مسعود ده نمکی

مقلدان معکوس مسعود ده‌نمکی در سینما چه کسانی هستند؟! یادداشت احمد میراحسان

مشرق نیوز درباره فیلم مطرب یادداشتی را از احمد میراحسان منتشر ساخت. مشرق نوشت: ظاهراً مطرب بنا به جریان دفاع از سینمای عامه پسند که زمانی موسوم به فیلم فارسی بود، ساخته شده است.

این نگرش ، رویکرد عامه را به فیلم ، سند درستی آن وانمود می کند . از این منظر گنج قارون ، شاهکاری در سینمای ایران است .حتی از این زاویه دید هم مطرب فیلمی دچار سردرگمی است. زیرا این «مردم» آن «مردم» نیستند و ذائقه جامعه توده ای ایرانی که از آغاسی و سوسن لذت می برد با ذائقه طبقه متوسط متفاوت است.

اما فیلم در پس داستان کهنه مطرب انواع نگرش‌ها غربگرا را گنجانده که باب طبع طبقه متوسط امروزی است. بهرحال قصدم واکاوی فیلم مطرب و مشکلات آن نیست می خواهم درباره مطرب بمثابه فیلم پرستویی، نه فیلم کیایی بنویسم.

اگر قصدم گفتگو از شکاف ها و شکافتن فیلم و ساختار زدایی و شل کردن پیچ و مهره های مطرب بود و اشاره به «ابتذال» عیان ، که شگرد فیلم است، فیلمی که به داستان کلاسیک اهمیتی نمی دهد و صرف قهرمان پردازی احساساتی، هدف آن است، مسیر دیگری را طی می کردم. اگر نیت، بررسی ساختی و فکری این فیلم بود البته می نوشتم که چگونه «روشنفکران» غربگرای ما در سینما با تفسیر تازه از ارزش و روش فیلم عامیانه ساختن ، رویکرد به اصول تازه ای را طبق ذائقه فیلم های فارسی اسبق در ساخت و پاخت روایتی شلخته و بی اعتناء به قواعد هالیوودی داستانگویی و متکی به کولاژهای داستان قهرمان محور کار، بنا نهاده اند و همه شان  مقلّد معکوس مسعود ده نمکی هستند ! اما هر قدر او روان و سلیس است در نفی قواعد داستانگویی کلاسیک در سینمای عامه گرا، این حضرات دچار سر هم بندی هستند. در سینمای پس از انقلاب این مسعود ده نمکی بود که به سود محتوایی انقلابی و دینی عرفانی و اخلاق گرا و آرمان خواه ، دگم ساختار سیدفیلدی را شکست و همه به عنوان کاری مبتذل او را به صلّابه کشیدند ، زیرا در حقیقت  خشمگین از موفقیت او در دفاع از آرمان انقلاب اسلامی بودند ، اما حالا خودشان آن تخطی های ساختاری را به سود ترویج نگرش نولیبرالی برای جذب عوام به کار می گیرند. با محتوای شدیداً ضد انقلاب اسلامی و عمیقاً غرب گرا.

اما حقیقت آن است که مباحث زیبا شناسی ستایش ابتذال یا معنای تازه ستایش از سینمای عامه پسند در این نوشته ، مورد نظرم نیست بلکه سقوط، در مغاک ادغام نقش بازیگر در نقش خارج  از فیلم در این  نوشته مهم ترین انگیزه برای نوشتن است . یعنی قصد دارم درباره مطرب بمثابه فیلم پرستویی بنویسم ، بمثابه  «ادغام پرستویی و مطرب »! یعنی فیلم مطرب در ارتباط با کیایی ، رابطه منطقی فیلم کارگردانی  را دارد با استتیک مطرب ! اما در ارتباط با پرستویی دارای وجهی نمادین است. مطرب فیلم پرستویی است! از زوایای گوناگون ! اینکه چرا مطرب فیلم پر اشتباه و گرد آمده از بلبشویی است نولیبرالیسم که شبیه بلبشوی مدیریت سیاسی وا داده نولیبرالی درون است و همه چیز سر هم بندی شده تا غیظ و نیش و نفرت ایجاد کند علیه مهمترین تحرک ملی در ایران برای رهایی از نولیبرالیسم و بردگی سلطه جهانی سرمایه داری بین المللی بس ارتجاعی شده از سوی انقلاب اسلامی و اینها حرف دیگری است . در این نوشته من با پرستویی کار دارم. آن را پدیده ایده زیبایی شناسانه ی کارگردان درباره ارزش ساختن فیلم عامه پسند ایرانی موضوع دیگری است!

پرویز پرستویی چه اش شده ! پاره ای او را بازگشته به واقعیت پنهان نگه داشته اش تفسیر می کنند، پاره ای معتقدند او مبتذل شده، پاره‌ای شجاعت او را در همرنگی با زمانه می ستانید، پاره ای می‌گویند او آدم فرصت طلبی است هم از آخور خورده و هم از توبره ،پاره ای او را خود بزرگ بین متوهم و حتی خائن به آرمان برادر شهیدش و انقلاب اسلامی و فریفته وسوسه  شیطان بزرگ و زینا و قدرت و سیطره طاغوت عصر می‌داند که با نقاب اعتراض، این گرایش همرنگی فاوست گونه با مفیتسوفلس را پوشانده است و به ارزشهای ژرف انسانی و آرمانی  خیانت کرده و خود را به توسعه غربگرا و افکار مادی و ضد دینی آن فروخته تا در پیری  هم ، همچنان شهره بماند. پاره‌ای  اذیت‌های نهادهای رسمی حکومت، توقعات آنان را عامل ابتذال او معرفی می‌کنند، پاره ای اعتقاد دارند فساد قدرتمندان و خائنان به خون  شهدا که حالا جیب خود را می‌انبارند وزیر و وکیل و رئیس خائن‌اند ، او را آزرده کرده و همه مفاهیم اخلاقی و مذهبی اثر را بیاد داده، عده‌ای همه اینها را بهانه می‌دانند برای آن که قید بندگی و بردگی  نفس و شیطان را که وسوسه  درونی هر آدمی  است تا گمراهش کند ، به گردن بگیرد و بویژه آدم مشهور که از عبودیت خالص باز می ماند و غرق دنیا می شود و و به جای توجه خالص به خدا ، بت های گوناگون و بهانه‌های  رنگارنگ او را با خود می برد

***

از تمام این تفسیر ها، من درباره پرستویی، همان تأویلی را می پسندم که زمانی درباره فائقه آتشین نوشتم و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری آن را به او دادند تا بخواند زیرا دوران گزارش فیلم بود و آنها احتیاط می کردند نوشته ام را منتشر کنند و البته  خانم بازیگر تحمل تأویل خود را نداشت. و نمی‌دید که مفتخر شده به نقش یکّه بازیگری یا شاید دانش کافی در فهم این وجه نمایشی خودش را کم داشت! پرستویی همان مدل ادغام نقش و بازیگر در جاری شدن از فضای فیلم به درون فضای زندگی و جامعه طی چهل ساله پس از انقلاب اسلامی است.

