانگیز بود.
وی اضافه میکند: اکنون که سریال به پایان رسیده می توانم بگویم که شخصیت دانشجو و حتی ابوذر به نوعی خاطرات خودم است یا حتی سخنرانیهایی که در مجامع دانشجویی درباره عدالت دارم، حرفهایی است که به صورت دیالوگ درآوردهام؛ یعنی چیزهایی که شاید نسل قبلی در تیترهای نشریه میدید، تبدیل به دیالوگ شده است.
کارگردان سریال«دادستان» میافزاید: در بازخوردهایی که از مردم در صفحات شخصی خودم و ارتباط مستقیمیکه با آنها دارم، میبینم که بخش زیادی از مردم احساس میکنند حرف دلشان در«دادستان» زده شده و فکر میکنم تماسهایی که با روابط عمومی سازمان صداوسیما داشتهاند هم، همین گونه باشد. به هر حال مخاطبان تعجب کردند که سازمان با این صراحت وارد گفتمان در حوزه سریالسازی شدهاست.
وی تصریح میکند: فیلمها و سریالهای دیگر هم با این مضمون ساخته شده، البته نگاه من به این موضوع متفاوت است، مثلاً درباره فقر و فحشا، فیلم خیلی ساخته شده و حتی خیلی شفافتر و بیپردهتر بوده، ولی مستند «فقر و فحشا»یی که من ساختم ماندگار شده و میلیونها نسخهاش در بین مردم پخش و دیده شد و این به نوع نگاه من برمیگردد.
وی در این گفتوگو به همکاری با محمد خزاعی در نخستین تجربه سریالسازی اش اشاره میکند و میافزاید: چون نخستین تجربه سریالسازیاش بود کار سختی را بر عهده داشت. آنهایی که با من کار کردهاند میدانند که سرعت در فیلم برداری به خصوص در کارهای مهیج و کنشی به خصوص با صدها هنرور در اوضاع کرونایی بسیار سخت است، ولی با یاری عوامل گروه،«دادستان» به سرانجام رسید و از همگی آنها تشکر میکنم.
ورود به نقش های متفاوت
سیدجواد هاشمی، بازیگر نقش شیرانی، مسئول دفتر و مشاور یکی از نمایندگان مجلس در قصه میگوید: رفاقت من با آقای ده نمکی به قبل از «اخراجیها» برمیگردد و دلیل آن این است که اندکی وارد نقشهای متفاوت شدهام، برای این که جامعه بپذیرد که ما بازیگریم و در هر نقشی بازی میکنیم.
وی اضافه میکند: «دادِستان» کاری سیاسی و اجتماعی و پر از خط قرمز است. بدون شک، طرفدار، منتقد و حتی معترض دارد و این طبیعی است.
بازی در نقش قاضی متظاهر
رضا توکلی در این سریال ایفاگر نقش یک قاضی جاسوس است. او با بیان اینکه در گذشته برای بازی در همه آثار «ده نمکی» دعوت شده بودم و بر اساس موقعیت و تداخل کاری نتوانستم در آخرین اثر با او همکاری کنم، افزود: به طور حتم مسعود ده نمکی با شناختی که از من داشت مرا برای بازی در سریالش انتخاب کرد و پیش از این در سریال «دارا و ندار» با او همکاری داشتم.
وی اضافه میکند: نقش این قاضی چندوجهی است و من به دنبال فرصتهای این شکلی هستم که بتوانم چالش به وجود آورم. وقتی فیلمنامه را خواندم و کارگردان در باره نقش توضیح داد، بازی در سریال را پذیرفتم. نقشهایم را که بررسی کنید، میبینید اگر نقش کوتاهی هم پیشنهاد داده شده، کاملاً متفاوت بوده که بازی در آن را پذیرفتهام. ما مشابه این شخصیت را در جامعه داریم.