***

فعلاً و امروز او برآیند آن روحیه سرخورده کسانی از انقلاب اسلامی است، که از آن می گسلند. او معترض خشمگین است. اما محتوای حقیقی این گسست چیست؟ و این اعتراض و خشم رو به خدا دارد یا پشت به خدا؟

در چند سال اخیر و بالاخره با مطرب ، ما شاهد بازگشت او به گذشته‌ایم که می خواهد نزد «همگان» آبرومند باشد. و در حیطه زیبایی شناسی تفسیر تازه‌ای ارائه دهد علیه آن ارزش‌هایی که انقلاب از آن دفاع می کرد و به سود آن چه که مردودش می داشت ، و حالا آن چیز حلال، حرامی است به اسم مطربی!

ظاهراً پرستویی دارد با بازی عاطفی خود ، معادله ای را بر هم می زند! او یک پدیده بومی، توده‌ای و پوپولیستی را برگزیده که در ابتذال« اصالت » دارد ! و نیز هماهنگ با زیبایی شناسی رایجی است که می‌کوشد با ستایش از ابتذال و عامه پسندی، اثبات کند که در این جلب توده های فرو دست، هنری بزرگ و اصیل پنهان بوده ،هنری که « مردم » را شاد می‌کند  و از افسردگی فرهنگ حکام رهایی می‌بخشد.

اما حقیقت آن است که این طرب، امروز حتی فاقد حقیقت طرب بومی است، بلکه وانموده ای است که این نقش را ایفا می کند و جزیی از سیطره نولیبرالیسمی است که هر عنصر بومی و غیر بومی را به جزیی از جریان فروپاشی  ارزش‌های سبک زندگی اسلامی و تعاریف سنتی و  سنت های  فرهنگ دینی بدل می سازد تا فراتر از بدل کردن ایران به گاو شیر ده سابق ، ریشه های احساس هویت و استقلال بر حسب نگاه دینی را به سود یک نیست انگاری وارداتی  و به سود سیطره سرمایه بین المللی و تروج کفر، بخشکاند. دفاع از آن هنر مطربی امروز تهاته‌اش ختم می شود به نولیبرالیسم غربگرا و ستایش مفلوک نولیبرالیسم ترکیه !!!

برگردیم به پرستویی! بالاخره  دوران « با کدخدا بساز و ده را  بتاز» توهماتی نولیبرالی  فرا رسید  و « پرونده دار » از آب درآمدن برادران یوسف ها ، از مقام منیع ریاست جمهوری تا معاون اول و رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه سابقی  و یعنی وضعیت احساسی یک آدم پاکباخته  که میکوشد دامنش را از آلودگی قشر ممتاز و نومانکلاتورای انقلاب اسلامی که خائن به خون شهیدان و آرمان امام خمینی (ره) و اذناب نولیبرالیسم و جهان سازی سرمایه داری بغایت ارتجاعی شده بین المللی و ملقب به نفوذی‌های همان دشمنان غدار در پیکره جمهوری اسلامی و بهره‌مندان از اقتصاد نفتی  و ممانعت کنندگان درون حاکمیت از توسعه اقتصاد تولید گرا و مجاهدت تجّار تجارت های فاسد واردات و خام فروشی و قاچاق و خیانت به ایران اند که همه را به ستوه آورده اند. حالا آقای پرستویی، برخلاف آقای بازیگر ، انتظامی، که همواره متانت و استقلال و تعادل خود را حفظ کرد، به بازیگری ادغام شده با نقش در متن زندگی واقعی  و فردی دچار سرگیجه شده، بدل شد و فکر می کند با مطرب و سایت اش دارد  مبارزه می کند علیه قدرت فاسد، اما سوراخ دعا را گم کرده است! چرا که ظرفیت درک پیچیدگی های سیاست مدرنیته متأخره و سیطره نولیبرالیسم و فراپاشی های پست مدرنیستی و وضعیت هولناک آسیای غربی و بار سنگین مسائل خاورمیانه ای که کانون عمل ارتجاع جهانی سلطه خواهی شرق و غرب است و تجلی پیش افتادن  مردم جهان برای نظمی رها از قدرت سلطه جو و کشتارگر و خونریز و وحشی شده مدرن و شیطان بزرگش که شاهزاده ادلسون «صهیونیست» می گرداندش، همان ابر سرمایه داری یهود که می گوید خانم کلینتون نباشد، آقای ترامپ باشد، در یمن جنگ بپا شود، در کردستان عراق، سرمایه اسرائیلی غوغا بپا کند و قس علیهذا پرستویی توان فهم اینها را ندارد پس در زیر نقاب مخالفت با قدرت داخلی  به خدمت سرمایه جهانی  در آمده و درون نظام داخلی هم نمی تواند حق و باطل را تفکیک کند و جایگاه هر یک را به درستی فهم نماید. پس مهارش به دست شیطان می افتد.

 این است که ذهن ساده ناآقای بازیگر به ابزار بازی جهانی بدل می شود.  طبل از سمت چپ به صدا در می آید تا اعتراض و حمله از سمت راست نقش اش را در هماهنگی  با ترویج  منظر فرهنگی و اعتقادی آمریکا ایفا کند که کارش بر باد دادن ارزشهای بنا نهاده شده انقلاب اسلامی و روایت امام خمینی  (ره) از زندگی در دنیا و سرنوشت اخروی است و توسعه ابتذالی حرام.  ظاهراً مطرب مقوله ای «ملی» است !!! و ربطی به موسیقی غربگرا ندارد !!! یعنی به تنگ آمدن از فساد  داخلی ، او را به تسلیم  برابر فساد بزرگ تر  ترویج آن کشانده و به جای مبارزه  با واقعیت  موجود  فساد ،علیه ارزشهای ضد فساد آرمان دیروزش به پا خاسته و با این  ابتذال به خودش ، به  دیروز خودش دهن کجی می کند و البته  مثل پناهی، فرهادی و در  فرمی دیگر به کاریکاتور « آزادی » خواهی خیمه شب بازی قدرت جهانی شیطان سرمایه  ارتجاعی صهیونیستی  بدل شده است که خصوصاً هنرمندان کم بنیه اما خود بزرگ بین به دام بازی و سناریو آنها می افتند. طرفه آن که در جهان او ، ترکیه نیروی پادو و سرباز خانه ناتو، کعبه آمال می شود!

***

 آیا مشکل است تناسبی و معادله ای را حل کنیم که بین روحیه بخشی از ملت و بویژه طبقه متوسط امروز گسسته از انقلاب اسلامی در دوران انقلابی شدنش، دوران رأی نود و هشت و اندی درصدی  به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و « بازیگر » ما برقرار شد و سپس در دوران سازندگی و اصلاحات  و بازخوانی انتقادی  انقلاب و دوران جنگ و سپس وانهادگی آرمان انقلاب و کم کم تغییر ارزشها و تمایل به پیروی از نولیبرالیسم ادامه یافت  که اتفاقاً نفوذ این نولیبرالیسم در ساختار حکومت علت اصلی ناکامی‌ها، سستی‌ها و ممانعت‌ها از سر پای خود ایستادن و مبارزه با فساد و ارگانیک قشر ممتاز ، حکومتگر بود و زیر پانهادن حلال و حرام محمدی و جالب آن که در جهان روشنفکران و آقای بازیگر کنونی ، باز سیطره  همان نولیبرالیسم بر ذهن شان و افق آنها است که اعتراض به فسادشان را به کمدی  بدل می کند  و به فیلم مطرب و توبه از دفاع  از ارزشهای انقلاب اسلامی و بازگشت به فرهنگ حرامکاری مبتذل پهلوی که با حرامخواری بطون انباشته از دلارهای نفتی هماهنگی دارد .این حرکت پس پسکی  کمیک که به جای  حس تراژیک به مضحکه ای بدل شده ، بدین سان محصول رابطه ای است بین سینما ، وانموده های سینما و نیز طاغوت عصر و تحولات درون ملت که یک سو پروژه براندازی طبق منافع سرمایه داری متأخر  و جهان مدرن قرار دارد و سر دیگرش مقاومت نیروهای صالحی است که زمان حضرت لوط  و حضرت ابراهیم هم در قومی  یک سره به فساد کشیده تکرار شد و همچنان امروز پس از قرنها بر ارزشهای انقلاب دینی و استقلال، عدالت ، آزادی از قید بردگی فرعون عصر و تفرعن و طغیان طاغوت جهانی و مدرنیت فاسد شده اش و رشد مستقل خدا باورانه و ضد حرام ها پای می فشرند و ایستادگی می کنند و فساد دیگران را بهانه ای برای فساد خویش و گرویدن به شیطان ابتذال بدل نمی سازند بلکه با حاکمیت فساد در همه جلوه هایش  مخالف‌اند و به طی طریق در سیر انتظار حقیقت موعود دل بسته اند و باور دارند!

 حالا می شود هم معنای مطرب و هم معنای پرویز پرستویی و سایت و عمل اجتماعی خارج از فیلم هایش را که با هم تناسب دارد درست ادراک کرد.

و طنین من نه منم نه من منم «فؤاد» را در هستی ابراهیم و و معنای ابراهیم را در تحولات پرستویی ابراهیم حاتمی کیا تا امروز مطالعه کرد و دید در نیمه راه او از حاتمی  کیا هم جدا می شود و من نه منم نه من منم را رمزگشایی نمود. میراث های معرفتی در فرهنگ های بشری وجود داردکه گردآمده در عباراتی است . آیات الهی و راه نمود های اهل عصمت و دانایان ژرفانگر نمونه های متقن اند.یعنی گزاره هایی است که حکم مفتاح را در شناخت آدمی از خود و از دیگران دارد و نیز علت ها و عوامل بیماری انگیزی که روح آدمی را رو به ظلمات و گرفتار سقوط در دوزخ درون می کند و یا مایه تغییر جان به سوی جهان های روشن می شو ، فاش می سازد : شهوات، قدرت ، شهرت ، ثروت ، از نیروهای قهار دنیا و مأوای شیطان است تا آدمی را سرکش ، گرفتار دارالغرور ، و برده ی عجب و خود رأیی و تفرعن و طغیان برابر حقیقت و مسیر رشد و در نتیجه گردن کش علیه کار، بر وفق طاعت و خشنودی الهی  کند . از همین رو گفته اند:

*یا رب مباد که گدا معتبر شود

*در اینجا، رهایی گدا از گدایی در نظر نیست  و علیه آن دعا نشده ،شاعر گدایی را که اعتبارات دیگری و استغنا ، وحشی ، سرکش ، ظالم ، و خود رأی و نا منصف اش ساخته، پرده برداری کرده و از آن برائت جسته است!

ردّ این پدیدار می تواند در میان سیاستمداران یا هنرمندان و تازه به دوران رسیده ها و مردم عوام یا دانشمندان و فرودستان یا فرادستان بی ریشه دنبال شود . این جور آدم ها همه جا هستند و در میان روشنفکران و اهل سینما و پولدارهای بادآورده و صاحبان  شهرت های اغوا کننده از همه جا  بیشتر و در انقلاب اسلامی یک جریان اند که از خدا به شیطان رو کرده اند یا از اول از اذناب شیطان بوده اند  با نقاب اغواگر در صف انقلاب! با ماهیتی که ربطی به تقوای حقیقی یک مؤمن و گریز از شهوات دنیا نداشته. بله سینما می تواند وانموده هایی را روایت کند که جانشین واقعیت اند. دروغ چیز دیگری است! وانموده اما بس پیچیده تری در بازنمایی فیلمیک است و ولو یک فیلم مستند می تواند واقعیت تازه ای خلق کند ضد واقعیت موجود در زمان و مکان.

***

گاه فیلم و خود کارگردان و خود هنر پیشه یک وانموده ی با هم اند. زمانی فیلم یک وانموده است اما نه بازیگرش در خارج از نقش. فرض کسی فیلمی بسازد که داستانگویی اش عواطف را به سود هیتلر یا عمر سعد تحریک کند، بدون آن که بازی در نقش هیتلر یا عمر سعد، بازیگر را به تسلیم به فریب فیلم در و وانمایی از هیتلر یا عمر سعد ،کشانده باشد. و بیرون از این فیلم بازیگر، هیتلر یا عمر سعد،همذات شود. یعنی بیرون از این فیلم، بازیگر ، همچنان هیتلر را یک خون ریز نژاد پرست و عمر سعد را یک عالم بی وجدان و دنیاگر بداند و تا سرحد کشتار و خشونت علیه معصومیت ، به دنبال زر و زور می رود و یزیدی می شود.

 

این مؤخره طولانی، در پی گفتن یک جمله  به آقای پرستویی است، وضع خطرناکی دارد و دارد از خودش بی ظرفیتی نشان می دهد ، نه به سبب سیاست بازی  یا اعتراض به فساد که اعتراض به فساد سیاستمداران، شرف است و آبرو نزد خدا و بندگان  مظلوم خدا و مردم اسیر دست قدرت مداران فاسد می شوند و ایستادن در کنار نیروهای صالح که خواهان اداره امور مملکت با عقل و عدالت و تقوی هستند و پیشرفت را در رشد یک جامعه سالم و مدیریت معقول و پاکیزه می دانند.