مطالبهگری و عدالتخواهی «عماد»
کاوه سماک باشی، بازیگر نقش «عماد فاتحی» که در رأس نشریه اینترنتی «دادستان» است با برخی از دانشجویان دست به افشای فساد مسئولان از جمله نمایندگان مجلس میزند. او درباره دلایل پذیرش نقش خود در این سریال توضیح میدهد: هنگامیکه فیلمنامه را مطالعه کردم شخصیت «عماد فاتحی» نظرم را خیلی جلب کرد، چون یکی از شخصیتهای اصلی سریال بود و میدانستم این شخصیت با توجه به راهنماییهای کارگردان دیده خواهد شد. خیلی خوشحال شدم وقتی با آقای دهنمکی صحبت کردم و گفت که همین نقش را برایت در نظر گرفته بودیم.
او میگوید: «عماد» نقشی بود که از ابتدا دوستش داشتم و فیلم نامه را بیش از پنج، شش بار مطالعه کردم. «عماد» انسانی مطالبهگر، باسواد و عدالتخواه است. او مثل خیلی از جوانان هم سن و سالش میتوانست دنبال این داستانها نباشد، ولی دغدغه اجتماعی دارد و مطالبهگر است. «عماد» و دوستانش پایگاه اطلاعرسانی به نام دادستان را راه انداختهاند و از مسئولان و نمایندگان انتقاد میکنند و به مطالبه گری و افشاگری دست میزنند. «عماد» شخصیتی است که به راحتی قانع نمیشود. او یک نخبه در زمینه کامپیوتر است و در طول داستان، عوامل تروریست نتوانستند او را از میدان خارج کنند.

به گزارش مشرق، سهیل سلیمی کارگردان سینما در وبلاگ خود نوشت: گفت: شهید باکری میگفت؛ جنگ که تمام شود، رزمندهها سه دسته میشوند. گروهی سرخورده و پشیمان میشوند، گروهی غرق در نوستالژی جنگ میشوند، و گروهی به جبران دوران جنگ به دنیا میچسبند و پول درآوردن. اما من به دستهی چهارمی، میاندیشیدم که از جامعه طلبکار نیست، دنیاگرا نیست و مبارزه برای احقاق حق در برابر باطل را جنگی ابدی و ازلی میداند.
وقتی مستند پرترهی مسعود دهنمکی را ساختم، نام مستند را با همین توجیه "دستهی چهارم" گذاشتم. او در جنگِ بین حق و باطل محکم ایستاده، هنوز پشت خاکریز و سنگر، پشت سلاحش نشسته و اباطیل را هدف گرفته، اسلحهاش فیلم است که این بار با دادستان فشنگگذاریاش کرده. دادستان، دادی است که در گلوی خیلیهای ما بغض کرده بود و مسعود عزیز، فریادش کرد. اگر پیشاپیش به آن میتازند و نقد مغرضانه میکنند، میخواهند از اربابان گردنکلفت و پدرخواندههای رانتخوارشان دفاع کنند.
اما این دسته چهارمی سمج، برای حق مردم، دکوپاژِ عادلانه میکند و میزانسنِ حق میچیند و دیالوگهای بغضآلودِ ماندگار مینویسد.

کاوه سماکباشی بازیگر سریال دادستان در گفتوگو با خبرگزاری حوزه اظهار کرد: خیلی خوشحالم در این کار به عنوان بازیگر حضور دارم، البته برایم قابل پیشبینی بود این سریال خواهد توانست باعث استقبال مخاطبان مواجه شود، اما اینکه تا به این اندازه سریال مورد توجه مردم قرار گیرد در تصور نبود. درباره این سریال هم این اندازه بگویم که در کوچه و خیابان با هرکسی که روبرو میشوم از خوبیهای آن میگوید.
وی دلیل موفقیت این سریال را چنین توصیف کرد: مهمترین دلیل برای موفقیت این سریال یک امر است، آنهم اینکه «دادستان» حرف دل مردم را زده است. مسعود دهنمکی کارگردان این کار سالها سابقه فعالیت رسانهای داشته و سردبیری نشریات مختلف را هم انجام داده است. برای همین به خوبی به نیازهای جامعه و مردم آشناست این کار یک پیام ویژه دارد آنهم مطالبهگری و عدالتخواهی است که از طریق اعتماد و دوستانش در نشریه دادستان انجام میشود.
این بازیگر ادامه داد: تا به حال به یاد ندارم سریالی نظیر «دادستان» تولید شده باشد که در آن مسئولان به چالش کشیده شده باشند. در همین رابطه جا دارد از مسئولان تلویزیون نیز تشکر کنم که با حمایتهای خود شرایطی پیش آوردند که این اثر تولید شود. برای همین امیدوارم دادستان پیشرو کارهایی باشد که در آنها مطالبات مردم از مسئولان به صورت جدی مطرح میشود.
سماکباشی در پاسخ به این سوال که آیا این دست فیلمها را تنها فیلمسازانی نظیر دهنمکی قادر به ساخت هستند؟ چنین پاسخ داد: من به اینگونه موضوعات ورود پیدا نمیکنم، ولیکن میدانم ممکن است عدهای تنها با شخص دهنمکی مشکل داشته باشند برای همین آن را به آثارش نیز تعمیم میدهند، درصورتیکه این مشکل داشتن نباید به کارهای او تامین پیدا کند، بلکه باید منصفانه خود اثر نقد شود.
این بازیگر ادامه داد: دوره نقدهای مغرضانه گذشته است، چون مخاطب به دانش لازم در حوزه سینما دست یافته و به خوبی درک میکند چه نقدهایی از روی دلسوزی و دانش سینمایی صورت گرفته و چه نقدهایی بر پایه غرضورزی استوار است. ولی یک نکته ویژه وجود دارد، آنهم اینکه هیچ کس حتی کسانی که با دهنمکی مشکل دارند نمیتوانند این نکته را نادیده بگیرند که تمامی کارهای وی با استقبال مردم مواجه شده است، هرچند شاید همین مطلب آنها را آزار میدهد.
سماک باشی یادآورشد: سریال «دادستان» یک اتفاق خوب دیگر را هم رقم زده است، آنهم اینکه سریال شرایط گفتوگو را پیرامون یک اثر برای همه به صورت یکسان فراهم کرده است. یعنی مخاطبان عام و خاص تماشاگران خاص میتوانند پیرامونش گفتوگو کنند. این اتفاقی است که تا به حال کمتر در تولیدات تلویزیونی رخ داده است.
سماک باشی درباره ویژگیهای اخلاقی دهنمکی چنین توضیح داد: طی چهار ماهی که با این فیلمساز کار کردم، یک بار هم اخلاق ناخوش از او ندیدم. وی به شدت انسانی اخلاقگراست که به همه عوامل با احترام رفتار میکند، بهنحویکه یک بار نیز صدای بلند یا توهین وی را به یکی از عوامل شاهد نبودم. درباره دانش سینمایی وی نیز باید بگویم به شخصه وی را فردی با دانش در این حوزه دیدم که اطلاعاتش بسیار به روز است.
وی درباره برخی انتقادات پیرامون تیم بازیگری سریال، اینگونه جواب داد: وقتی عدهای نمیتوانند به سریال نقد منطقی داشته باشند به چنین بهانههایی رجوع میکنند. این سریال در نقشهای اصلی از بازیگران کاملاً حرفهای بهره برده است و در نقشهای فرعی نیز از بازیگران جوان و تئاتری استفاده کرده است. در این میان یک سوال از کسانی که معتقدند کست بازیگری ضعیف است، دارم؟ اگر بازیگران جوان و تئاتری در چنین کارهایی حضور نداشته باشند پس چه زمانی قرار است استعداد خود را نشان دهند.
بازیگر «دادستان» در پاسخ به شعاری بودن برخی انتقادات گفت: این نقد هم به نظرم همانند انتقاد قبلی است. آیا حرف زدن از مطالبات مردم شعار محسوب میشود؟ آیا اگر در سریالی گفته شود چرا باید مسئولان فرزندانشان را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند شعار است؟ نکته دیگر در این رابطه این است که چرا هرگاه در خصوص موضوعات انقلابی حرف زده میشود آن را با برچسبهایی چون شعاری بودن کنار میزنیم آیا ما هشت سال جنگ نکردیم؟ آیا جوانان ما شهید نشدند؟ پس چرا وقتی از آنها میگوییم سریع باید با چسب شعاری بودن آنها را نقد کنیم.