وضعیت خطرناک پرستویی آن است که به ابتذال، و نا حقیقت و بازی شیطان عصر در غلتد و وارونمایی کند و بیاندیشد با دفاع از امر مبتذل، فحشاء ، جهل عشرت و لشوراگی، و حرامکاری های گذشته دارد از ملت و حقیقت و انسانیت و مظلومیت دفاع می کند . آرایش چهره ی حرامکار، و تشویق حرامکاری ، چه فرق می کند یک قاتل ظالم یا دزد یا یک اهل لهو و لعب حرام، نزد خدا و قرآن و آل الله  (علیهم السلام) به یک اندازه مذموم و دوزخی است.

نولیبرالیسم و کفر جهانی با هزار نقاب روشنفکران و هنرمندان و سیاستمداران را برده خود می کند و حتی با پز انقلابیگری جعلی یا رفرمیسم مدرن گرا و صلح طلب ! زدن یک نقاب  خشمگین از فساد  قدرتمنداران، و در غلتیدن  به فسادی دیگر و پشیمانی از روزگار دفاع از حقیقت یک انقلاب دینی و دهن کجی به خدا و اطاعت خداو انقلاب خدایی، فساد دورویان را بهانه دفاع از فساد  بزرگ تر، از سوی اهالی طاغوت جهانی  و فرهنگ ضد خدایی جهان مدرن و لهو فحشا اش قرار دادن ، کار مضحکی است، سر همه را  آدم کلاه بگذارد، حتی سر خو را کلاه بگذارد، نمی تواند سر خدا را کلاه بگذارد که هدایت ها و راه  نمودن هایش مشخص است و عصیان و طغیان و تفرعن و خود رأیی و خود خدا پنداری و مفاهیم دلبخواهانه و باورهای پوچ را جانشین اعتقادات روشن و مبین وانمود کردن تا همرنگ جماعت شوی ، هم نزد صاحبان خرد و مقدم بر آنان نزد رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع)و فرزندان معصوم و ذخایر حق واضح است.

حالا موقعیت در زمانی فیلم مطرب و وضعیت ویژه یک بازیگر  در تناسب با تغییرات طبقه متوسط ایران که کم کم در دیگر اقشار  شیوع می یابد قابل درک است . و اینکه چرا سریال فیلم های دوران توبه آقای پرستویی، از انقلابیگری سینمایی و آثار آرمان گرایانه ، حالا دارد ، دامنه دار می شود که آخرین اش فیلم مطرب است . من کاری به کیایی ندارم. برای او ترکیه و اسلام جعلی یک الگو توسعه است!!! من با پرستویی کار دارم. و نولیبرالیسم پان ترکیسم که  به نحو مبتذلی کعبه آمال است در فیلم مطرب و بگویم مطرب را از زوایای گوناگون می توان چفت و  بست اش را باز و ساخت و پاخت اش را تفسیر کرد.

۱-مطرب از نظر سازه ، فیلمی با ساخت عوام گرای سرگرم کننده ، از فیلم هایی است که می پندارد رگ خواب تماشاگر ایرانی و سلیقه اش را به دست آورده ، همان طور که مثلاً یک فیلمساز فیلم های عامه پسند هندی می داند . در آن جا منطق سید فیلدی و روایت  داستان سر راست مهم نیست ، نقطه جوش جذابیت در جای دیگری است.

آیا از این منظر فیلم موفق است ؟ مثلاً شبیه گنج قارون ؟با همه تفکر جعلی، فضای بی ریشه، واقع گریزی مبتذل، رویا پردازی ارزان مایه و فریب دهنده و خرفت کردن آدم ها اما موفق در انگشت نهادن به گیجگاه  تماشاگر عام ایرانی و او را با یک قهرمان شیرین و نماد روحیه  عوام و توقعات و ارزش های آنان، که همه مشخصات و باورپذیری خودی بودن اش تام تمام است جلب می کند . (همان طور جذابیت های پاره ی مکمل وزن دلربای آن قهرمان ) واکاوی مطرب از این زاویه دید، کم و کاست های زیاد و سر هم بندی های کم هوشانه و فراوانی را فاش می کند. یعنی هر قدر کارگردان بگوید من تحت نفوذ تئوری رواج یافته . ذائقه «مردم» ایران ، آگاهانه از قصه پردازی، شخصیت پردازی، روایت سه پرده ای، شکل دادن کشمکش های جذاب دست شسته ام و یک راست به سراغ وجوه گیج کننده و جذاب سلیقه ایرانی رفته ام و داستان و  لنگ و وازم را طبق این ذائقه  بر اساس احساسات برانگیزی قهرمان مظلوم و سعادت پایانی اش شکل داده ام، باز نمی تواند گریبان خود را از پرسش هایی درباره ضعف همین ساخت دهی رها کند.

۲- منظر دیگر بررسی مطرب در گروه فیلم هایی است که یک داستان عامه سپسندن و سطحی را پیش  می کشند تا در پشتش مثلاً نقد منکوب کننده علیه انقلاب اسلامی را نهان سازند، نقدی که ظاهراً در روایتی جدی امکان  و مجوز نمایش نخواهد یافت.

۳- جدا از زوایای متعدد دیگر، یک نظرگاه هم دنبال کردن وانموده های فیلم و بازیگر ، نسبت به رخدادهای زندگی ایرانی است . این زاویه دید برایم انگیزه نوشتن این یادداشت بود. در ذهنم سرنوشت بازیگری عزت الله انتظامی و خسرو شکیبایی و حیات آبرومندشان می خواهد چیزی را به پرستویی یادآوری کند. در این نوشته مایل بودم همین تذکر را ثبت کنم. که کردم. شیطان جنی و انسی و جهان بی ترحم طغیان علیه خدا ، هزار راه برای تبدیل هنرمند و سیاستمداران و روشنفکر و سپس یک قوم به ذنب خود دارد . به قهرمان  بدل کردن یک زندگی سرشار از لشوارگی و ابتذال  رژیم سابق به صورت مبتذل و هندی وار ، جزیی از این ذنب لایغفر است.

بگذریم از همه عوامل ایجاد نفرت از انقلاب اسلامی ، و هر پدیده وابسته به آن ، تبدیل کردن ترکیه نولیبرال و همدست ناتو و جنایات خاورمیانه ای اش علیه سوریه و کردها به کعبه آمال و هنرمند شکوهمند و اخلاق گرایی ترک را برابر  این زباله های پر از دروغ  و تخطی ایرانی ، به قهرمان  اصلی  بدل کردن و کاپ اخلاق و خرد  به او دادن ! و آن انبوه عیان ستایش خود باختگی یک ملت و وحدت همه عناصر ضد انقلاب در ضدیت با انقلاب . پله های سقوط آدمی از فیلمی افشاگر داعش و ترکیه داعش پرور بپرهیزد تا فیلمی که ترکیه نولیبرال «اسلامی»!!! را بستاند ، پله های  عروج او نیست!