مسئولی که روزی از دیوار سفارت امریکا بالا رفته امروز فرزندش در آمریکا تحصیل میکند؟
وی در پایان بیان کرد: در این سریال گفته میشود چرا مسئولی که روزی از دیوار سفارت امریکا بالا رفته امروز فرزندش در آمریکا تحصیل میکند؟ این سوال بسیاری از مردم است پس به آن نمیتوان شعار گفت. البته شاید عدهای برای این که منافعشان از مطرح شدن چنین سخنانی به خطر میافتند سعی میکنند با بهانه های بیمنطق به نوعی چنین آثاری را حاکم نشین کنم لازم به ذکر است این سریال نمیخواهد همه مسئولان را زیر سوال ببرد همانگونه که در خود مجموعه بیان شده دادستان متعلق به هیچ نهادی نیست، بلکه نوک پیکانش رو به کسانی است که به اسم انقلاب کارهای آنچنانی میکنند.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مینیسریال «دادستان» به کارگردانی مسعود دهنمکی و تهیهکنندگی محمد خزاعی از مرز ۲ میلیون بازدید در تلوبیون گذشت. مینی سریال «دادستان» که با موضوع پلیسی معمایی مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته است، در مدتزمان کوتاه دو هفته و در حال حاضر تا قسمت ۱۴ به بازدید ۲ میلیون و ۲۳۳ هزاری در سایت تلوبیون رسیده است.
گفتنی است «دادستان» یک مینیسریال ۱۶ قسمتی است که در میان سریالهایی که در بیش از ۴۰ قسمت آماده میشوند، این میزان مخاطب تا قسمت ۱۴، رقم چشمگیری است.صریحگویی این سریال توانسته علاوه بر مخاطبان تلویزیون، نظر اساتید و منتقدان را نیز به خود جلب کند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز مطالبهگری و گفتمان انقلاب اسلامی را که مدنظر سریال است پسندیده و کار را تحسین کردند.
محمد کاسبی، سیدجواد هاشمی، هومن برقنورد، برزو ارجمند، علی سلیمانی، بهنوش بختیاری، سحر قریشی، علیرضا استادی، کاوه سماکباشی، اصغر نقیزاده، هلیا امامی، رضا توکلی، محمود مقامی، نگار فروزنده، نیما شاهرخشاهی، مجید شهریاری، شیوا خسرومهر، فریبا ترکاشوند، فرجالله گلسفیدی، ابراهیم کوخایی، حمید متقی، مختار ثائقی، مریم وانشانی، یاسمن ترابی، مجید قادری و... در سریال «دادستان» بازی میکنند.

به گزارش مشرق، محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم درباره سریال "دادِستان" و موضوعی که این سریال دنبال میکند گفت: سریال "دادِستان" در قیاس با دیگر کارهای سازنده اثر (مسعود دهنمکی) به عقیده من یک قدم روبه جلو به شمار میآید.
وی افزود: دهنمکی پیشتر کارهایی که ساخته بود در یک حال و هوا بود و عموما ضعف فیلمنامه داشت؛ این کار با وجود گروه نویسندگان حرفهای که کنار ایشان قرار گرفتند نقصها برطرف شده و یک سریال قابل قبول است و برای سازنده گام رو به جلو است.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: سریال نسبت به آثار دیگر تلویزیون متفاوت است. سریالهای خانوادگی با مضامین شبیه به هم در تلویزیون تولید و پخش میشود. سریال با این ریتم و فرم در تلویزیون میتوان به جرأت گفت که نداشتیم. این به عنوان یک تحول در رسانه ملّی محسوب میشود و سریالی متفاوت با آثار دیگر روی آنتن رفته است که خود این نکته مثبت سریال است.
کوشکی در پایان خاطرنشان کرد: با ساخت و پخش یک سریال ما شاهد گفتمانسازی در جامعه نخواهیم بود. البته موضوعاتی که در سریال طرح میشود بسیار متفاوت و خوب است. اگر قرار است از طریق رسانه یک پدیده به گفتمان تبدیل شود باید سریالهای متعددی با آن مضمون خاص ساخته شود. اگر میخواهیم یک مفهوم به یک فکر رایج تبدیل شود باید سریالهای بیشتری ساخته شود تا یک مفهوم به یک گفتمان تبدیل شود.

به گزارش مشرق، محسن علیاکبری تهیهکننده با سابقه سینما و تلویزیون درباره سریال «دادستان» و ارتباط آن با مخاطب گفت: سریال «دادستان» به نظرم در میان سریالهای پنج ساله اخیر سیما از یک نوآوری و خلاقیت برخوردار است. این مجموعه چه به لحاظ ریتم و چه به لحاظ محتوا بسیار خوب آماده و پخش میشود.
وی ادامه داد: داستان پلیسی معمایی که در دل داستان جنبش دانشجویی روایت میشود و ریتم تند و جوانپسندی که دهنمکی برای این سریال انتخاب کرده مخاطب را با خود به خوبی همراه می کند. این ریتم تند و مناسب در سریالها کمتر دیده میشود و اتفاقا سریال به قدری خوب داستانش را روایت میکند که بیشتر جوانها و نوجوانها با آن همراه شده و خواسته این نسل از سازندگان این نوع سریالهاست. این دست سریالها مخاطب خوبی را میتواند با خود همراه کند و ما باید پیامهایی که میخواهیم به مخاطب این نسل (جوان و نوجوان) انتقال دهیم در قالب این نوع سریالها باشد.
تهیهکننده فیلم سینمایی «استرداد» در ادامه درباره محتوای سریال گفت: از نکات مثبت این سریال شفافگویی آن است؛ اختلاف بین نسلها و آنچه که تا به امروز از آقازادگی شنیده و دیده بودیم را تغییر میدهد. پسر که مربوط به نسل امروز و پس از انقلاب است، در سلامت است و پدر در اشتباه مسیر را طی میکند که از نکات قابل توجه سریال به شمار میآید. در این مجموعه به مباحث سیاسی روز توجه شده و از همه مهمتر داستان از دل دانشجو و دانشگاه روایت میشود و فضای دانشگاهی را به خوبی به نمایش گذاشته است.
وی در ادامه تاکید کرد: به نظرم فضای جدیدی را با نمایش «دادستان» در رسانه ملی شاهد هستیم که نشان میدهد مدیران رسانه ملی به خوبی به نیازهای مخاطب توجه داشته و شجاعانه در تولید و پخش سریال با گروه سازنده (دهنمکی و خزاعی) همراهی کردند که بسیار قابل تقدیر است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، یزدان عشیری عضو جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران درباره سریال "دادستان " و موضوعی که در آن مطرح میشود در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: این مجموعه به لحاظ ریتم، فرم روایی، جذابیتهای بصری و بازیها و ... مانند سایر آثار ده نمکی موفق است و نسبت به استانداردهای تلویزیون چند گام جلوتر. در قیاس با اغلب سریالهای تلویزیون دارای سر و شکل بهتری است. مزیتهای این سریال در محتوای جسورانه و به روز آن است، مصائب جامعه و بحرانها و دغدغههای اجتماعی و دانشجویی و مشکلات جوانان در این مجموعه بازتاب یافته است.
وی درباره موضوع سریال و بن مایه داستان گفت: برای اولین بار در این اثر میبینیم به نقش شبکههای اجتماعی و رسانههای مستقل توجه میشود. یک کانال تلگرامی برآمده از نسل جوان و دانشجو از تبعیض و زد و بندهای پشت پرده و مناسبات ظالمانه قدرت عدهای افشاگری میکند. از خطر رخنه و نفوذ حرف میزند و میخواهد صدای مردم باشد، در این مسیر تا جایی پیش میرود که مدیر کانال تلگرامی توسط باندهای مافیا ترور میشود.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان تصریح کرد: ده نمکی به این مهم پی برد و حتی عنوان مجموعهاش را از یک کانال تلگرامی میگیرد. کانالی که توسط جمعی از دانشجویان پا گرفت و تبدیل به صدای مردم شده و میکوشد گفتمان عدالتخواهی را فریاد کند و به جنگ ظلم، تبعیض و بیعدالتی برود. فارغ از ارزشیابی کیفی و فنی و هنری سریال "دادِستان" با توجه به بها دادن به نقش جریانساز رسانههای مستقل و بازتاب صدای مردم اثری درخور تحسین است. "دادِستان" حرفهای زیادی مطرح میکند؛ تا جایی که احساس میشود جایی به پرگویی و شعارگویی میافتد. به نظر میرسد سازندگان این مجموعه برای بیان حرفهایشان ابایی نداشتند که متهم به شعارگویی شوند.