من کاری به سینما گران فاقد هر باور و ایمان و عروسک های خیمه بازی نولیبرالیسم و اربابان شیطانی و جهانی تمدن مدرن ندارم . دلم برای پرستویی می سوزد. همانقدر که برای گوگوش!

https://www.zirnevisnews.ir

+ نوشته شده در  شنبه سی ام آذر ۱۳۹۸ساعت 8:5  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۸ساعت 7:54  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۸ساعت 7:53  توسط مسعود ده نمکی  | 

«طیب‌خان» به حرف آمد/ رمان مسعود ده‌نمکی درباره طیب حاج‌رضایی

به گزارش خبرنگار مهر، این اثر که در دو مجلد در دست انتشار قرار گرفته است همزمان با پنجاه و ششمین سالگرد اعدام وی به دست نیروهای رژیم پهلوی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار کتاب شده است.

جلد نخست این مجموعه، تولد طیب و دوران کودکی او تا سال ۱۳۳۹ را روایت می‌کند. در این جلد تلاش شده چهره اولیه طیب به طور شفاف ترسیم شود. جلد دوم کتاب نیز به وقایع سال‌های پایانی حیات شهید طیب حاج‌رضایی، از روی‌گردانی از رژیم پهلوی، تا شرکت در قیام مردمی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شهادت در ۱۱ آبان همان سال اختصاص دارد.

ده نمکی در بخشی از مقدمه این اثر می‌نویسد: این کتاب محصول قریب به ده سال تحقیق، پژوهش و مصاحبه مسعود ده‌نمکی با بستگان، دوستان و صاحب‌نظران و چهره‌های فعال سیاسی و اجتماعی معاصر با دوران زندگی طیب حاج‌رضایی و کنکاش و بررسی صدها سند مکتوب و شفاهی است.

پیش از این ده‌نمکی تصمیم داشت تا بر اساس این پژوهش فیلم‌نامه‌ای تولید کند و اثری سینمایی با محوریت وی را به مرحله تولید ببرد که در نهایت با میسر نشدن این موضوع این پژوهش تبدیل به روایتی داستانی از زندگی حاج رضایی شد.

در برشی از کتاب ‌از زبان طیب حاج‌رضایی درباره اولین و آخرین ملاقاتش با امام خمینی بعد از وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ می‌خوانیم: «من رو بردن توی یه خونه در خیابان دولت. به همراه مامورها وارد شدم. پرده اتاق رو کنار زدم. دیدم یه سید روحانی با چهره‌ای نورانی آنجا نشسته. فهمیدم آیت‌الله خمینی است.

مامورها منتظر بودند من پرخاش کنم و بگم شما پول دادی و چنین و چنان کردی و ... اما گفتم: آقا! قربون جدتون برم. شما کی به من پول دادی؟ اصلا کجا من رو دیدی؟ ما که تا حالا همدیگه رو ندیدیم. به این نامسلمون‌ها بگید که نه شما به من پول دادید و نه من از شما پول گرفتم.

از در که اومدم بیرون نصیری به من گفت: طیب خان گور خودت رو کندی!

من هم گفتم: عیب نداره تیمسار، من باید ۲۰ سال پیش تو زندان بندرعباس می‌مردم. اما موندم تا امروز تکلیفم رو ادا کنم و بعد بمیرم. مردن برای من مهم نیست...»

علاوه بر قلم  نویسنده، درج تصاویر متنوع از طیب و دیگر شخصیت‌های مورد بحث و نیز انتشار اسناد متعدد، از ویژگی‌هایی است که مطالعه این مجموعه را جالب‌تر می‌کند.

«طیب خان (زندگی و زمانه طیب حاج‌رضایی)» در دو جلد شامل جلد اول در ۹۸۰ صفحه و با قیمت ۱۱۵ هزار تومان و جلد دوم در ۹۱۵ صفحه و با قیمت ۱۰۵ هزار تومان روانه بازار نشر شد.

طیب‌حاج‌رضایی از لوطی‌های مشهور و قدیم تهران بود که در دوران کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به نفع دودمان سلطنت پهلوی علیه دولت مصدق به فعالیت پرداخت اما پس از آن تغییر رویه داد و  انقلابیون نهضت اسلامی پیوست و سرانجام در یازدهم آبان ماه ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران اعدام گردید و در قسمت شرقی حرم شاه‌عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

https://www.ghatreh.com/news/nn50040878/

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۸ساعت 7:45  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۸ساعت 7:43  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:10  توسط مسعود ده نمکی  | 

شبه خاطرات مسعود ده‌نمکی-فصل اول (من و جنگ و آقاجون!)  

(بخش اول)

از میدان کوچک جماران تا میدان راه‌آهن خیلی راه بود. این بار هم آمدن بی‌دعوت به جماران برای ملاقات با امام جواب نداد و پاسدارها با بی‌اعتنائی به درخواست‌های من در را بستند. به‌ناچار می‌بایست سریع‌تر خود را به خیابان اصلی می‌رساندم تا سوار تاکسی شوم. خیلی زود تاکسی گیرم آمد. خدا را شکر کردم و سوار شدم.

برای قطار تهران ـ اندیمشک ساعت چهار و نیم بلیط داشتم. مسیر خانه تا میدان راه‌آهن را با هزار دلهره طی کردم. قبل از رسیدن به ایستگاه راه‌آهن برای اطمینان دوباره خوب نگاهی به داخل ساک‌‌ انداختم. کتاب‌های درسی، دو سه تا زیرپیراهن و ضبط صوت کوچک واکمن با بلندگوهای زاپاس که با کش شلوار به ضبط صوت وصل کرده بودم، چند تا نوار کاست مداحی از حاج منصور و محسن طاهری و آهنگران. درست بود. چیزی جا نمانده بود.

یک بار دیگر با وسواس به داخل کیف پولم هم نگاهی کردم.  بلیط، کارت جنگی و برگه اعزام انفرادی، همه بودند. بین همه این‌ کارت‌ها و برگه‌ها نگاهم که به برگه اعزام انفرادی و مهر «اعزام مجددِ» نقش‌بسته روی آن افتاد، خنده‌ام گرفت.

«خدایا! خودت خوب می‌دونی که من از نیروهای اعزام مجددی به جبهه نیستم و این اولین باریه که دارم اعزام می‌شم. قبول دارم که به مسئولین اعزام دروغ گفتم، اما باور کن همه‌اش به خاطر رضای خودت بوده!


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:19  توسط مسعود ده نمکی  | 

آثار و برکات صلوات(بخش 1)

فصل اول: فلسفه وجودی و شأن نزول صلوات بر رسول‌الله (ص)

ذکر صلوات، منشأ و شأن نزولی الهی دارد. براساس آنچه که از میان بیانات و روایات برمی‌آید، این ذکر در بدو خلقت جهان آفرینش و نور انبیا و اولیا، کرسی و عرش و لوح و قلم و پس از دستور حضرت حق به نگارش ذکر «لا اله الا الله محمد رسول‌الله» و پس از آنکه قلم از چرایی شأنیت ذکر نام رسول‌الله (ص) در کنار ذکر خداوند آگاه شد بر «رسول‌الله (ص)» صلوات فرستاد و خداوند، ملائک را آفرید و به آن‌ها دستور داد تا روز قیامت بر رسول‌الله (ص) صلوات بفرستند و برای امت پیغمبر (ص) طلب آمرزش کنند.

امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) می‌فرماید: «خدا بود و چيزى با او نبود و نخست چيزى كه آفريد نور حبيب‌اش محمد (ص) بود، پيش از آفريدن آب، عرش، كرسى، آسمان‏ها، زمين، لوح، قلم، بهشت، دوزخ، فرشته‏‌ها و آدم و حوا، به 424 هزار سال؛ و چون خدای تعالى نور پيغمبر ما را آفريد، هزار سال در برابر خداوند عزوجل ايستاد و تسبيح و حمد مي‏‌گفت و خدای تبارك و تعالى به او نظر می‏‌انداخت و مي‏‌فرمود: اى بنده من! توئى مراد و مريد، و توئى بهترين مخلوق من، به عزت و جلالم قسم، اگر تو نبودى افلاك را نمى‌آفريدم، هركه تو را دوست دارد دوست‌اش دارم و هركه تو را دشمن دارد دشمن‌اش دارم.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:6  توسط مسعود ده نمکی  | 

گرامی باد یاد و خاطره شهید شاهرخ ضرغام
۱۷ آذر سالروز شهادت ایشان است

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 12:23  توسط مسعود ده نمکی  | 

تازه_هاي_نشر

📘 «طیب خان (زندگی و زمانه طیب حاج‌رضایی»

📞دفتر مركزي فروش؛ 22211174
📞فروشگاه؛ 66953607

 

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 9:46  توسط مسعود ده نمکی  | 

شش تا فیلم با آقای عبدی کار کردن خودش یک رکورد است

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 9:44  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 9:41  توسط مسعود ده نمکی  | 

تازه‌ترین اثر مسعود ده‌‌نمکی با عنوان «طیب خان» خواندنی شد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تازه‌ترین اثر مسعود ده‌‌نمکی با عنوان «طیب خان» از سوی موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار نشر شد.

زندگی و سرنوشت طیب حاج‌رضایی از موضوعات جذاب تاریخ انقلاب است که به‌رغم روایت‌های گوناگون و پراکنده، هنوز ابعاد و زوایای آن در پس پرده ابهام باقی مانده است. مجموعه دو جلدی «طیب خان» با نگاهی متفاوت و دایره‌ای وسیع، زمانه و زندگی طیب حاج‌رضایی را واکاوی می‌کند.

مسعود ده‌نمکی در بخشی از پیشگفتار کتاب درباره روند نگارش این اثر می‌نویسد: «این کتاب محصول قریب به ده سال تحقیق، پژوهش و مصاحبه با بستگان، دوستان و صاحب‌نظران و چهره‌های فعال سیاسی و اجتماعی معاصر با دوران زندگی طیب و کنکاش و بررسی صدها سند مکتوب و شفاهی است که سعی شده با پالایش و  ویرایش آن، به یک نتیجه و روایت منطقی با احتساب نظرات متفاوت و گاه متناقض برسد.»

جلد نخست این مجموعه، دوران کودکی طیب را تا سال 1339 روایت می‌کند تا چهره اولیه او را شفاف‌تر برای مخاطب ترسیم نماید. و جلد دوم به وقایع و سال‌های پایانی طیب و فاصله گرفتن او از دربار و شکل‌گیری شخصیت متفاوت وی می‌پردازد.

در برشی از کتاب ‌از زبان طیب حاج‌رضایی درباره اولین و آخرین ملاقاتش با امام خمینی بعد از وقایع 15 خرداد 1342 می‌خوانیم: «من رو بردن توی یه خونه در خیابان دولت. به همراه مامورها وارد شدم. پرده اتاق رو کنار زدم. دیدم یه سید روحانی با چهره‌ای نورانی آنجا نشسته. فهمیدم آیت‌الله خمینی است.

مامورها منتظر بودند من پرخاش کنم و بگم شما پول دادی و چنین و چنان کردی و ... اما گفتم: آقا! قربون جدتون برم. شما کی به من پول دادی؟ اصلا کجا من رو دیدی؟ ما که تا حالا همدیگه رو ندیدیم. به این نامسلمون‌ها بگید که نه شما به من پول دادید و نه من از شما پول گرفتم.

از در که اومدم بیرون نصیری به من گفت: طیب خان گور خودت رو کندی!

من هم گفتم: عیب نداره تیمسار، من باید 20 سال پیش تو زندان بندرعباس می‌مردم. اما موندم تا امروز تکلیفم رو ادا کنم و بعد بمیرم. مردن برای من مهم نیست...»

علاوه بر قلم سلیس نویسنده، درج تصاویر متنوع از طیب و دیگر شخصیت‌های مورد بحث و نیز انتشار اسناد متعدد، از ویژگی‌هایی است که مطالعه این مجموعه را روان‌تر می‌کند.

«طیب خان (زندگی و زمانه طیب حاج‌رضایی)» در دو جلد به زیور طبع آراسته شده است. جلد اول در 980 صفحه و با قیمت 115 هزار تومان و جلد دوم در 915 صفحه و با قیمت 105 هزار تومان روانه بازار نشر شد.

علاقمندان می‌توانند برای تهیه این اثر به صفحه منشورات پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به آدرس www.irdc.ir مراجعه نمایند.

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/09/12/2151853/

+ نوشته شده در  چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 7:45  توسط مسعود ده نمکی  | 

کنایه ده‌نمکی به مهناز افشار: دم از ایرانیت نزنید

به گزارش خبرداغ به نقل از تسنیم ، «مسعود ده‌نمکی» تهیه‌کننده سینما با حضور در برنامه «پارک شهر» رادیو تهران درباره قهرمان‌های فیلم‌های سینمایی گفت‌وگو کرد.

«ده‌نمکی» در پاسخ به سؤال خبرنگار رادیو درباره شخصیت‌پردازی قهرمان‌های فیلم‌هایش با این توضیح که قهرمان فیلم‌های شما خطا می‌کنند اما بد طینت نیستند و معمولاٌ بد همدیگر را نمی‌خواهند، گفت: من آدم‌ها را خاکستری می‌بینم. آدم‌ها هم می‌توانند بد و هم می‌توانند خوب باشند. آدم بد هم این امکان را دارد که خوب شود.