وی افزود: همهجا سرک میکشد تا مشکلات مردم را انعکاس دهد و به نقد آقازادگی و اشرافیت میپردازد. از دستهای آلوده پرده برمیدارد و در این راه، مجلس شورای اسلامی را بازخواست می کند و برخی نمایندگان خنثی را به پرسش وا میدارد. قهرمان دانشجویی که کمپین راه میاندازد و در متن جامعه و در میان تجمعات اعتراضی کارگران، بازنشستگان، فرهنگیان و دانشجویان حضور پیدا میکند و... همه اینها ارزشمند است.
عشیری تأکید کرد: یادمان نرود همه این حرفها در سریالی مطرح میشود که به شدت دچار تنگناها و سختگیریهای سازمان صداوسیما است، یادمان نرود که این اثر محصول بخش خصوصی و شبکه نمایش خانگی نیست که محصول سیمافیلم است. و بکارگیری این حد از جسارت و تابوشکنی در رسانه ملی شهامت میخواست و محمد خزاعی به عنوان تهیهکنندهای استراتژیست و مولف و نیز مسعود دهنمکی به عنوان هنرمندی مردمی این شهامت را داشتند و دست مریزاد دارند. جای تبریک به تلویزیون هم دارد که با این اثر خودش را چند قدم به متن جامعه نزدیکتر کرده است.
وی خاطرنشان کرد: "دادستان" شلاق متلکها، طعنهها و انتقادها را در دست دارد و به سراغ کسانی رفته است که آرمانهای مردم و میراث فرهنگی و اخلاقی جامعه را زیرپا گذاشتهاند. از اختلاس، رانتخواهی، کوه خواری، املاک دختر وزیر، سفره خواران انقلاب و سهم خواهان نظام و جنبش عدالتخواهی و رسالتهای هنر و رسانه متعهد حرف میزند، مجموعه پُر از حرفهای تلخ، گزنده و نیشدار است و از این نظر، نوعی تابوشکنی در تلویزیون است، دادِستان، ضد محافظه کاری و مصلحتاندیشی است. بدون تعارف و ملاحظه است، مطالبهگر است.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان در ادامه تأکید کرد: ده نمکی اگرچه همیشه در سطحی مردمپسند سراغ سینما رفته بود اما نمیتوان در اتصال عاطفی و آرمانیاش به کشور و جامعه تردید داشت و خزاعی هنرمندی است که اندیشه انقلابی خودش را دارد و همواره در سینما و رسانه و عرصه مدیریت پای اندیشه ایستاده و این را هم در عرصه تهیه و تولید و هم مدیریت اثبات کرده است. میتوانم بگویم "دادِستان" کاری است فراتر از انتظار؛ آثار دهنمکی به حسب سابقه پرمخاطب و جذابند اما "دادِستان" کاری است با ویژگیهایی فراتر از انتظار و سراغ مسائل و سوژههایی میرود که پیش از آن در تلویزیون قدغن بود و جرأت بیان و نمایشش را نداشت.
وی افزود: مطالبات دانشجویی، رسالت و جایگاه راهبردی دانشجویان بهمثابه پیامآوران عصر نوین را دستمایه قرار میدهد، مسئله عدالتخواهی را به میان میکشد و میکوشد پشتپرده مناسبات نامطلوب آقازادگی، آقازادهها و دستهای کثیف مافیا و گنگهای قدرت، ثروت و سیاست را نقش بر آب سازد. از مجلس انقلاب و انقلابیگری سخنمیگوید و به اعتراضات، تحصنها و تجمعات مردمی،کارگری و دانشجویی توجه میکند و بارزتر از همه، به نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی مستقل و آزاد میپردازد.
عشیری در پایان خاطرنشان کرد: سریال فراز و فرودهای زیادی دارد و سریال بیاشکال نیست و از لحاظ فیلمنامهنویسی مشکلاتی ممکن است داشته باشد اما افقی را ترسیم میکند که قطعاً کمک میکند سینما و تلویزیون از این پس خیلی جدّیتر و صریحتر بهنقدهای اجتماعی و آنالیز مصائب و آسیبهای جامعه بپردازند.