وی ادامه داد: در فیلم من رستگاری و عاقبت بخیری در فیلم‌ها مهم است. قهرمان می‌تواند مجید سوزوکی باشد. قهرمان فیلم ما در بعضی موارد مشترکند و در کنار هم قرار می‌گیرند. یکی از لوازم قصه‌گویی قهرمان است و سینما به قهرمان نیاز دارد. در سینما نه به قهرمان‌تراشی بلکه به معرفی قهرمانان نیاز داریم. در سینمای غرب تخیل برای قهرمان دارند، آدم‌های دست نیافتنی قهرمان می‌شوند، اما در جامعه ایرانی این قهرمان را دارند و زندگی می‌کنند. مجید سوزوکی‌هایی در مدافعان حرم وجود دارند.

«ده‌نمکی» درباره اینکه کدام کارگردان موفق شده است که تصویر خوبی از قهرمان را نشان دهد گفت: در سینمای ایران قهرمانی که باب میلم باشد را ندیده‌ام. نمی‌گویم شخصیتی نبوده که دوست نداشته باشم اما به معنی قهرمان نبوده است. بازیگر فیم دیده‌بان در آن زمان برای من دوست داشتنی بود. بازیگر فیلم عروسی خوبان را نیز دوست داشتم اما اینکه به صورت اسطوره در بیاید نبوده است.

«ده‌نمکی» گفت: این اشکال به بعضی فیلم‌ها و به برخی از کارگردان‌ها وارد است. مردم پای منبر کارگردانند. مردم از قبل قهرمان را که نمی‌شناسند،کارگردان‌‌ها با انتخاب بازیگر کمک می‌کنند تا ضد قهرمان تبدیل به قهرمان شود. در فیلم «رسوایی» هرکس به جز اکبر عبدی آن نقش را بازی کرده بود، همه با آن دختر همذات‌پنداری می‌کردند، مردم از قبل اکبر عبدی را دوست داشتند. تصور نمی‌‌کردند که اکبر عبدی در نقش روحانی عارف بتواند ایفای نقش کند، اما بعد از گذشت ربع ساعت از ابتدای فیلم متوجه شدند که به خوبی نقش را ایفا می‌کند. هر فیلمی ساخته شود، مهم این است که مردم با چه کسی همذات‌پنداری می‌کنند، باید قهرمان را دوست داشته باشند.

وی درباره وظایف سلبریتی‌ها در مقابل مردم گفت: همه باید یاد بگیرند که به اندازه فهم خود نظر بدهند نه به اندازه اسم و شهرت خود. نباید به گونه‌ای باشیم که صحبت از ایرانی بودن کنیم اما وام فرهنگی از غرب بگیریم.

ده‌نمکی در پاسخ به اینکه به طور مثال خانم افشار از ایران رفته‌اند و در حال حاضر ایشان را در کنار افراد دیگر می‌بینیم، در حالی که ایشان 4 سال گذشته همه را تشویق به رأی دادن به کاندیدای خاصی می‌کردند گفت: بعد از مرگ جمال خاشقچی یکی از بازیگران هالیوود قرار بود در فیلمی ایفای نقش کند اما وقتی متوجه شد که بن سلمان سرمایه‌گذار فیلم است کنار کشید. بنابراین شما نمی‌توانید دم از ایرانی بودن بزنید و سپس با کسانی کار کنید که داعش را تجویز می‌کنند. بعضی از افراد هستند که پول از قطر دریافت می‌کنند که فیلم بسازند، تضادها باید حل شود.

کارگردان سینمای ایران در پایان گفت: شما می‌دانید توقع از طنز در سینما چگونه است اما وقتی می‌خواهید فیلمی بسازید که درباره امام زمان (ع) صحبت کند، شاید نتواند آن میزان مخاطب جذب کند. 5 میلیارد فروش برای فیلمی که بازیگرانش بازیگران تلویزیون و تئاترند عجیب است. ریسکی که کردیم پیروزی بود. برای فیلمی که 10 میلیارد خرج کرده‌اند اما فروش 5 میلیاردی داشته است موفقیت نیست، اما برای فیلم ما که حدود 2 میلیارد خرج کردیم فروش 5 میلیاردی موفقیت است.

وی در پاسخ به اینکه آیا فیلمی که در دست کار دارید کمدی است یا خیر؟ گفت: فیلم کمدی نیست، البته معلوم نیست.

https://khabaredagh.ir/fa/news/834720/

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 9:29  توسط مسعود ده نمکی  | 

آغاز توزیع فیلم سینمایی زندانی‌ها در سراسر کشور

از فردا سه‌شنبه دوازده آذر به همراه اعلام سامانه نظرسنجی از مخاطبان

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 9:22  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 9:21  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۸ساعت 7:36  توسط مسعود ده نمکی  | 

ده‌نمکی: آنتن را می‌توان با مضامین انقلابی پر کرد

به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، روز چهارشنبه نشست صمیمی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس در  موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد و در این مراسم طی تقدیر از جمال شورجه تقدیر صورت پذیرفت، در این مراسم که به همت بنیاد فرهنگی روایت فتح، انجمن  سینمای انقلاب و دفاع مقدس و باغ موزه دفاع مقدس و سازمان سینمایی بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس،  بسیاری از سینماگران در مورد معضلات و مشکلات سینمای انقلاب سخنرانی کردند.

مسعود ده نمکی در این مراسم گفت: اگر در این جلسات هر فیلمسازی دو پیشنهاد عملیات و کاربردی به مسئولان بدهد، به نظرم خیلی کمک‌کننده است، به نظرم به اندازه کافی درباره غصه‌ها، اندوه‌ها و کاستی‌ها اطلاع داریم.

کارگردان مجموعه اخراجی‌ها در مورد موضوع مهم مخاطب در حوزه سینمای دفاع مقدس گفت: پتانسیل ۳۰۰ الی ۴۰۰ هزار نفری نیروهای مسلح حتی سربازان چیز کمی نیست . اگر همین تعداد مخاطب را بشود با یک بلیط دو الی سه هزار تومانی برای پر کردن اوقات فراغت روانه سینما کرد، مسیر ساخت آثار دفاع مقدسی هموارتر می‌شود. چون مخاطب کف چنین آثاری اگر اعضای نیروهای مسلح باشند، میزان فروش از مخاطب فیلم‌های اجتماعی بالاتر خواهد رفت. کاری که آنان در حوزه سینمای اجتماعی می‌کنند، آماری سازی و غیره و غیر که در جریان آن هستیم، این طرف مخاطب جریان سینمای دفاع مقدس به صورت واقعی شکل می‌گیرد.

ده‌نمکی در ادامه اشاره کرد: اگر این کار را کردیم و خانواده نیروهای مسلح را مخاطب سینمای انقلاب و دفاع مقدس شد، با احتساب خانواده‌های آنان مخاطبان به یک میلیون نفر خواهد رسید. این کار بودجه آنچنانی  هم نیاز ندارد. سالیانه مگر چند فیلم دفاع مقدس ساخته می‌شود؟با توافقی میان سران نیروهای مسلح می‌شود، بدون آنکه هزینه‌ای برای آنان داشته باشد.

ده‌نمکی در این مراسم خطاب  گفت: اگر به این سمت رفتیم سینمای انقلاب و دفاع مقدس را واتیکانیزه نکنیم. نگوییم که انقلابی‌های بیایند فیلم‌های سینمای انقلاب و دفاع مقدس را ببیند و افرادی که جز خانواده‌های نیروهای مسلح ما نیستندحذف شوند. باید سینمای انقلاب و دفاع مقدس را درون‌ها تمامی خانواده‌های ببریم، منظورم عموم مردم است. عموم مردم هستند که باید با چنین‌ قصه‌هایی آشنا شوند وبسترهایش را باید فراهم کرد.

کارگردان معراجی‌ها افزود: غیراز بحث سیاست‌گذاری به نظرم برخی مشکلات قابل حل نیست مگر با اراده دوستان دلسوزد. شما اگر فیلم دفاع مقدس ساختید و در چرخه اکران قربانی شد، گویی فیلمی نساخته‌اید. باید برای ساخت چنین‌ آثاری امتیازات ویژه‌ای قائل شوید. من که دارم این حرف را می‌زنم از زاویه نگاه خودم می‌گویم چون نیازی نداشتم. نباید فیلم طنز را با سایر آثار مقایسه کرد.  چرخه اکران نظام باید به این مدیریت برسد که رقابت سالمی درآن باشد و برای سینمای انقلاب و دفاع مقدس امتیاز ویژه قائل شوند، یعنی تعداد سالن‌ها و سانس‌ها باید مدیریت شده باشد. اگر این سیاست اعلامی باشد قر می‌زنند و می‌گویند این‌ها دوباره رانت‌خواری کردند، البته اگر رانتی هم باشد برای مردم هست. مثل این کار را برای سایر آثار می‌کنند. شما ببیند در جدول اکران برخی فیلم‌ها را ده ماه در حوزه اکران نگاه می‌دارند. تصور کنید اگر فیلم ما بود و برنامه هفت گزارش پخش می‌کرد چرا این فیلم ۵ تا سالن بیشتر دارد، ... . ولی در مورد آثار خودشان که آثار ضد اجتماعی و حتی ضد ارزشی هست، کسی حرفی نمی‌زند. همه چیز برعکس شده آن‌ها پوزیسون شدند و ما اپوزیسون.

ده‌نمکی در مورد چرخه تبلیغات باز گفت: توقع از صدا و سیما هست که موضوع تبلیغات سینمای انقلاب و دفاع مقدس حل کند. شما فیلم دفاع مقدسی بسازید اما اگر امکان تبلیغ نداشته باشید، فیلم قربانی خواهد شد. با این سیاست‌گذاری این امکان بوجود می‌آید که فیلم‌های دیگر به سمت مسائل ارزشی بروند، نه اینکه صرفا در مورد دفاع مقدس باشد. مثلا سازمان صدا و سیما اعلام می‌کرد هر کس در فیلمش احترام به پدر و مادر یا سلام دادن را ترویج کند،فلان امتیازی تبلیغی به فیلم داده خواهد شد. جالب اینجاست که در فیلم‌های ما اصلا سلام دادن وجود ندارد. در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم می‌‎شود چنین کاری کرد.

کارگردان فیلم رسوایی در ادامه گفت: چه بساطی است که راه‌انداختند که فیلم دفاع مقدسی باید با ده تا واسطه باید در رده‌های بالا بتواند آشنا پیدا کند، تا تیزر آن پخش شود.

سینماگر ارزشی نمی‌تواند تیزر تبلیغاتی برای فیلمش بگیرد. امتیازات تشویقی و تبلیغی باید برای کسانی اتفاق بیفتد که همه سرمایه خودشان را برای مضامین ارزشی می‌گذارند، باید امکان تبلیغ برایشان فراهم شود. اگر نیروهای انقلابی به سینمای انقلاب و دفاع مقدس بها ندهند در این حوزه دیگه کلاهمان پس معرکه است. اگر این اتفاق هم شکل بگیرد ،؛مثلا ۴ نفر را هم ‌می‌گذارند که این فیلم در مسیر انقلاب هست یا خیر، که مثلا ۱۰۰ تا تیزر آیا بدهند آیا ندهند.

شما فیلم مطربی هم بسازی همین مقدار تیزر به شما می‌دهند شما درباره شهدا هم فیلم بسازی همان مقدار تیزر می‌دهند. این مسئله باید در رده‌های بالا حل بشود که کف تیزرهای  یک فیلم تبلیغاتی و انقلاب دفاع مقدس ۷۰۰ الی ۸۰۰ باید باشد، بیشترتیزر دادن را باید به محتوای اثر مرتبط کنند. یک بحث دیگر هم دارم که برخی مضامین را شاید در سینما نتوان کار کرد اما می‌توان درباره آن‌ها سریال ساخت. این افرادی که در حوزه سینمای جنگ استخوان خرده کرده‌اند، بیکار توی خانه نشسته‌اند. ساخت برخی مضامین شاید در سینما با برگشت سرمایه امکان پذیر نباشد، اما در تلویزیون با تبلیغات می‌توان زمینه بازگشت هزینه آنرا فراهم کرد. آنتن را می‌شود با مضامین ارزشی و انقلابی پر کرد و در حوزه سیاست‌گذاری باید ساخت ۴ الی ۵ اثر انقلابی باید در سیاستگذاری‌ها نقش اساسی داشته باشد. در بحث ارزان سازی باید به این نکته اشاره کنم که باید ادوات سینمای جنگ را تولید کنیم. نیروهای مسلح توانایی این کار راهم دارند، شما وزارت دفاع را مامور کنید که ادوات نمایشی جنگ را تولید کند، یعنی اسلحه و ادوات نمایشی جنگ را تولید کند و تولید کردن آن بسیار ارزان تمام می‌شود، وقتی تولید سینمای جنگ ارزان شود، تعداد تولیدات هم بالا خواهد رفت.

https://www.ghatreh.com/news/nn49762780/

+ نوشته شده در  شنبه نهم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:32  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  شنبه نهم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:28  توسط مسعود ده نمکی  | 

طرحی که در عراق دست به دست می‌شود

دفاع مرجعیت از سربازان وطن

+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:25  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۸ساعت 8:30  توسط مسعود ده نمکی  | 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه سوم آذر ۱۳۹۸ساعت 16:30  توسط مسعود ده نمکی  |